متن روانشناسی عاشقانه؛ جملات عمیق و با مفهوم درباره عشق و دوست داشتن

در این بخش از سایت ادبی و هنری روزانه قصد داریم چندین متن روانشناسی عاشقانه را برای شما دوستان قرار دهیم. این متون عمیق روان شناسی در اصل درباره عشق و با مفاهیم علمی درباره عشق نوشته شده‌اند. امیدواریم این متن‌های روان‌شناسی مورد پسند شما دوستان قرار بگیرد.

روزانه سری جدید 22

جملات روان‌شناسی درباره عشق

اریک فروم، مسیر تکاملی عشق را از اوان کودکی پی‌جویی می‌کند، یعنی زمانی که فرد برای آنچه هست مورد عشق قرار می‌گیرد یا دقیق‌تر بگوییم به این دلیل که هست مورد عشق قرار می‌گیرد. بعدا بین هشت تا ده سالگی، عامل جدیدی به زندگی انسان پا می‌گذارد: آگاهی از اینکه فرد عشق را با فعالیت خود پدید می‌آرود.

وقتی فرد بر خودمداری غلبه می‌کند، نیاز دیگری به اندازه نیاز خودش اهمیت می‌یابد، و کم‌کم مفهوم عشق از «مورد عشق بودن» به «عشق ورزیدن» تغییر می‌کند.

فروم «مورد عشق بودن» را با وابستگی یکی می‌داند که در آن تا زمانی که فرد کوچک، درمانده یا خوب بماند، با «مورد عشق بودن» پاداش می‌گیرد. در حالی که «عشق ورزیدن» وضعیتی قدرتمندانه و موثر است. «عشق کودکانه از این قانون پیروی می‌کند که «دوست دارم چون دوستم دارند.»

قانون عشق بالغانه این است: «دوستم دارند چون دوست دارم. عشق رشدنیافته می‌ گوید: دوستت دارم چون به تو نیاز دارم. عشق بالغانه می‌گوید: به تو نیاز دارم چون دوستت دارم.»

اروین یالوم، از کتاب روان‌درمانی اگزیستانسیال، ترجمه سپیده حبیب

جملات روان‌شناسی درباره عشق

خودپسندی و عشق به خود نه تنها به یک مفهوم نیستند، بلکه نقطه مقابل هم می‌باشند. خودپسند خود را کم دوست دارد نه زیاد و در حقیقت از خود بیزار است. این فقدان علاقه و توجه به خود، که فقط یکی از نشانه‌های عدم باروری است، شخص خودپسند را تهی و بی‌اثر می‌سازد.

وی لزوما ناشاد بوده و با نگرانی به زندگی می‌آویزد و خود راه رسیدن به خوشنودی‌ها را به خود می‌بندد. او به ظاهر زیاده از حد مراقب خویش است ولی عملا بیهوده کوشش دارد تا شکست خود را در راه مراقبت از «خود» حقیقی خویش بپوشاند.

فروید عقیده دارد که آدم خودپسند عاشق خویش است، گویی که عشق خود را از دیگران پس گرفته و به شخص خود معطوف داشته است. گرچه شخص خودپسند توانایی عشق‌ورزی به دیگران را ندارد، ولی توانایی عشق به خود را نیز فاقد است.

اریک فروم، از کتاب انسان برای خویشتن، ترجمه اکبر تبریزی

اگر جزء سوم عشق یعنی احترام وجود نداشته باشد، احساس مسئولیت به آسانی به سلطه‌جویی و میل به تملک دیگری سقوط می‌کند. منظور از احترام، ترس و وحشت نیست، بلکه توانایی درک طرف، آن‌چنان که وی هست، و آگاهی از فردیت بی‌همتای اوست.

احترام یعنی علاقه به این مطلب که دیگری، آن‌طور که هست، باید رشد کند و شکوفا شود. بدین ترتیب، در آنجا که احترام هست، استثمار وجود ندارد. من می‌خواهم معشوقم برای خودش و در راه خودش پرورش بیابد و شکوفا شود، نه برای پاسداری من.

اگر من شخص دیگری را دوست دارم، با او آن‌چنان که هست، نه مانند چیزی برای استفاده خودم یا آنچه احتیاجات من طلب می‌کند احساس وحدت می‌کنم.

واضح است که احترام آنگاه میسر است که من به استقلال رسیده باشم یعنی آنگاه که بتوانم روی پای خود بایستم و بی‌مدد عصا راه بروم، آنگاه که مجبور نباشم دیگران را تحت تسلط خود در بیاورم یا استثمارشان کنم.

احترام تنها بر پایه آزادی بنا می‌شود: به مصداق یک سرود فرانسوی، «عشق فرزند آزادی است» نه از آن سلطه‌جویی.

اریک فروم، از کتاب هنر عشق ورزیدن، ترجمه پوری سلطانی

نقطه مقابل عشق، نفرت نیست، بلکه بی‌احساسی‌ست. نقطه مقابل اراده، دودلی -که به قول ویلیام جمیز به تکاپوی تلاش برای تصمیم‌گیری اشاره دارد- نیست، بلکه خود را با وقایع خاصی درگیر نکردن، بی‌اعتنا بودن و بی‌ارتباط ماندن با آنهاست.

رولو می⁩، از کتاب عشق و اراده، ترجمه سپیده حبیب

مطلب مشابه: جملات روانشناسی درباره زندگی؛ 70 متن برای داشتن حس و حال خوب

جملات روان‌شناسی درباره عشق

لازمه عشق ورزیدن خودآگاهی و خویشتن‌شناسی است، زیرا عشق همدلی و هم‌احساسی با آدمی دیگر را می‌طلبد و از اهمیت دادن به ارزش‌ها و توانایی‌های بالقوه آن آدم دیگر شکل می‌گیرد.

عشق، همچنین، باید آزادانه باشد و اگر نباشد عشق نیست. اگر کسی را بدان جهت دوست می‌داریم که در دوست داشتن آدمی دیگر آزاد نیستیم و یا صرفا به خاطر روابط خانوادگی دوستش می‌داریم، این عشق نیست.

«بهار زیباست و عشق هم…»

زیگموند فروید

اشتباه دیگر که باعث می‌شود گمان کنیم عشق نیازی به آموختن ندارد، از اینجا سرچشمه می‌گیرد که احساس اولیه «عاشق شدن» را با حالت دائمی عاشق بودن، یا بهتر بگوییم در عشق «ماندن» اشتباه می‌کنیم.

اگر دو نفر که همواره نسبت به هم بیگانه بوده‌اند، چنانکه همه ما هستیم، مانع را از میان خود بردارند و احساس نزدیکی و یگانگی کنند، این لحظه یگانگی یکی از شادی‌بخش‌ترین و هیجان‌انگیزترین تجارب زندگی‌شان می‌شود و به خصوص وقتی سحرآمیزتر و معجزه‌آساتر می‌نماید که آن دو نفر قبلا همیشه محدود و تنها و بی‌عشق بوده باشند.

عشق کودکانه از این اصل پیروی می‌کند که: «من دوست دارم چون دوستم دارند.» عشق پخته و کامل از این اصل که: «مرا دوست دارند چون دوست دارم.» عشق نابالغ می‌گوید: «من تو را دوست دارم برای اینکه به تو نیازمندم.» عشق رشدیافته می‌گوید: «من به تو نیازمندم چون دوستت دارم.»

اریک فروم

از کتاب هنر عشق ورزیدن

ترجمه پوری سلطانی

مطلب مشابه: جملات روانشناسی مثبت + جملات کوتاه امید دهنده ویژه تقویت روحیه

جملات روان‌شناسی درباره عشق

[به اعتقاد اریک فروم] یافتن عشق بارور از دشوارترین دستاوردهای زندگی است. منظور از عشق «عاشق شدن» نیست. لازمه عشق تلاش فراوان است زیرا عشق بارور از چهار ویژگی مهم برخوردار است: توجه، احساس مسئولیت، احترام و شناخت.

عشق ورزیدن به دیگران یعنی مهر ورزیدن به آنها (به معنی مواظبت و مراقبت از آنان)، یعنی علاقه‌مندی عمیق به حال و وضعیت‌شان و آسان کردن رشد و کمال‌شان. لازمه اینها داشتن احساس مسئولیت در پاسخگویی به نیازهای آنهاست. همچنین، عشق ورزیدن یعنی محترم شمردن و پذیرفتن فردیت آنها، یعنی مهر ورزیدن به آنها برای آنکه و آنچه هستند. برای محترم شمردن آنها، باید آنها را درست و کامل شناخت. باید به طور عینی دانست که چیستند و کیستند.

عشق ورزیدن به معنی مراقبت کردن، پذیرفتن ماهیت انسانی دیگر و احترام قایل شدن برای رشد اوست. رولو می عشق را به این صورت تعریف کرد: «خوشحال از حضور دیگری و تایید کردن ارزش و رشد [آن فرد] به اندازه ارزش و رشد خویشتن». بدون مراقبت، عشق نمی‌تواند وجود داشته باشد، و عشق بدون مراقبت فقط احساساتی بودن پوچ یا برانگیختگی جنسی زودگذر است.

طلب عشق همیشه نوعی تردید در عشق است، و تمام تردیدها به شکل تردیدی در عشق آغاز می‌شوند. تمام داستان‌های عاشقانه داستان‌های سرخوردگی‌اند. به ورطه عشق افتادن شما را به یاد سرخوردگی‌ای می‌اندازد که نمی‌دانستید پیش‌تر داشته‌اید؛ انگار کسی را می‌خواسته‌اید، یا احساس می‌کردید از چیزی محرومتان کرده‌اند، و به نظرتان می‌رسد که دوباره همان اتفاق افتاده است. و آنچه در این تجربه دوباره تکرار می‌شود، نوعی سرخوردگی شدید، و سپس نوعی رضایتمندی شدید است. گویی شما منتظر کسی بوده‌اید اما نمی‌دانستید منتظر چه کسی هستید تا اینکه او از راه می‌رسد.

آدام فیلیپس

از کتاب حسرت در ستایش زندگی نازیسته

ترجمه میثم سامان‌پور

بنا به نگرش فروید درباره امور، ما بیش از هرچیز حیواناتی دوسویه هستیم: در جایی که متنفریم عاشقیم؛ در جایی که عاشقیم متنفریم. کسی که مایه خرسندی‌مان بشود، می‌تواند مایه آزردگی‌مان هم بشود. و وقتی کسی باعث آزردگی ما می‌شود، همیشه فکر می‌کنیم می‌تواند خرسندمان هم بکند.

فروید چه چیزی از عشق به ما یاد داد؟ اینکه عشق از وابستگی شروع می‌شود، اینکه شروع عشق از مادری است که قدرتمندتر از ما، اما عاشق ماست، کسی که عاشق همه دنیای نوزاد است، و کسی که به‌عنوان منبع تغذیه، امنیت و لذت باقی می‌ماند. تمام آسیب‌شناسی‌های عشق از این وضعیت اولیه نابرابرِ وابستگی شرح و بسط می‌یابند. عشق مادرانه، اگر بناست که در نوع خود خوب باشد، هم باید از سوء‌استفاده مادر از قدرت بسیار برترش جلوگیری کند و هم از آن ایثار و ازخودگذشتگی همه‌جانبه‌ای که نوزاد را به یک فرد مستبد تبدیل می‌کند.

عشق بین دو نفر، که یکی از دیگری قدرتمندتر است، در نوع خود عشق خوبی است، اگر فرد ضعیف‌تر را برای رابطه عاشقانه میان دو فرد برابر آماده سازد. اما زمانی که این عشق منجر به تحمل وابستگی نابرابر مداوم و طولانی‌مدت شود، یا به‌جای آمادگی برای وابستگی متقابل و برابر به ترس از هرگونه وابستگی منجر گردد، آنگاه این عشق یک شکست محسوب می‌شود.

مطلب مشابه: جملات روانشناسی شخصیت؛ متن های زیبا در مورد آدم های خاص

جملات روان‌شناسی درباره عشق

مراقبت با عشق برابر نیست، ولی منبع عشق است. عشق ورزیدن به معنی مراقبت کردن، پذیرفتن ماهیت انسانی دیگر و احترام قایل شدن برای رشد اوست. رولو می عشق را به این صورت تعریف کرد: «خوشحال از حضور دیگری و تایید کردن ارزش و رشد [آن فرد] به اندازه ارزش و رشد خویشتن». بدون مراقبت، عشق نمی‌تواند وجود داشته باشد، و عشق بدون مراقبت فقط احساساتی بودن پوچ یا برانگیختگی جنسی زودگذر است. مراقبت منبع خواست نیز هست.

اگر کسی به ما بگوید که عاشق گل است، و ما ببینیم که اغلب فراموش می‌کند گل‌هایش را آب بدهد، طبیعتا عشق او را به گل باور نخواهیم کرد. عشق عبارت است از رغبت جدی به زندگی و پرورش آنچه بدان مهر می‌ورزیم. آن‌جا که این رغبت جدی وجود ندارد، عشق هم نیست.

…عشق و رنج جدایی ناپذیرند. آدمی چیزی را دوست می‌دارد که برای آن رنج برده باشد و رنج چیزی را بر خویشتن هموار می‌کند که عاشقش باشد.

دلسوزی و توجه ضمنا جنبه دیگری از عشق را در بر دارند؛ و آن احساس مسئولیت است. امروز احساس مسئولیت با اجرای وظیفه، یعنی چیزی که از خارج به ما تحمیل شده است، اشتباه می‌شود. در حالی که احساس مسئولیت به معنای واقعی آن امری کاملا ارادی است؛ پاسخ آدمی است به احتیاجات یک انسان دیگر، خواه این احتیاجات بیان شده باشند یا بیان نشده باشند. «احساس مسئولیت کردن» یعنی توانایی و آمادگی برای «پاسخ دادن».

اریک فروم

از کتاب هنر عشق ورزیدن

ترجمه پوری سلطانی

مطلب مشابه: جملات روانشناسی عمیق؛ 30 جمله قصار و نقل قول زیبا

مطالب مشابه را ببینید!

جملات روانشناسی درباره رنج / 20 متن سنگین از کتاب های روانشناسی جملات عمیق روانشناسی از کارل گوستاو یونگ [30 متن خاص از یونگ] جملات روانشناسی سنگین و تخصصی (15 متن سنگین روانی) جملات روانشناسی تاثیرگذار خاص (60 متن موثر عمیق روانی) 30 جملات طلایی روانشناسی [ سخنان ارزشمند خاص از روانشناسن بزرگ ] جملات روانشناسی درباره اعتماد به نفس [50 جمله قوی و موثر!] جملات انگیزشی روانشناسی عمیق { 60 متن انگیزه دهنده روانشناسی خاص } جملات روانشناسی درباره زندگی؛ 70 متن برای داشتن حس و حال خوب جملات روانشناسی درباره ازدواج (سخنان سنگین و عمیق روانشناسنان) متن روانشناسی درباره شادی + 60 جمله زیبای عمیق درباره شاد بودن