جملاتی از کتاب راز ذهن میلیونرها؛ بریده کتاب با متن های انگیزه دهنده ثروتمند شدن
ثروتمند بودن کار سختی است و تا سالها چنین تصور میشد که تنها با دزدی و کارهای غیراخلاقی میشود به این پول دست یافت. اما با ظهور تکنولوژی و جهانی شدن اطلاعات مهم، درسهایی از بزرگان اقتصاد به دست توده مردم رسیده است که میتواند این تصور نادرست را ریشهکن کرده و به مردم کمک کند تا به ثروت و سواد اقتصادی دست یابند.
فهرست موضوعات این مطلب

بریدههایی از کتاب راز ذهن میلیونرها
ما در ادامه متن بریدهایی از این کتاب جذاب را برای شما عزیزان آماده کردهایم که امیدواریم از خواندن آنها نهایت لذت را ببرید.
اکثریت قابل توجهی از مردم از نظر درونی قابلیت کسب و نگهداری مقادیر هنگفت مال و ثروت را ندارند. آنها نمیتوانند از پس ادارهی شرایط و چالشهای متعددی که پول و موفقیت بیشتر همراه میآورند به خوبی برآیند. دوست من! این اولین و مهمترین علتی است که آنها نمیتوانند به ثروت و موفقیت چندانی برسند. یک نمونهی بارز این مورد برندگان بخت آزمایی یا شرط بندیها هستند! تحقیقات به کرات نشان دادهاند، بدون در نظر گرفتن موفقیتهای گذشتهمان این افراد اغلب به وضعیت مالی سابق برمیگردند. یعنی به مقدار ثروتی که به راحتی از عهدهی اداره آن برمیآیند.
این الگوی ناکارآمد را متوقف کنید. یعنی به جای پسانداز برای مواقع گرفتاری یا همان روز مبادا به فکر پسانداز برای استفاده در روزهای شاد و مسرتبخش زندگی باشید.
چهارمین فاکتور تغییر سازماندهی مجدد [یا به عبارت دیگر شرطی سازی مجدد است]
عامل سوم اراده قاطع و تصمیم به ترک و کنارهگیری از این الگوهاست. وقتی متوجه شدید این الگوهای فکری بدرد شما نمیخورند، باید آنها را کنار بگذارید و در مرحلهی بعد تصمیم بگیرید كه آیا ممکن است در آینده مجدداً به آنها احتیاج پیدا کنید یا خیر؟ اگر پاسخ منفی بود باید این الگوهای فکری منسوخ را دور بریزید.
مطلب مشابه: کتاب های انگیزشی معروف؛ 10 کتاب انگیزشی از نویسندگان معروف برای تغییر مسیر زندگی

عامل دوم فهم و درک عمیق است. اگر درست فکر کنید میتوانید به این نکته پی ببرید که الگوهای فکری شما اکتسابی هستند و مسلماً از محیط بیرون سرچشمه گرفتهاند.
اولین فاکتور لازم برای ایجاد تغییر و تحول، هشیاری است. اگر ندانید مشکل از کجاست و نتوانید آنرا بهدرستی شناسایی کنید چطور میخواهید درصدد رفع آن برآیید؟
زمین را کندم و به عمق باغچهی ذهنیت مالیام نفوذ کردم و این علفهای هرز را از بین بردم سپس تمام میوههای حاصل از این ریشههای معیوب را نابود کردم و فردای آن روز ذهنیت مالیام را اصلاح و آن را مجدداً برنامهریزی نمودم. نتیجه؟ سهام منتخب من غوغا کرد و موفقیت من در بازار بورس از آن روز تاکنون همچنان ادامه دارد.
من هرگز در سرمایهگذاریهایم سود نمیکردم. شستم خبردار شد که باید جایی در ذهنیت مالیام دنبال جواب بگردم. یادم افتاد وقتی بچه بودم، پدرم از سر کار كه میآمد، کنار میز ناهارخوری مینشست، روزنامه را باز میکرد و یک راست سراغ قسمت بورس و سهام میرفت، بعد هم روزنامه را محکم روی میز میکوبید و میگفت: “لعنت به این سهام!” سپس مینشست و نیم ساعت تمام بد و بیراه نثار سیستم بورس میکرد و تمام سیستم را زیر سؤال میبرد بعد هم میگفت: “آدم اگر پساندازش را روی دستگاههای شرطبندی لاس وگاس سرمایه گذاری کند بهتر پول درمیآورد!” و این ماجرا هر روز تکرار میشد! خوب حالا به اهمیت برنامهریزی کلامی پی بردید؟ تعجبی نداشت که من هرگز نمیتوانستم در بازار بورس و سهام به موفقیت برسم.
مطلب مشابه: بریدههایی از کتاب ثروتمندترین مرد بابل با جملات آموزنده موفقیت مالی
درست مثل مثال کامپیوتر با تغییر الگوها و برنامههایتان، اولین و مهمترین قدم برای تغییر نتایج و دستاوردهایتان را برمیدارید.
جملاتی از کتاب راز ذهن میلیونرها
این کتاب به قلم تی. هارو اکر اثری جذاب و مهم است که میتواند مثبت اندیشی انگیزشی مالی را به شما عزیزان آموزش دهد.
پول، ثروت، سلامتی، بیماری، وزن بدنتان همگی نوعی نتیجه یا معلول هستند.

این نامشهودها و نامرئیها هستند که مشهودها و مرئیها را پدید میآورند. خوب این یعنی چه؟ یعنی اگر شما میخواهید میوههایتان را تغییر دهید، در مرحلهی اول باید روی دانهها و ریشهها کار کنید. اگر میخواهید مشهودها و مرئیها را عوض کنید، ابتدا باید نامشهودها و نامرئیها را تغییر دهید.
اصطلاح قهرمان به کسی اطلاق میشود که بر منِ درونش غلبه کرده است.
اگر شما در غلبه بر مشکلات و عبور از موانع مهارت پیدا کنید دیگر چه چیزی میتواند مانع رسیدن شما به موفقیت شود؟ پاسخ این است: هیچ چیز! و اگر هیچ چیز نتواند مانع راه شما شود این یعنی شما یکهتاز میشوید و اگر یکهتاز شوید چه انتخابهایی پیش رو دارید؟ پاسخ این است: هرچه اراده کنم میتوانم انتخاب کنم.
مطلب مشابه: جملاتی از کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید ناپلئون هیل با جملات الهام بخش
اصلاً چرا باید دوباره چرخ را اختراع کنیم؟ الگوها و روشهای ثابت شدهای برای رسیدن به موفقیت وجود دارند که برای هرکس که درست آنها را بکار بندد، جواب میدهند. در نتیجه سریعترین و آسانترین راهِ رسیدن به ثروت این است که ببینیم ثروتمندانی که یک بار از این راه عبور کردهاند و در این زمینه تخصص دارند چطور در میدان بازی میکنند.
فقرا با این نگرش که هرگز پیش از شناسایی تمام مشکلات و راه حلِ آنها کاری را شروع نمیکنم. هیچ وقت وارد میدان عمل نمیشوند در نتیجه همیشه بازنده هستند. ثروتمندان فرصتها را شناسایی میکنند، آنها را غنیمت شمرده و روز به روز ثروتمندتر میشوند. خوب! فقرا در چه حالاند؟ احتمالا هنوز دارند آماده میشوند!
زندگی یعنی درست زیستن برای رسیدن به هدفی که برای آن خلق شدهاید، یعنی دلیل حضور شما روی کرهی زمین. شما هم در پازلِ بزرگ و عظیم زندگی بشری سهم دارید و بایستی نقش خود را در تکامل آن ایفا کنید. بعضی از مردم آنقدر اسیر خودبینی و منیّت شدهاند که تمام زندگیشان در واژهی من تعریف میشود. من، من، من و… و باز هم من! ولی اگر میخواهید از روش درست و صحیح به ثروت دست یابید، نمیتوانید فقط و فقط خودتان را در نظر بگیرید. این یعنی باید کمر به خدمت دیگران ببندید و برای بهبود شرایط آنها نیز تلاش کنید.

هرکس میگوید پولدار شدن به این راحتی است یا خیلی بیشتر از من سرش میشود یا کاملاً عقلش را از دست داده است!
اگر به آنچه میخواهید دست نیافتهاید و ثروتی را که در آرزویش بودید ندارید به احتمال زیاد ۲ دلیل بیشتر ندارد: یا آن را از صمیم دل یعنی از عمق ضمیر ناخودآگاهتان طلب نکردهاید، یا بر سر قیمتش چانه زدهاید و حاضر نیستید برای رسیدن به هدفتان هر کاری را كه لازم است انجام دهید.
پلهای ارتباطی بین ثروت و موفقیت با مفاهیمی چون ترس، نفرت یا عدم کفایت و شایستگی را در مغزتان از بین ببرید و به جای آن بین ثروت و موفقیت و هدفمندی، مشارکت، شادی و لذت ارتباط ایجاد کنید
مطلب مشابه: جملاتی از کتاب باشگاه پنج صبحی ها رابین شارما با جملات پیشرفت و موفقیت
تمایل به ماندن در حوزهی آرامش، بسیاری از ایدههای نو، فرصتها، اقدامات مؤثر و موقعیتهای رشد را نسبت به هر عامل مخرب دیگری که به ذهنتان برسد از بین برده است. بله! آرامش مرگبار است. اگر هدفتان در زندگی رسیدن به آرامش است، از همین حالا انتظار دو اتفاق را داشته باشید: ۱- هرگز ثروتمند نخواهید شد ۲- محال است به شادکامی برسید
همهی چیزها و کارهای جدید در آغاز ناخوشایند و سخت به نظر میرسند، اما اگر مصمم باشید و به راهتان ادامه دهید، بالاخره محدودهی دشواری را ترک کرده و به موفقیت میرسید. از آن به بعد حوزهی آرامشتان گسترش پیدا میکند و این یعنی شما به عنوان یک انسان “بزرگتر” شده و رشد میکنید.
یا شما فردی هستید که به راحتی متوقف میشوید یا کسی که به این راحتیها نمیشود جلویش را گرفت. این را شما انتخاب میکنید. اگر میخواهید ثروتمند شوید یا به هر موفقیت دیگری برسید، باید یک قهرمان باشید، باید با تمام وجود بخواهید هر کاری که لازم است برای رسیدن به موفقیت انجام دهید. باید خودتان را آموزش دهید تا دیگر هیچ چیز نتواند مانع حرکت رو به جلویتان شود.
یک قهرمان واقعی مار کبرای ترس را در وجودش رام میکند.

یک ضربالمثل معروف امریکایی میگوید: برای خرید ملک صبر نکنید، ملک را بخرید و سپس صبر کنید. [در کار ملک حاجت هیچ استخاره نیست!]
علاوه بر حساب استقلال مالی و حساب تفریحی به شما پیشنهاد میکنم ۴ حساب جداگانه دیگر نیز برای خودتان باز کنید. این حسابها عبارتاند از: 1- ۱۰% کل حقوقتان به حساب پسانداز بلند مدت برای هزینهها 2- ۱۰% به حساب آموزش 3- ۵۰% برای موارد ضروری و پیشبینی نشده 4- ۱۰% به حساب انفاق
راز ذهن میلیونرها، یک تاب کامل
این موضوع را استوارت وایلد نویسندهی محبوب من در قالبی دیگر بیان کرده است: “رمز موفقیت این است که سطح انرژیتان را بالا ببرید، وقتی این کار را انجام دادید، خود به خود مردم به سوی شما جذب میشوند، و وقتی آنها دور و برتان جمع شدند از وجودشان استفاده کنید.”
مطلب مشابه: جملاتی از کتاب چهار اثر فلورانس اسکاول شین با متن های زیبا
“قرار گرفتن در زمان و مکان صحیح به تنهایی برای رسیدن به موفقیت کافی نیست، مهم این است که تو هم برای قرار گرفتن در آن زمان و مکان صحیح فرد مناسبی باشی!”
این یک درس ساده است. اگر میخواهید سطح زندگیتان را ارتقاء دهید لازم است برخی تفکرات قدیمیتان را کنار بگذارید و افکار و عقاید نو را جایگزین آن کنید. نتایج خودشان را نشان میدهند!
مطالعه تنها شروع کار است اما اگر میخواهید در جهان واقعی به موفقیت برسید، این اقدامات و کارهایتان هستند که بایستی در نظر گرفته شوند.
بهترین و سریعترین راه ثروتمند شدن کار کردن روی ابعاد شخصیتیتان است! این یعنی رشد کنید و به یک انسان موفق تبدیل شوید. همانطور که میدانید دنیای بیرون تنها انعکاسی از دنیای درون شماست. شما ریشههای درخت هستید و نتایج حکم میوهها را دارند.
ببینید چطور ذهنتان هر لحظه افکاری تولید میکند که به هیچ وجه در موفقیت، ثروت و شادکامی شما موثر نیستند. وقتی متوجه چگونگی این فرآیند شوید میتوانید به صورت آگاهانه افکار مفید و موثر را با افکار ناکارآمد و مضر جایگزین کنید.

افکار به احساسات، احساسات به رفتار و رفتارها به نتیجه ختم میشوند.
“مهم نیست با این روش در پایان واقعاً احساس کفایت و لیاقت میکنید یا خیر، مهم این است که در هر صورت پولدار میشوید.” بسیاری از ثروتمندان هرگز به طور کامل احساس ارزشمندی و کفایت نمیکنند.
بیمیلی یا کنارهگیری از تبلیغ و ترویج در راستای پیشرفت، یکی از بزرگترین موانع رسیدن به موفقیت است.
مطلب مشابه: جملاتی از کتاب اثر مرکب دارن هاردی؛ جملات برای موفقیت و رشد شخصیتی
خوب اولین دلیل آن ترس است. آنها به حد مرگ از شکست میترسند، اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود. جالب آنکه این افراد از موفقیتهای بزرگ نیز به شدت وحشت دارند.
الگوبرداری کلامی: در دوران کودکی، وقتی جوانتر بودید به چه چیزهایی گوش میدادید؟ الگوبرداری دیداری یا تقلید: وقتی جوان بودید چه چیزهایی میدیدید؟ وقایع حساس: در دوران جوانی چه اتفاقاتی را تجربه کردهاید؟
این کار واقعاً با تمام تلاشها و تجربیات قبلیام فرق داشت، چرا که سابقاً همیشه به کوتاه مدت فکر میکردم و افقهای نزدیک را مدنظر داشتم بنابراین با بروز موقعیتهای بهتر و برعکس با تحمل کوچکترین فشاری از هدف اصلیام منحرف میشدم.
قانون ثروت درآمد شما فقط به میزانی که خودتان و تواناییهایتان را ارتقاء میدهید افزایش پیدا میکند.
یکی از مهمترین بخشهای سیستم مدیریت مالی که ما در سمینارهای ذهن میلیونر دربارهی آن صحبت میکنیم، داشتن یک حساب مالی “تخیلی” است که شما باید آن را پر کرده و از موجودی آن در راه پرورش استعدادها و به واقعیت پیوستن تمام احساساتتان به عنوان یک میلیونر استفاده نمائید. فلسفهی وجود این حساب اعتبار بخشیدن به احساس توانمندی و کفایت شما و تقویت “ماهیچههای گیرندهتان” است. دوم، از شما میخواهم هر وقت پول، مال یا ثروت به سراغتان آمد [خواه کسی به شما هدیه دهد یا به هر شکل درستی بهدستتان رسید]، مراتب شادی، خوشحالی و هیجانتان را با تمام وجود ابراز کنید.

ثروتمندان سخت کار میکنند و بر این باورند که باید در مقابل کارها و تلاشهای بیشائبهشان پاداشی مناسب و در خور دریافت کنند. فقرا نیز سخت کار میکنند ولی بهخاطر احساس بیارزشی درونی اینگونه میاندیشند که پاداشی که در مقابل دریافت میکنند، خیلی بیشتر از تلاشها و لیاقت آنان است و درست همین باور است که از آنها یک قربانی میسازد.
“من از مشکلات زندگیام بزرگتر هستم.” “من میتوانم از عهده حل هر مشکلی برآیم.” حالا دستتان را روی سرتان بگذارید و بگویید: “من یک ذهن میلیونر دارم”
ما در یک دنیای تک بعدی زندگی نمیکنیم. زندگی ما در آن واحد دست کم در ۴ بعد یا ۴ سطح جریان دارد. این ۴ سطح عبارتاند از: دنیای فیزیکی، دنیای ذهنی، دنیای عاطفی و دنیای روحی. آنچه بیشتر مردم از درک آن عاجزاند این است که لایهی فیزیکی شما “نسخهی قابل رویت” و مشهود ۳ لایهی دیگر است.
مطلب مشابه: جملاتی از کتاب آیین زندگی اثر دیل کارنگی؛ متن های تاثیرگذار زیبا درباره زندگی
آگاه باشید که پول در گردش، چرخهای ایجاد میکند که به نفع همه تمام میشود. هر وقت پول خرج کردید به خودتان بگوئید: “این پول بین هزاران نفر دست به دست میگردد و برای همهی آنها ارزش و سود همراه میآورد.”
جملاتی از کتاب راز ذهن میلیونرها، کتابی برای موفقیت
کتاب راز ذهن میلیونرها کوشیده است تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا در تقدیر برخی آمده که ثروتمند و مرفه باشند، درحالیکه روی پیشانی دیگران نوشته شده دائماً در فقر دستوپا بزنند؟
اگر بگوییم اهمیت پول از بقیهی مسائل مهم زندگی کمتر است حرف بیمعنی زدهایم. کدام مهمتر است؟ دست یا پا؟ شاید هم هر دو به اندازهی هم مهم باشند!
فقرا و طبقهی متوسط جامعه چنین میاندیشند: “اگر پول داشته باشی میتوانی هر کاری که بخواهی انجام دهی، به موفقیت برسی و راحت زندگی کنی” ثروتمندان میدانند “اگر من به فردی موفق تبدیل شوم، میتوانم هر کاری که بخواهم انجام دهم و هرچه میخواهم داشته باشم از جمله پول و ثروت!”
بایستی ترتیب زیر را رعایت کنند: باش، عمل کن، بِشو [زندگی کن، وارد عمل شو، به ثروت و موفقیت برس] فقرا و طبقهی متوسط جامعه این شعار را اینگونه میبینند: بِشو، عمل کن، باش [به موفقیت برس، وارد عمل شو و زندگی کن]
میدانند: بهترین و سریعترین راه ثروتمند شدن کار کردن روی ابعاد شخصیتیتان است! این یعنی رشد کنید و به یک انسان موفق تبدیل شوید. همانطور که میدانید دنیای بیرون تنها انعکاسی از دنیای درون شماست
حالا فرق بین “مثبت اندیشی” و “تفکر قدرتمند” چیست؟ فرق این دو بسیار اندک اما مهم و اساسی است. به نظر من مردم وقتی میخواهند همه چیز را خوب و اوضاع را بر وفق مراد نشان دهند اما از درون چنین چیزی را باور ندارند به مثبت اندیشی رو میآورند. اما در تفکر قدرتمند ما یاد میگیریم که تمام وقایع و رویدادها خنثی هستند و هیچ بار مثبت و منفی از پیش تعیین شدهای ندارند و این ما هستیم که به آنها بار مثبت یا منفی میدهیم، این ما هستیم که قرار است سرنوشت حوادث را تعیین کنیم، تصمیم گیرنده ما هستیم!
دستتان را روی قلبتان بگذارید و بگویید… “پول من برایم سخت کار کرده و هر روز ثروت بیشتری برایم به ارمغان میآورد.” حالا دستتان را روی سرتان بگذارید و بگویید… “من یک ذهن میلیونر دارم.”
“این من هستم که میزان ثروت و موفقیت زندگی مالیام را تعیین میکنم!” حالا دستتان را روی سرتان بگذارید و بگویید… “من یک ذهن میلیونر دارم!”
ثروتمندان در حوزهای که به آن وارد میشوند تخصص دارند. طبقهی متوسط در حوزهی کاریشان معمولی و افراد فقیر ضعیف عمل میکنند.
ابعاد “حوزهی آرامش” = ابعاد “حوزهی ثروت” با گسترش محدودهی آرامش، میزان درآمد و در نتیجه حوزهی ثروتتان توسعه مییابد.
ثروتمندان خیلی پول دارند و کم خرج میکنند در حالی که فقرا پول کمی دارند اما زیاد خرج میکنند. تفکر کوتاه مدت در مقابل تفکر بلندمدت: فقرا کار میکنند تا مخارج زندگی امروزشان را درآوردند، ثروتمندان کار میکنند تا هزینهی سرمایهگذاریهای آتیشان را فراهم کنند و این یعنی به فکر تأمین زندگی آیندهشان هستند.
“آنچه میشنوید به فراموشی سپرده میشود، آنچه میبینید به خاطر میآورید و آنچه را كه انجام میدهید با تمام وجود درک میکنید.”
فارغ از هر نتیجهای که به دست میآورید، فقر یا ثروت، خوب یا بد، مثبت یا منفی، به خاطر داشته باشید که دنیای بیرون انعکاس دنیای درون شماست. اگر اوضاع در دنیای بیرونی خوب پیش نمیرود علت آن است که در دنیای درونی با مشکل مواجه شدهاید، به همین سادگی!.-

اگر میخواهید مشهودها و مرئیها را تغییر دهید، باید اول سراغ نامشهودها و نامرئیها بروید.
قانون این است: “تا نشان ندهی لیاقت آنچه به تو داده شده را داری، از بیشتر خبری نیست!”
هدف ثروتمندان واقعی کسب ثروت و رفاه در ابعاد گسترده است. آنها با مقادیر جزئی راضی نمیشوند، بلکه مستقیماً ثروتهای هنگفت را نشانه گرفتهاند. حالا بزرگترین هدف افراد فقیر چیست؟ “اینکه به اندازهی کافی پول داشته باشند تا صورت حسابشان را پرداخت کنند.. و اگر صورت حسابهایشان به موقع پرداخت شود که دیگر معجزه است!”
عنصر تکرار و تمرین مستمر، برای ایجاد تغییرات ماندگار بسیار ضروری است.
T→F→A=R قانون ثروت: افکار به احساسات منجر میشوند احساسات به اعمال و اعمال نتایج را رقم میزنند ذهنیت مالی شما ترکیبی از افکار، اعمال و احساساتتان در ارتباط با مسائل مالی و ثروت است.
ما در دنیای علت و معلولها زندگی میکنیم.
“هاروا اگر اوضاع آنطور که میخواهی پیش نمیرود مسلما موضوعی وجود دارد که تو آن را نمیدانی!”
وقتی قرار است ضمیر ناخودآگاه بین احساس عاطفی عمیق و منطق یکی را انتخاب کند، بیشک همیشه احساس و عاطفه پیروز میدان است.
به خاطر داشته باشید پول انرژی دارد. برخی افراد انرژی کار را تبدیل به انرژی پول میکنند. افرادی که به استقلال مالی میرسند یاد گرفتهاند چطور انرژی کار یدی را با سایر انواع انرژی جایگزین کنند. این انرژیها عبارتاند از: انرژی کار دیگران، انرژی سیستم تجاری مناسب و انرژی سرمایه!

ثروتمندان فرصتها را میبینند و فقرا تمامِ فکر و ذهنشان را مشغول موانع و مشکلات کردهاند. ثروتمندان به موقعیتهای رشد چشم دوختهاند. در حالی که فقرا شکستها و ضررهای بالقوه را مدنظر دارند. ثروتمندان موقعیتهای بهرهبرداری و سودآوری را میبینند، فقرا ریسکها و خطرات را در نظر میگیرند. در نهایت همه چیز به این ضربالمثل قدیمی ختم میشود: نیمهی خالی لیوان یا نیمه پر آن؟
بخشی از هدف و مأموریت زندگی شما این است که هرچه میتوانید از استعدادها و تواناییهایتان در راه خدمت به مردم استفاده کنید. این یعنی میخواهید در یک بازی بزرگ و باشکوه شرکت کنید. میدانید کارآفرین (مبتکر) به چه معنا است؟ تعریفی که ما در سمینارهای ذهن میلیونر از آن میکنیم این است: “یعنی کسی که برای حل مشکلات مردم پیشقدم میشود.” بله درست است، کارآفرین نوعی “مشکلگشا” است. خوب حالا یک سوال! کدام یک را بیشتر میپسندید؟ مشکلگشای اقلیت یا مشکلگشای اکثریت؟ اگر پاسختان اکثریت است بنابراین لازم است بزرگ و غنی بیندیشید و تصمیم بگیرید به تعداد زیادی از مردم، هزاران و حتی میلیونها نفر کمک کنید. هرچه تعداد بیشتری را یاری کرده و مورد حمایت خود قرار دهید، ثروتمندتر میشوید، هم از نظر روحی، هم احساسی، هم عاطفی و قطعاً از لحاظ مالی!