نگاهی بر زندگی داریوش بزرگ، شاهِ جهان؛ بیوگرافی از لحظه تولد تا مرگ

شاخص

ایران سرزمین شاهان است. یکی از بزرگترین شاهان ایران که در زمان هخامنشیان حکومت می‌کرد، داریوش بزرگ بود. ما امروز در روزانه قصد داریم تا به زندگی این بزرگ مرد ایرانی بپردازیم، پس اگر شما نیز به تاریخ کشورمان علاقه دارید، در ادامه متن همراه ما باشید.

اوایل زندگی

اوایل زندگی

داریوش اول پسر ساتراپی به نام ویشتاسپ بود که در پارت امارت داشت و از شاخه جانبی دودمان هخامنشی برخاسته بود. کمبوجیه او را فرمانده گارد محافظ شخصی خود کرده بود و در همین سمت در سفر جنگی کمبودجیه به مصر او را با خود همراه کرد.

بردیای دروغین

ماجرا از این قرار است که بعد از مرگ کمبوجیه پسر کوروش بزرگ، شیادی خود را به جای برادرِ کمبوجیه جا زده و با نام بردیا بر تخت می‌نشیند. گئومات یا بردیای دروغین پس از دستیابی به تاج و تخت، تمام زنان کمبوجیه را به همسری گرفت.

 یکی از این زنان فیدمیا، دختر اتانس (اوتانه یا هوتن) یکی از تواناترین نجبای ایران بود. اولین کسی که پس از هفت ماه فرمانروایی به گئومات ظنین شد که او فرزند کوروش نیست بلکه مرد شیادی است، اتانس بود.

 او از دختر خود پرس و جو کرد و دخترش نتیجه تحقیق را به پدر اطلاع داد. اتانس یک دسته شش نفره، از نجبای پارس را که به آنها اطمینان داشت، در شوش تشکیل داد و با ورود داریوش از پارس تصمیم اتخاد شد که او را نیز در گروه خویش وارد سازند.

 این هفت تن با هم قسم خوردند که برای دفع غاصب اقدام کنند. هرودوت این قیام را قیام هفت یار نام نهاده‌است. داریوش در سال 522 پیش از میلاد گئومات (بردیای دروغین) را به قتل رساند. بدین منوال تخت و تاج پادشاهی ایران به داریوش رسید.

مطلب مشابه: نگاهی بر زندگی کوروش بزرگ؛ شاه شاهان از تولد تا مرگ

شوروش علیه داریوش

شوروش علیه داریوش

پس از آن، کلیه استان‌ها سر به شورش برداشتند که داریوش و یارانش طی 19 نبرد، 9 پادشاه را که با وی به منازعه برخاستند، سرکوب کرد.

 اولین طغیان در ایلام روی داد. در ماد هم یک مدعی که خود را از اخلاف هووخشتره می‌خواند، مدعی سلطنت ماد بود.

 در پارس یک مدعی دیگر خود را بردیا پسر کوروش خواند. این نکته که شورشیان همواره در یک زمان سربرنمی داشتند و هدف مشترک یا پیوند اتحادی هم با یکدیگر نداشتند، عامل عمده‌ای بود که داریوش را در دفع شورشها یاری کرد.

 طغیان بابل نیز کمتر از دیگر طغیان‌ها، موجب دغدغه خاطر داریوش نبود. تمام این اغتشاش‌ها که در ارمنستان، ماد، کردستان، رخج، و مرو روی داد، با خشونت سرکوب شد و داریوش خشونت را در این مواقع همچون وسیله‌ای تلقی می‌کرد که می‌توانست از توسعه و تکرار نظایر این حوادث، جلوگیری کند.

زحماتِ وی در آرام کردنِ اوضاع

کتیبه بیستون که گزارش این جنگ‌های تمام نشدنی است، نشان می‌دهد که او نظم و امنیت شاهنشاهی را به بهای چه اندازه رنج و سعی مستمر و بی‌انقطاع توانسته‌است، تأمین کند.

ساتراپ‌هایی (ساتراپ همان استاندار در زبان امروزی می‌شود) که کوروش بعد از فتح و ضبط ولایات در هر قلمرو تازه‌ای گماشته بود، اکثراً درین ایام، خود رأی شده بودند و سپاه و تجهیزات هم در اختیار داشتند.

 با مرگ کمبوجیه (پسر کوروش بزرگ و دومین شاه هخامنشی) و قتل کسی که بسیاری از مردم ولایات او را پسر کوروش، شناخته بودند، تعدی این حکام استقلال‌جوی، به ناخرسندی مردم انجامیده‌بود و مردم استان‌ها، بهانه برای شورش بدست می‌آوردند.

ازدواج با دخترِ کوروش و رسیدن به پادشاهی

ازدواج با دخترِ کوروش و رسیدن به پادشاهی

داریوش مردی جهاندیده بود و با ازدواج با دختر کوروش و با تعدادی از دختران خانواده‌های بزرگ پارسی او را در موقعیتی قرار داده‌بود که نجبای پارسی و مادی هر یک بخاطر خویشاندی نسبی و یا سببی خویش، نسبت به این پادشاه نوخاسته که در حمایت و تبعیت از وی، هم‌پیمان هم شده بودند، وفادار و حتی علاقمند بمانند. بدین سان و با این ازدواج داریوش تبدیل به پادشاه ایران زمین شد.

مطلب مشابه: نگاهی بر زندگی امیرکبیر یک ایرانی واقعی؛ بیوگرافی او از لحظه تولد تا کشته شدن

نظم دادن به ارتش ملی ایران

نظم دادن به ارتش ملی ایران

بازگرداندن امنیت در تمام این نواحی شورش زده، طبعاً هم ضرورت ایجاد یک سازمان سامانمند اداری را به داریوش الهام کرد و هم وسایل و تجارب لازم را در اختیارش گذاشت.

داریوش اهتمام فراوانی از خود برای ساماندهی تشکیلات داخلی کشور به خرج داد به طوریکه نظام تشکیلاتی که وی بنیان نهاد، مدتها بعد با اندک تغییری، توسط سایر حکومتها از جمله سلوکیه، ساسانیان و حتی اعراب دنبال گردید.

داریوش فوق‌العاده مراقب بود که از طرف مأمورین دولتی تعدی به مردم نشود و با این مقصود همواره در ممالک ایران حرکت و از نزدیک به امور سرکشی می‌کرد.

نجبا و داروش

نجبا که از این مراقبت شاه دلخوش نبودند او را دوره گرد نامیدند ولیکن مورخین این سخریه را برای او بهترین تمجید می‌دانند. در زمان او یک دستگاه منظم اداری در کشور بوجود آمد که تمرکز امور را ممکن می‌ساخت و ظاهراً تا حدی نیز از نظام رایج در مصر که داریوش در جوانی و در ضمن اقامت سه ساله خود در آنجا با آن آشنا شده بود، الهام می‌گرفت چون نجبا و اعیان پارسی و مادی که غالباً روحیه نظامی داشتند، به کارهای دبیری تن در نمی‌دادند، این کار به دست اقوام تابع افتاد و اقوام آرامی‌ها که درین امور سررشته را به دست گرفتند، زبان آرامی را در قلمرو هخامنشی‌ها زبان دیوانی و اداری کشور کردند.داریوش در طول 36 سال پادشاهی خود، اقداماتی به شرح ذیل انجام داد.

اقداماتِ داریوش بزرگ

اقداماتِ داریوش بزرگ

داریوش سرزمین‌های ایران را به چند قسمت تقسیم نموده، برای هر کدام یک والی معین نمود. به زبان آن‌روزی (خشترپاون) می‌گفتند یعنی حامی یا نگهبان مملکت. یونانی‌ها، ساتراپ نوشته‌اند و تعداد بخشها را بین بیست الی بیست و شش بخش ذکر کرده‌اند ولیکن تعداد ولایات در کتیبه نقش رستم به سی ولایت می‌رسد.

برای اینکه کارها همه در دست یک نفر نباشد، دو نفر از مرکز مأمور می‌شدند که یکی به فرماندهی قشون محلی منصوب بود و دیگری به اسم سردبیر که کارهای کشوری را اداره می‌کرد. سردبیر در واقع مفتش مرکز در ایالات بود و مقصود از تأسیس این شغل این بود که مرکز بداند احکامی که به ساتراپ صادر می‌شود اجرا می‌گردد یا نه.

مفتشینی که از مرکز برای دیدن اوضاع ایالات مأمور می‌شدند، لقب چشم و گوش دولت را داشتند. درست است که این ساتراپ‌ها در حوزه حکومت خویش مثل یک پادشاه دست نشانده، قدرت و حیثیت بلامنازع داشتند اما در واقع تمام احوالشان تحت نظارت دقیق و بلاواسطه شاه و «چشم» و «گوش» او بود و این نکته کمتر به آنها مجال می‌داد که داعیه استقلال یا فکر تجاوز از قانون پادشاه را در خاطر بگذرانند.

 این نظارت‌ها در عین حال هم رعیت را از استثمار و تعدی ساتراپ‌ها در امان نگه میداشت و هم به ساتراپ‌ها اجازه نمی‌داد تا با جمع آوری عوارض و مالیاتهای بیجا خزانه خود را تقویت کنند و لاجرم به فکر توسعه قدرت بیفتند.

ایجاد جاده

از جمله اقدامات داریوش در این زمینه می‌توان به ایجاد راه شاهی که سارد پایتخت سابق لیدی، را به شوش پایتخت هخامنشیان وصل می‌کرد. یک راه دیگر نیز بابل را به مصر مربوط می‌کرد.

مطلب مشابه: بیوگرافی ستارخان سردار ملی؛ درباره زندگی ستارخان از تولد تا مرگ

بازسازی سپاه جاویدان

بازسازی سپاه جاویدان

برای اینکه نیروی نظامی بقدر کفایت و با سرعت به جاهای لازم برسد، داریوش لشگری ترتیب داده بود که موسوم به لشکر جاویدان بود، زیرا هیچگاه از تعداد آنها نمیکاست و فوراً جاهای خالی را پر می‌کرد. تعداد این لشکر ده هزار نفر بود. البته لازم به ذکر است که این لشکر نخستین بار توسط کوروش بزرگ بنیان گذاشته شده بود و داریوش آن را وسعت بخشید.

نظام مالیاتی

مورخین یونانی نوشته‌اند داریوش برای هر ایالتی مالیات نقدی و جنسی معین کرد. پلوتارک مورخ یونانی می‌نویسد «داریوش در صدد تحقیق برآمد تا معلوم نماید که مالیات تعیین شده، بر مردم گران است یا نه و چون جواب آمد که گران نیست و مردم می‌توانند بپردازند، باز مالیات‌ها را کم کرد تا تحمیلی بر مردم نشود.»

در پادشاهی کوروش و کمبوجیه مالیات ثابت رسم نبود. درآمد عمومی فقط از راه هدایا و تقدیمی فراهم می‌گشت.

 به مناسبت برقراری مالیات این شایعه در میان پارسیان رواج یافته بود که داریوش تاجر است و از هرجا که میتواند عایدات فراهم می‌کند.

کمبوجیه جبار و به منافع اتباع خود بی‌اعتنا و کوروش پدر و حامی اقوام و ملل که با قلبی مهربان و رئوف، پیوسته در اندیشه آسایش رعایای خویش بود.

به نظر می‌رسد که در مورد مناسب بودن یا گزاف بودن مالیات‌های دوران داریوش، توافق نظر بین مورخین وجود ندارد، همچنین آمده‌است که در مصر بواسطهٔ مالیات‌های گزاف، در سال‌های آخر سلطنت داریوش، زارعین مصری شورش کردند.

ارتباط دادن دریای مدیترانه و دریای سرخ

ارتباط دادن دریای مدیترانه و دریای سرخ در زمان داریوش بزرگ

کانال سوئزوقتی داریوش در هند بود مشاهده کرد که بازرگانی مصر و شامات با هند از راه خشکی مشکل است و حمل و نقل گران تمام می‌شود این بود که امر کرد، که کانالی که امروزه به نام کانال سوئز معروف است و نخستین بار در سال 609 پیش از میلاد ایجاد شده و در زمان داریوش پر شده بود، را پاک کرده و سیر کشتی‌ها را در این کانال، برقرار نمودند.

گویا داریوش در سر راه خود به مصر این آبراه ناتمام را دیده بود و درباره آن از مردم پرسشهایی کرده بود.

در سنگ نوشته‌هایی که به خط هیروگلیف مصری به یادبود ساختن این کانال، در دست است، اشاراتی به این پرسش‌ها وجود دارد.

سه سنگ‌نوشته از داریوش در کانال سوئز کشف شده که مفصل‌ترین و مهم‌ترین آنها 12 سطر دارد و مشتمل است بر مدح اهورامزدا و معرفی داریوش و دستور حفر ترعه سوئز. دو کتیبه دیگر کوچک‌ترند و مشتمل بر معرفی داریوش هستند.

واحد پولی

واحد پولی

ارتباط اقتصادی دایم، بین تمام ولایات، یک دستگاه واحد پول و یک نظام اوزان و مقادیر قابل تبدیل را، در سراسر کشور الزامی می‌نمود.

سکه‌های طلایی که در این دوران، در تمام ایران رواج پیدا کرد، به سکه دریک موسوم بود. در تاریخ جهان، لیدیه نخستین مملکتی بود که سکه در آنجا زده شد ولی در تاریخ ایران، در زمان داریوش بود که نخستین سکه متعلق به ایران بوجود آمد.

مطلب مشابه: نگاهی بر زندگی فردوسی، پاسبانِ زبان فارسی؛ زندگینامه فردسی از تولد تا مرگ این شاعر

بازسازی نیایشگاه‌ها

بازسازی نیایشگاه‌ها

داریوش در سنگ‌نوشته بیستون از بازسازی نیایشگاه‌هایی که گئومات مغ ویران کرده بود، سخن می‌گوید. همچنین برای دلجویی از مصری‌ها که در زمان کمبوجیه نیایشگاه‌هایشان ویران شده بود، به معابد آنها رفته و ادای احترام کرد و نیایشگاه تازه‌ای در آمون، برای مصریان ساخت که خرابه‌های آن، هنوز از مملکت‌داری داریوش حکایت می‌کند.

 کاهن بزرگ مصر را که به شوش تبعید شده بود، به مصر بازگرداند و او را بسیار احترام کرد. بواسطه این اقدامات مصری‌ها از داریوش راضی شده و او را یکی از قانون‌گذاران بزرگ خود دانستند.

نبردهای داریوش، شاه جهان

علاقه‌ای که داریوش به نظم و انظباط اداری و تأمین امنیت، در سراسر قلمرو خویش داشت، طبعاً از وی مطالبه می‌کرد تا برای توسعه روابط اقتصادی و تسریع در نقل و انتقال‌های محتمل نظامی، غیر از راه‌های زمینی، از راه‌های دریایی هم استفاده کند و همین اندیشه، سرانجام وی را در مدیترانه با اقوام یونانی درگیر کرد.

لشکرکشی به سرزمین سکاها

سکاها (مردمانی آریایی اما ساکن در در اروپای شرقی)

لشکرکشی به سرزمین سکاها (مردمانی آریایی اما ساکن در در اروپای شرقی)

اقدام داریوش در لشکر کشی به سرزمین سکا‌های اروپا، در این سال‌های توسعه و آرامش تا حدی غریب به نظر می‌آید.

چندین نظریه مختلف، درباره هدف و محرک داریوش از این لشکر کشی وجود دارد. شاید وی می‌خواسته‌است، آنها را بخاطر حمله‌های مخربی که بارها به سرزمین ایران کرده بودند، تنبیه کند و برای همیشه خیال آنها را از اقدام به آنگونه مهاجمات منصرف نماید، این احتمالی است که از قول هرودوت نیز بر می‌آید.

در سرزمین سکاها داریوش بجای آنکه با مقاومت این طوایف مواجه شود با عقب نشینی آنها روبرو شد. طی مدت دو ماه سپاه ایران در طول دشت‌های خلوت و بی‌پایان به دنبال دشمن سرگردان بودند و نتیجه‌ای که مطلوب داریوش از این لشکر کشی بود، بلافاصله حاصل نیامد.

 این نخستین لشکرکشی آسیا برضد اروپا، هر چند خسارت‌های گران برای داریوش به بار آورد ولی هدف این لشکر کشی چندی بعد تحقق یافت، چرا که هم سکاها تا مدت‌ها اندیشه تجاوز به مرزهای ایران را در خاطر راه ندادند و هم مراکز تجارت گندم و چوب یونان تحت نظارت ایران درآمد.

مطلب مشابه: نگاهی بر زندگی نادرشاه افشار، کابوسِ دشمنانِ ایران از تولد تا مرگ

جنگ با یونانیان

جنگ با یونانیان

یونانی‌ها با آنکه با خطر اجتناب ناپذیر مواجه بودند، هنوز از تفرقه به اتحاد نمی‌گراییدند. در حقیقت رقابت دیرینه‌ای بین آتن و اسپارت وجود داشت. در این ایام آتن برخلاف اسپارت نسبت به ایران اظهار انقیاد یا وفاداری کرده بود، با این حال هنگامی که شورش‌هایی در شهرهای یونانی‌نشین به ویژه پیرامون دریای اژه، مرمر و قبرس آغاز شد، اسپارتها، حاضر به حمایت از شورشگران نشدند و این آتنی‌ها بودند که به شورشیان کمک کردند.

تسخیر تراکیه و مقدونیه

تسخیر تراکیه و مقدونیه

داریوش در تلاش برای حفظ امپراتوری خود از دخالت‌های یونانی‌ها و شورش‌های بیشتر، طرحی را برای تنبیه آتن و ارتریا به علت کمک در شورش و به آتش کشیدن سارد می‌ریزد.

 تهاجم اول ایرانیان به یونان در سال 492 پ. م آغاز شد. ژنرال ارتش ایران، مردونیه موفق به فتح مجدد تراکیه و مقدونیه می‌گردد ولی پس از روی دادن چند حادثه مجبور به بازگشت می‌شود.

دومین نبرد

دومین نبرد

در سال 490 پ. م دومین نیرو به یونان فرستاده می‌شود و این بار در دریای اژه تحت فرماندهی داتیس و آرتافرنه یکم قرار می‌گیرد.

 این سپاه سیکلادها را مطیع کرده و ارتریا را هم تسخیر و ویران می‌کند. اما در مسیر حمله به آتن، در نبردی موسوم به نبرد ماراتون ایرانیان از یونانی‌ها شکست سختی می‌خورند و عقب‌نشینی می‌کنند و تمام تلاش‌های ایرانیان در این جنگ به هدر می‌رود.

داریوش پس از این نبرد شروع به برنامه‌ریزی سپاه بزرگی برای فتح کامل یونان می‌کند اما در 486 پ. م فوت می‌کند و پسرش خشایارشا به سلطنت می‌رسد و خود او شخصاً فرماندهی حمله دوم به یونان که بزرگ‌ترین نبرد در تاریخ باستان است را برعهده می‌گیرد.

مرگ شاهنشاه

مرگ شاهنشاه

داریوش در سال 486 پیش از میلاد، وفات یافت. مقبره او در دل کوه رحمت در مکانی به نام نقش رستم در مرودشت فارس، نزدیک شیراز است.

وصیت جالبی از زبان داریوش که آخرین آرزویش هم فقط آن بود، بر کتیبه مزار او حک شده‌است.

اهورامزدا این کشور را از لشکر دشمن، از خشکسالی و از دروغ پاس دارد.

ترجمه قسمتی از کتیبه‌های داریوش

ترجمه قسمتی از کتیبه‌های داریوش

من داریوش، شاه بزرگ، شاه، شاه پارس، شاه سرزمین‌ها (کشورها)، پسر وشتاسب، نوه ارشام هخامنشی هستم.

پدر من وشتاسب، پدر وشتاسب ارشام، پدرارشام اریارمن، پدر اریارمن، چیش پیش و پدر چیش پیش هخامنش بود.

ما بدلیل این که از دیرگاهان از خاندانی اصیل و شاهانه بودیم، هخامنشی خوانده شدیم. 8 نفر از خاندان ما پیش از این شاه بوده‌اند و من نهمین هستم.

 ما 9 نفر پشت سر هم شاه بوده و هستیم. به خواست اهورامزدا، من شاه هستم و او شاهی را به من، هدیه داد.

ای که این نوشته‌ها و این نقش‌ها را که من تهیه کرده‌ام، می‌بینی از آنها حفاظت و مراقبت کن.

اگر تا زمانی که توانایی داری از این نوشته‌ها و نقش‌ها مراقبت کنی، اهورامزدا یارت باد و دودمان و زندگیت بسیار باشد و همه کارهایت مورد قبول اهورامزدا باشد.

امیدوارم اگر این نوشته‌ها و نقش‌ها را در هنگام توانایی مراقبت و حفاظت نکنی، اهورامزدا یارت نباشد و دودمانت تباه باشد و آنچه می‌کنی، اهورامزدا ضایع کند.

کلام آخر

ممنون که تا آخر همراه روزانه بودید. ما امروز و در این مقاله سعی کردیم نگاهی داشته باشیم بر زندگی داریوش بزرگ، شاهنشاه ایران زمین. ما در مقاله خود به اسناد علمی اتکا کرده و سعی کردیم از هرگونه حاشیه دور باشیم. در پایان امیدواریم از خواندن این مقاله لذت برده باشید. / نویسنده امیرسالار کریمی

این مطالب را هم ببینید