شعر زیبا در مدح امام حسین علیه السلام (30 شعر سوزناک جدید و قدیمی)

مجموعه اشعار سوزناک و زیبا درباره امام حسین (ع) را در این بخش روزانه به مناسبت ماه محرم گردآوری کرده ایم. در ادامه مجموعه شعر زیبا در مدح امام حسین علیه السلام را با اشعار قدیمی و جدید قرار داده ایم.

اشعار زیبا در مورد حضرت حسین

شعر زیبا در مدح امام حسین علیه السلام (30 شعر سوزناک جدید و قدیمی)

گوهر وجود است حسین
شادی هر دو جهان بی تو مرا جز غم نیست
جنّت بی تو عذابش ز جهنّم کم نیست

در دم مرگ اگر پا بسرم بگذاری
عمر جاوید به شیرینی آن یکدم نیست

حرم قرب خدا را که دل عاشق تو است
طرفه بیتی است که روح القدسش محرم نیست

بگذار آدمیان طعنه زنندم گویم
هر که خود را سگ کوی تو نخواند آدم نیست

نیست بر خامُشی آتش دوزخ سیلش
از یم اشک غمت هر که به چشمش نم نیست

تا خدائی خدا هست، لوای تو بپاست
زآنکه جز دست خدا، حافظ این پرچم نیست

هم خدا داند و هم عالم و آدم دانند
که به جز رایت عشق تو در این عالم نیست

دوزخ ارزانی آنانکه ندارند غمت
با غمت هیچ مرا زآتش دوزخ غم نیست

ملک هستی همه ماتمکده تو است حسین
جایی از ملک جهان خالی از این ماتم نیست

گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند
اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست

گریه بر پیکر مجروح تو باید همه دم
که جراحات تنت را به از این مرهم نیست

سائل تو است کسی کز تو، تو را خواهد و بس
آنکه شد طالب تو در طلب دِرهم نیست

دادِ مظلومی تو مُلک خدا را پُر کرد
عالمی نیست که با یاد غمت، دَرهم نیست

سینه کردی هدف تیر که می دانستی
زنده بی مرگ تو دین نبیّ اکرم نیست

هیچ مظلومی همانند تو در قلزم خون
سرجدا با گلوی تشنه کنار یم نیست

گو بِبُرّند سر دار، زبان در کامش
غیر مدح تو ثنائی به لب «میثم» نیست

دریای محبت حسین
وقتی بنای خلقت ما را خدا گذاشت
ما را برای نوکری تو جدا گذاشت

هر قطعه از زمین چو بهشت کسی شد و
از بهر عاشقان حرم کربلا گذاشت

ما جمله را به ناز تو چون در نیاز دید
بر تو مقام شاهی و ما را گدا گذاشت

دل را سپرد دست تو و در وجود من
دریائی از محبت زهرا به جا گذاشت

از بس که ذات حق به شما دل سپرده بود
شرط وصال خویش به حبّ شما گذاشت

هم سنگتان نبود چو در عالم وجود
خود را برای جان شما خون بها گذاشت

تا وسعتی ز رحمت خود جلوه گر کند
مهر تو را نهفته در این سینه ها گذاشت

گوهر اهل ولا، عشق حسین است و بس
آنچه که دارد بقا، عشق حسین است و بس

مطلع انوار حق، مخزن الاسرار حق
آیه صدق و صفا، عشق حسین است و بس

فلک نجات بشر، سیره اهل نظر
ریشه حبّ خدا، عشق حسین است و بس

مقصد توحیدیان، منشأ حسن جهان
مایه ایمان ما، عشق حسین است و بس

راه گشای همه، جان و دل فاطمه
زینت آل عبا، عشق حسین است و بس

رایحه « هَل أتی »، مبدأ مهر و وفا
محور اهل کساء، عشق حسین است و بس

خلق همه کائنات، بود ز یمن نبی
عشق علی مصطفی، عشق حسین است و بس

نیست به یوم النشور، ترس به وقت عبور
شافع ما در جزا، عشق حسین است و بس

به جای جای دلم جای پای تو است حسین
خوشم که حنجره ام نینوای تو است حسین

هزار چشمه اشکم اگر دهند به چشم
خدا گواهست که وقف عزای تو است حسین

صفا و مروه و رکن و مقام و کعبه من
به کربلات قسم کربلای تو دست حسین

به هر زمان که بخوانند نسل ها قرآن
درون حنجره هاشان صدای تو است حسین

به عالمی در دل بسته ام ز روز ازل
مگر به روی تو، این خانه جان تو است حسین

معمای خون تو را جز خدا نداند کس
به خون تو، که خدا خونبهای تو است حسین

اگر چه کعبه بود قبله ام به وقت نماز
دلم به جانب صحن و سرای تو است حسین

بهشت باد به اهل بهشت ارزانی
بهشت من حرم با صفای تو است حسین

زیارت همه پیغمبران زیارت حق
زیارت سر از تن جدای تو است حسین

تو آن صحیفه صد پاری ورق ورقی
که زخم های تنت آیه های تو است حسین

به وصف غیر تو میثم سخن نخواهد گفت
هر آنچه گفته و گوید ثنای تو است حسین

هاله ای بر چهره از نور خدا دارد حسین
جلوه هر پنج تن آل عبا دارد حسین

آشنای عشق را بی آشنا گفتن خطاست
در غریبی هم هزاران آشنا دارد حسین

در هوای کوی وصلش بی قرار آن بی شمار
دل مگر کاه است گویی کهربا دارد حسین

معجز قرآن جاویدان، حسین بن علی است
برترین اعجازها در کربلا دارد حسین

خیمه گاهش کعبه و آب فراتش زمزم است
قتلگاهی برتر از کوه منا دارد حسین

شور شیرین غمش رمز بقای سرمدی است
از سرشک دیدگان آب بقا دارد حسین

تا شفا بخشد روان و جسم هر بیمار را
در حریم وصل خود خاک شفا دارد حسین

حرمت ذبح عظیم کربلا بنگر «حسان»
خونبهایی همچو ذات کبریا دارد حسین

حبیب الله چایچیان (حسان)

مطلب مشابه: زیباترین متن ماه محرم برای پست اینستاگرام؛ دلنوشته درباره امام حسین (ع)

عنایت حسین
ای خفته در مزار سر از خاک کن برون
احوال چاکران تو بعد از تو در هم است

از دجله و فرات گذر کن به ملک پارس
کاین جا برآن جناب رفاهی فراهم است

بنشین به ذوالجناح و عنان بر عنان بیا
با اکبرت که حاصل اولاد آدم است

ور خود نبود میل شریفت به ملک پارس
هر جا کنی جلوس همان جا مکرم است

لیکن نمان به ملک عراق و مکان نگیر
جایی که دختران تو را غم روی غم است

بر دیده رعیت مسکین قدم گذار
کین رود بر فرات هماره مقدم است

مقصود از این مکالمه عرض نیاز بود
ور نه همیشه رای تو بر قوم، اقدم است

اما حدیث تنگدلی را کجا برم
تا وصل رخ نماید، قتلم مسلم است

محمد سهرابی

گنچ پر بها
مهر تو را به عالم امکان نمی دهم
این گنج پُر بهاست، من ارزان نمی دهم

گر انتخاب جنت و کویت به من دهند
کوی تو را به جنت و رضوان نمی دهم

نام تو را به نزد اجانب نمی برم
چون اسم اعظم است، به دیوان نمی دهم

جان می دهم بشوق وصال تو یا حسین
تا بر سرم قدم ننهی، جان نمی دهم

ای خاک کربلای تو مهر نماز من
آن مهر را به ملک سلیمان نمی دهم

مارا غلامی تو بُوَد تاج افتخار
این تاج را به افسر شاهان نمی دهم

دل جایگاه عشق تو باشد نه غیر تو
این خانه خداست به شیطان نمی دهم

گرجرعه ای زآب فراتت شود نصیب
آن جرعه را به چشمه حَیوان نمی دهم

تا سر نهاده ام چو «مؤید» به درگهت
تن زیر بار منت دونان نمی دهم

شعر زیبا در مدح امام حسین علیه السلام (30 شعر سوزناک جدید و قدیمی)

مشتاق حریم و حرم کوی حسین
در هر دو جهان قبله من روی حسین است
یعنی همه جا روی دلم سوی حسین است

با عشق حسین از دو جهان، چون نکنم دل
ملک دو جهان قیمت یک موی حسین است

فردوس برین با همه حور و قصورش
مشتاق حریم و حرم کوی حسین است

در سجده دلم حاجت محراب ندارد
محراب نمازم، خم ابروی حسین است

خضر آنچه به صد سیر و سفر در طلبش بود
آبی است که سر چشمه او جوی حسین است

اَجرام فلک، جلوه ای از خویش ندارد
روشنگری مهر و مه از روی حسین است

طوبی به چنان جلوه گری، روز قیامت
نظّاره گر قامت دلجوی حسین است

در معرکه چون دید فلک صورت او گفت
نیروی علی در ید و بازوی حسین است

نظمی تبریزی

نام زیبای تو
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله

زائر کرببلا حق شفاعت دارد
قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله

دستگیری ز گدا گردن هر ارباب است
کار ما دست تو آقاست اباعبدالله

مستجاب است دعا گوشه شش گوشه تو
حرمت عرش معلی ست اباعبدالله

هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت
او نظر کرده زهراست اباعبدالله

بارها گفت اگر من ز حسینم، دیدم
جلوه اش اکبر لیلاست اباعبدالله

چشم ما روز قیامت به پر قنداقه ست
پسرت مالک فرداست اباعبدالله

روزی گریه ما دست رباب افتاده
روضه خوان در دل صحراست اباعبدالله

باب بین الحرمین از حرم عباس است
همه جا سفره سقاست اباعبدالله

ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم
سینه زن زینب کبری ست اباعبدالله

مادرت گفت بنیَّ دل ما ریخت به هم
بردن نام تو غوغاست اباعبدالله

مادرت گوشه گودال تماشا می کرد
بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله

قاسم نعمتی

مطلب مشابه: متن نوحه زنجیر زنی (شعر مداحی امام حسین علیه السلام و واقعه عاشورا)

باغبان بقا
تو کیستی که دل عالمی بود وطنت
سلام روح به آیات مصحف بدنت

طواف قافله دل به دور قتلگهت
شرار آتش جانها چراغ انجمنت

سلام بر تو که با خون خویش کردی غسل
سلام بر تو که گردید بوریا کفنت

تو را به پیرهن پاره پاره حاجت نیست
که یوسف دلی و قلب ماست پیرهنت

تو باغبان بقایی و میدمت تا حشر
به جای گل جگر پاره پاره از چمنت

روا نبود که هنگام خواندن قرآن
سرت به نی بود و خون بریزد از دهنت

تو بر نصیحت مردم گشوده بودی لب
چرا شکسته شد از سنگ، گوهر سخنت

نماز، محو وضوی نماز عشق تو بود
که شد زخون جبین، سرخ باغ یاسمنت

فدای خون گلوی تو ای خدا را خون
که خون بهاست خداوندگار ذوالمننت

شرار ناله «میثم» ز آسمان گذرد
چو یاد آورد از لاله های نسترنت

حاج غلامرضا سازگار

زیارت حسین
روایت است که رحمت کند خدای حسین
هر آن کسی که کند گریه در عزای حسین

روایت است که نفسهاش مثل تسبیح است
دل گرفته و مهموم غصه های حسین

روایت است که آیاتی از کتاب الله
فقط برای حسین است و ماجرای حسین

روایت است زیارت کند خدایش را
کسی که رفت زیارت به کربلای حسین

روایت است بگیری عنان اشک از چشم
مگر زبیم خدا و مگر برای حسین

روایت است که یاری کننده زهراست
کسی که گریه نموده است در رثای حسین

روایت است که این اشک را نگه دارد
برای روز مبادایمان خدای حسین

ببار چشم و خودت را نشان بده امشب
چرا که هست رضای خدا رضای حسین

بگیر مجلس روضه بریز آب روان
که مرهم است به هر زخم سید عطشان

خط آزادگی نسل جوان
همه هستی به ثنای تو زبان است حسین
بازهم وصف تو برتر زبیان است حسین

همه اوصاف تو گفتند و شنیدند ولی
این عیان است که قدر تو نهان است حسین

در رگ غیرت و آزادی و ایمان و شرف
خون پاک تو به جوش و جریان است حسین

آتش مشرق و مغرب به کناری شده سرد
سخن گرم تو هر جا به میان است حسین

مرده آن نیست که بهر تو گذشت از تن و جان
مرده آن است که فکر تن و جان است حسین

مکتب سرخ تو آموخت به هر عصر که خون
باعث مرگ، سکوت و خفقان است حسین

فانی راه خدا را نتوان فانی گفت
به خدا کشته تو زنده از آن است حسین

بی زبان کودک شش ماهه خشکیده لبت
بهر هر ملت مظلوم، زبان است حسین

خط سبزی که زخون سرخ شد از اکبر تو
خط آزادگی نسل جوان است حسین

خون یاران تو از زخم تن مادر جنگ
پیش رگبار بلا در فوران است حسین

گوشه خاک عراقت نه همین کرببلاست
که تو را کرب و بلا مُلک جهان است حسین

می توان یافت خدای دو جهان را به دلی
که به تیر غم عشق تو نشان است حسین

بی تو بر عاشق روی تو بهشت است جحیم
هر کجا نیست بهار تو خزان است حسین

شادی هر دو جهان را به غمت نفروشم
که در این بیع و شرا سخت زیان است حسین

کوه را بشکند ار بار غمت نیست عجب
قامت چرخ از این غصه کمان است حسین

مکتب زنده ایثار و فداکاری تو
درس جانبازی ابناء زمان است حسین

تا ابد هست چراغ ره انسانیت
سر پاک تو که بر نوک سنان است حسین

هر کجا داد تو خیزد زدل مظلومی
قلب بیدادگران در ضربان است حسین

به جنان عاشق از آنم که جنان عاشق تو است
ورنه با چون تو چه کارم به جنان است حسین

شود از یک نگهش آتش دوزخ خاموش
دیده ای کز غم تو اشک فشان است حسین

انبیاء فاطمه را بهر شفاعت آرند
فاطمه سوی تو چشمش نگران است حسین

چون خداوند تبارک و تعالی همه جا
جای تو در دل بشکسته دلان است حسین

به حبیبت قسم از خویش مران میثم را
کز تو اش این همه فریاد و فغان است حسین

حاج غلامرضا سازگار

مطلب مشابه: داستان امام حسین برای کودکان {3 داستان ساده و کودکانه درباره زندگی و شهادت سالار شهیدان}

شعر زیبا در مدح امام حسین علیه السلام

گل رخسار حسین
عالم همه مست از گل رخسار حسین است
ذرات جهان در عجب از کار حسین است

دانی که چرا خانه حق گشته سیه پوش
یعنی که خدای تو عزادار حسین است

تا هست جهان هست به فرمان الهی
جبریل امین حاجب درگاه حسین است

جن و ملک و حور و پری در طلب فیض
مامور پذیرایی زوار حسین است

دانی که خرید از دل و جان جان جهانی
با دادن جانی به جهان کار حسین است

سرمایه آزادگی مردی و غیرت
از کوشش و از همت و پیکار حسین است

آن سر که شود شافع ما نزد خداوند
آن سر، سرِ پر نور گهربار حسین است

هر کس به جهان گشته گرفتار نگاری
عمری است که ژولیده گرفتار حسین است

ژولیده نیشابوری

مقیم کوی حسین
هزار شکر که گشتم مقیم کوی حسین
نماند در دل پُر حسرت، آرزوی حسین

خدا گواست نخواهم بهشت و حور و قصور
اگر همیشه بود، منزلم به کوی حسین

محبتش که به دل داشت جا، ز روز ازل
همان کشید مرا عاقبت به سوی حسین

چو خضر در پی آب بقا نخواهد رفت
کسی که زنده جاوید شد به بوی حسین

شود مشاهده وجه خدای عزوجل
کس ار ز دیده دل بنگرد به روی حسین

ز مرقدش همه دم، نور حق نمایان است
ببین تو نور خدا از رخ نکوی حسین

تفاوتی نکند خُلق و خوی آن با این
چه خُلق و خُوی محمد چه خُلق و خوی حسین

حسین و نام حسینم شده است ورد زبان
نباشدم به جهان غیرگفت و گوی حسین

دعای جن و ملک مستجاب خواهد شد
اگر دهند خدا را قسم به موی حسین

حیات بخش همه اهل عالم است، فرات
دریغ و درد! کز آن تر نشد، گلوی حسین

فغان و آه از آن دم! که زینب محزون
به قتلگاه روان شد به جستجوی حسین

هزار پاره تنی غرق لجّه خون دید
زجور خصم جفا پیشه آن عدوی حسین

تو مادح دگران باش و هر چه خواهی گوی
هزار شکر که شوقی است، مدح گوی حسین

شوقی اصفهانی

عطای حسین
هر کسی خواسته باشد به خدایی برسد
باید از کشتی تو راهنمایی برسد

نه فقط فطرس پر سوخته تو حتی
بی تو جبریل محال است به جایی برسد

سر به زیر قدم توست بها می گیرد
پس چه بهتر سر ما نیز به پایی برسد

نیستم عاشق اگر منت درمان بکشم
به روی چشم اگر از تو بلایی برسد

وقت تو وقت شریفی است ولی بین مسیر
منتظر می شوی اینقدر گدایی برسد

بعد از این وقت کم پشت در خانه مرو
بگذار این دل ما هم به نوایی برسد

ما هنوزم که هنوز است سر کار تواییم
تا ببینیم که از تو چه عطایی برسد

طلب ماست نداریم همین ما را بس
اگر از مادر تو چند دعایی برسد

رحمت واسعه ات کیسه ما را پر کرد
این چه لطفی است به هر بی سر و پایی برسد

گریه کن های تو همسایه زهرا هستند
بگذارید فقط روز جزایی برسد

یا حسین است و یا ذکر شریف زینب
اگر از ما به صف حشر صدایی برسد

به پریشانی گیسوت قسم نزدیک است
که به ما هم خبر کرببلایی برسد

علی اکبر لطیفیان

مطلب مشابه: عکس نوشته اسم حسین | عکس پروفایل نام امام حسین ویژه ماه محرم

گلِ روی حسین
خون خدا می چکد، از گل روی حسین
هستی این هست و بود، بسته به موی حسین

اشک همه اولیاست، وقف لب خشک او
خون دل انبیاست، خون گلوی حسین

در همة کائنات، از ملک و جنّ و انس
کیست به عالم که نیست، مست سبوی حسین؟

زخم تن او زند، خنده به شمشیرها
یا که خدا می زند، خنده به روی حسین

نیست عجب گر نماز، بوسه به پایش زند
هر که گذارد نماز، بر سر کوی حسین

قلزم خون، جانماز، مُهر جبین، جای سنگ
خون سر و خونِ دل، آب وضوی حسین

کافرم ار ناامید باز شود از درش
قاتل اگر آورد، روی به سوی حسین

عجز و گدایی بود، عادت دیرین ما
لطف و عنایت بود، خصلت و خوی حسین

آتش دوزخ شود، لالة باغ بهشت
نوشد اگر قطره ای آب ز جوی حسین

میثم آلوده نیز ناز به جنّت کند
جنّت اعلای اوست، روی نکوی حسین

حاج غلامرضا سازگار

عشرت عالم
ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند
سوختگان غمت با غم دل خرمند

هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت
با خبران غمت، بی خبر از عالمند

در شکن طُره ات، بسته دل عالمیست
وآن همه دلبستگان، عقده گشای همند

یوسف مصر بقا در همه عالم تویی
در طلبت مرد و زن، آمده با درهم اند

تاج سر بوالبشر، خاک شهیدان توست
کاین شهدا تا ابد، فخر بنی آدمند

در طلبت اشک ماست، رونق مرآت دل
کاین دُرَر با فروغ، پرتو جام جمند

چون به جهان خرمی، جز غم روی تو نیست
باده کشان غمت، مست شراب غمند

عِقد عزای تو هست، سنت اسلام و بس
سلسله کائنات، حلقه این ماتمند

گشت چو در کربلا، رایت عشقت بلند
خیل ملک در رکوع، پیش لوایت خمند

خاک سر کوی تو، زنده کند مرده را
زآنکه شهیدان تو، جمله مسیحا دمند

هر دم از این کشتگان گر طلبی بذل جان
در قدمت جانفشان، با قدمی محکمند

فؤاد کرمانی

ای یاد تو در عالم!
ای یاد تو در عالم، آتش زده بر جان ها
هر جا ز فراق تو، چاک ست گریبان ها

ای گلشن دین سیراب با اشک محبّانت
از خون تو شد رنگین هر لاله به بستان ها

بسیار حکایت ها گردیده کهن، امّا
جانْسوز حدیث تو، تازه ست به دوران ها

یک جان به ره جانان دادی و، خدا داند
کز یاد تو چون شورد تا روز جزا، جان ها

در دفتر آزادی نام تو به خون ثبت ست
شد ثبت به هر دفتر با خون تو، عنوان ها

این سان که تو جان دادی در راه رضای حق
آدم به تو می نازد ای اشرف انسان ها!

قربانی اسلامی با همّت مردانه
ای مفتخر از عزمت همواره مسلمان ها

ناظم زاده کرمانی

مطلب مشابه: متن ادبی عاشورا با شعر زیبا و دکلمه در وصف امام حسین و شهادت یاران او

تبسّم!
تا ابد جلوه گه حقّ و حقیقت سر توست
معنی مکتب تفویض، علی اکبر توست

ای حسینی که تویی مظهر آیات خدا
این صفت از پدر و جدِّ تو در جوهر توست

درس آزادگی، عبّاس به عالم آموخت
ز آنکه شد مست از آن باده که در ساغر توست

طفل شش ماهه تبسّم نکند، پس چه کند؟!
آنکه بر مرگ زند خنده، علی اصغر توست

ای که در کرب و بلا بیکس و یاور گشتی
چشم بگشا و ببین، خلق جهان یاور توست

خواهر غمزده ات دید سرت بر نی و گفت:
آنکه باید به اسیری برود، خواهر توست!

ای حسینی که به هر کوی، عزای تو به پاست
عاشقان را نظری در دم جانپرورِ توست

خواست (مهران) بزند بوسه سراپای تو را
دید هر جا اثر تیر ز پا تا سر توست

گل خورشید
آنکه در خطّه خون، جان به ره جانان داد
لب لعلش، به جهان و بشریت جان داد

درس ایثار و کمال و شرف و فضل و ادب
ساقی میکده دل به جوانمردان داد

ثانی ختم رسل، با گل خورشید رخش
به شب تیره بیداد و ستم پایان داد

شیرِ پیر ادب و بیشه توحید (حبیب)
عارفانه سر و جان را به ره ایمان داد

همچو بلبل به سر شاخه گل، کودک عشق
به سر دوش پدر جان به لب خندان داد!

خطبه شب شکن (عابد) و (زینب) در شام
به گلستان خزان دیده حق، سامان داد

خون هفتاد و دو گلْ خوشه خورشید (احَد)!
رنگ و بوی ابدیت به گلِ قرآن داد

احد ده بزرگی شیرازی (احد)

بابی انت و امّی
همه جسمیم و تویی جان، بابی انت و امّی
همه دردیم و تو درمان، بابی انت و امّی

بابی انت و امّی که ز پیمان تو با حق
همه گریان و تو خندان! بابی انت و امّی

ز وجودت به وجود آمده شور و هیجانی
در همه عالم امکان، بابی انت و امّی

جان فدایت! که شد از روز نخستین ولادت
کربلای تو نمایان! بابی انت و امّی

تو حسینی، تو حسینی، تو سراپا همه حسنی
معدن جودی و احسان، بابی انت و امّی

آنکه دیوانه تو، سر به بیابان بگذارد
بگذرد از سر و سامان بابی انت و امّی

خرد، ای خسرو خوبان! که بود شاخص انسان
مانده در کار تو حیران بابی انت و امّی

سرِ آن کشته بنازم که دم مرگ ببیند
تو گرفتیش به دامان، بابی انت و امّی

چون (نگارنده) هر آن کو شده در ظلِّ لوایت
دادن جان بوَد آسان، بابی انت و امّی

عبد العلی نگارنده (نگارنده)

شمیم سیب
ای خاک درِ تو، تاج افلاک
زینت دهِ عرش و، زیور خاک

ای سر به رضای دوست داده
ای عرشِ به خاک سر نهاده

ای گنجِ به زیر خاک، خفته
ترک سر و مال و جاه، گفته

ای پارهْ تنت فتاده در دشت
سر، زیب سنان و زیور طشت

خاکت- که شمیم سیب دارد-
ز او، هشت جنان نصیب دارد

جبریل، در آن خطیره پاک
صد جا، ز ادب فتاده بر خاک

گر خاک تو را به جان فروشند
جان تو! که رایگان فروشند

هر کو به درِ تو، خاک گشته
تن برده و، جان پاک گشته

خاکت شده سجده گاه پاکان
جانداروی رنج دردناکان

گر کعبه رسد به طوف کویت
تعظیم کند، ز چار سویت

شاها به درت، که هست چون عرش
بر وی ز پرِ فرشتگان، فرش

الحق نه رواست پای سودن
ترک ادبی چنین نمودن

این تربت پاک، جای پا نیست
پا بر سر جای حق، روا نیست

محمّد داوری شیرازی (داوری)

مطلب مشابه: شعر روضه امام حسین (ع) + اشعار غمگین و احساسی ویژه کربلا و عاشورا

ذکر لالایی جبریل
انّ فی الجنّة نهرا من لبن
لعلی و حسین و حسن

به فلک می رود از روی تو، نور
چشم بد بادا، از روی تو دور

حیف از جسم تو و سمِّ ستور!
حیف از روی تو و، خاک تنور!

انّ فی الجنّة نهرا من لبن
لعلی و حسین و حسن

گل نو رُسته من! رو تو بخواب!
بلبل خسته من! رو تو بخواب!

گل و گلدسته من! رو تو بخواب!
دست و پا بسته من! رو تو بخواب!

انّ فی الجنّة نهرا من لبن
لعلی و حسین و حسن

ای رخت مظهر اسماء و صفات
شاه خوبان ز تجلی تو، مات

در دهان تو بوَد، آب حیات
ای تو سرچشمه لطف و برکات

انّ فی الجنّة نهرا من لبن
لعلی و حسین و حسن

آسمان، تخته گهواره تو
چشم انجم، پی نطّاره تو

به فدای تن صد پاره تو!
وای بر زینب آواره تو!

انّ فی الجنّة نهرا من لبن
لعلی و حسین و حسن

خواب کن، خواب! که در کوفه و شام
به تماشای تو، در برزن و بام

کفْ زنان، خندهْ کنان قوم لئام!
قدسیان، گریه کنان جمله تمام

انّ فی الجنّة نهرا من لبن
لعلی و حسین و حسن

بس هویداست ز رخساره تو
که چه لطفی شده درباره تو

قدسیان چاکر و غمخواره تو
|نغمه خوان بر سرِ گهواره تو

انّ فی الجنّة نهرا من لبن
لعلی و حسین و حسن.

مظهر مهر و ماه
ای که نور مهر و ماهی دوستت دارم حسین
مظهر لطف الهی دوستت دارم حسین

هستی من را خدا با مهر تو پیوسته است
یا بخواهی یا نخواهی دوستت دارم حسین

تا شنیدم دوست می داری غلام خویش را
با وجود رو سیاهی دوستت دارم حسین

هر کجا نام تو آید می رود تاب از کفم
من چه گویم خود گواهی دوستت دارم حسین

گر بخواهی با کلامی در رهت جان می دهم
ور برانی با نگاهی دوستت دارم حسین

آن چنان خوبی که هر بد، بسته بر لطفت امید
شرمگین از هر گناهی دوستت دارم حسین

ای که خواندت رحمه للعالمین فُلک نجات
تا که جویم بر تو راهی، دوستت دارم حسین

بر تو گر رو کرده ام دارم امید مرحمت
تا به من بخشی پناهی دوستت دارم حسین

کرده ام با هر زبانی بر جلالت اعتراف
گفته ام در هر نگاهی دوستت دارم حسین

باز هم گوید مؤید با لسان نارسا
گر بخواهی، ور نخواهی دوستت دارم حسین

سید رضا موید

هر کجا نام تو آید حرم توست
آفرینش ز غبار قدم توست حسین
آسمان سایه نشین عَلم توست حسین

کعبه و سعی و صفا، حِلّ و حرم، رکن و قیام
صفحه ای از حَرَم محترم توست حسین

هر کجا عشق و کمال و عظمت دایره بست
نقطه دایره، نوک قلم توست حسین

نعمتی را که خداوند از آن می پرسد
دوستی تو و یک از نعم توست حسین

ذکر نام تو کنم در همه جا چون گویند
هر کجا نام تو آید حرم توست حسین

اشک روز و شب ما وقف تو ای کشته عشق
گریه گر هست سزاوار غم توست حسین

در میان حرم جمله امامان هدی
پرچم سرخ نشان حرم توست حسین

من نگریم به عزایت که بهشتم بدهند
ور بهشتم بدهند از کرم توست حسین

گر خدا بگذرد از جرم دو عالم به جزا
یک جزای کمِ اصحاب کم توست حسین

جگرم پاره شد از داغ جگر گوشه تو
آن که افروخته سرو اِرم توست حسین

کمرت بعد ابوالفضل دگر راست نشد
شاهدم اشک تو و قدّ خم توست حسین

در ره عشق زدی گام و در این راه خطیر
طفل شش ماهه تو هم قدم توست حسین

بر سرافرازی اسلام و براندازی کفر
قهرمان خواهر تو، هم قسم توست حسین

آیه کهف که خواندی خبر پیروزی است
سر بر نیزه بلندت عَلم توست حسین

مطلب مشابه: متن نوحه حسینی {30 نوع از اشعار مداحی در وصف سیدالشهدا، محرم و واقعه عاشورا}

مطالب مشابه را ببینید!

متن دعای کوتاه / گلچین چند دعای زیبا برای عاقبت به خیری متن زیارت اربعین؛ زیارت اربعین به همراه ترجمه فارسی اعمال اربعین حسینی؛ اعمال مربوط به شب و روز اربعین حسینی متن عاشورایی کوتاه / 20 شعر و جمله زیبا درباره روز عاشورا نوحه های روز عاشورا شهادت امام حسین (ع) و 20 شعر سنگین مداحی اشعار شام غریبان غمگین و سوزناک (40 شعر جانسوز شام غریبان ماه محرم) مجموعه نوحه شام غریبان امام حسین (20 متن مداحی سوزناک حضرت زینب) متن مداحی سنگین ماه محرم، امام حسین و عاشورا (20 متن نوحه سوزناک) متن نوحه برای نوجوانان {30 قطر شعر سوزناک مداحی ماه محرم} متن نوحه سينه زنی ماه محرم و امام حسین (ع) با فایل صوتی و پخش آنلاین