متن زیبا در مورد اخم کردن + جملات و اشعار عاشقانه در مورد اخم
متن و جملات زیبا در مورد اخم کردن
متن و جملات زیبا در مورد اخم کردن با اشعار عاشقانه در مورد اخم را در این مطلب را آماده کرده ایم.
رفتم که از دیـوانه بازی دست بردارم
تا اخم کردم مطمئن شد دوستش دارموا کرد درهای قفس را…گفت:مختاری !
ترجیح دادم دست روی دست بگـذارم
***
مثلا شرط بسته باشیم هرکه برد هرچه خواست…
دقیقه 90 باشد که تیمم گل آخر را بزند…
با اَخم و قهر بگویی شرطت
بگویم
“بوسه ای در آغوش بی اعصابت…”
***
اخم نکن …
یه نفر میتونه با خندیدن تو عاشق بشه
***
اخم های اول صبح هرکسی یک جور باز شدنی ست!
گاه با یک بوسه،
گاه با یک صدا
گاه با یک نگاه
و گاه با یک پیغام
هرکدام مقدور بود
کم نگذارید!
اخم های اول صبح
گره کور می شوند گاهی!
***
جملات زیبا در مورد اخم یار
دیدین اخم میکنه
خط میفته پیشونیش
اونا جزو لنتی ترین خط دنیاست
***
اخم نکن که میمیرم…
خندیدی؟
قربان خنده هایت بشوم…
عصبانی نشو عزیز دلم
اخم و خنده بهانه است این جان برای تو دَر میرود…
***
بخش بزرگی از خاطراتمان را تنها یک نفر به دوش می‌کشد.
یک نفر که شاید روزگاری پشت تمام بی‌حوصگی‌هایمان، پشت این اخم هایی که هرروز تنها برای او درهم میروند ،پشت “میخواهم تنها باشم”هایمان شکسته است..
همان که جرأت آن را داریم که در کنارش خودِ واقعی‌مان باشیم. گاهی لبخند بزنیم و اگر هم لازم دیدیم وسط بگو مگوهایمان صدایمان را بالا ببریم و به خودمان حق بدهیم که لایقش بوده است!
ما روزی دلمان برای همین آدمهای مهربانِ ازدست رفته تنگ میشود.. برای همان هایی که ما را جوری دیگری دوست داشتند..تحمل کردند..جور دیگری به عشقشان مبتلا کردند.
ما به پس زدنِ آنکه تماممان را همانگونه که هستیم دوست دارد، عادت کردیم…
***
اندکی اخم و سپس می گذری دیگر هیچ
سهم من چیست به جز دربدری دیگر هیچ
***
تو آنقدر زنانه نمی فهمی که نمی بینی چقدر مرد بودن می خواهد
مادری را زنی را دختربچه ای را هر سه را با هم در رحم ات بزرگ کنی
و اخم نکنی و خم نشوی و اتاق را که مرتب میکنی میز را که می چینی زل بزنی به گوشی ات…
زل بزنی به گوشی ات… زل بزنی… بزنی..
. و هنوز دوستش داشته باشی و دست بکشی!
عزیزم خودآزاری ندارم مردانه زنم!
***
اشعار در مورد اخم کردن
حتّی اگر بی رحم باشی مثل ابراهیم
نفرین؟ زبانم لال، حتّی اخم یا آهی
من آخرین نسل از زنان عاشقی هستم
که اسمشان را راویان قصّه ها گاهی
***
آنکه با دسته گلی حرف دلش را میزد
پردرد است ولی مثل تو مغرور که نیست
نازنین! عشق که نه ، اخم شما قسمت ماست
عاشقی های تو با این دل رنجور که نیست
***
ما کجا و خم ابروی تو دلدار کجا…
تو گلی مصلحت اندیش ولی خار کجا…
***
و آن چین بین ابروهایت
حریر نگاهم را نخ کش می کند
کوک بزن شکاف قلبم را
به لبخندی پنهان شده در غرور
***
مدام دلتو میشکنن
سکوت می کنی
هیچی نمیگی
حتی اخم هم نمی کنی
قلبتو ورمیداری و آروم میری
اونوقت اسمتو میزارن بی معرفت
***
اخم که می کنی روزگارم به سراشیبی می رسد.
بخند جانم،
تا جهانم زیباترین رنگین کمان هستی باشد.
***
جذاب تر می شوی
وقتی اخم می کنی
خیابان می ترسد
من می ترسم
حتی گربه های کوچه
جذاب تر می شوی اما
می ترسم کمی زخمی کند
چشمهایت را…
تیزی ابروهایت
***
همسرم من اخم کردن تو را به خندیدن با کسی دیگر عوض نمیکنم.من حتی نداشته هایت را به داشته های کسی دیگر عوض نمی کنم ، من تار موی که هیچ، حتی خاطرات تو را با دنیا عوض نمی کنم…
***
دزدیده اند از لب تو خنده را مگر؟
با اخم خود کجای جهان را خریده ای؟
***
مردی یعنی توی اخم هاش نگات کنه و یهو لبخند بزنه…
***
گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیست، حتی گره اخم خدا واشدنی نیست…
***
سنگم اما بخدا اخم ظریفی کافیست، ناگهان ذوب کند قلب دماوند مرا…
***
خرابم می کند با اخم و با لبخند
می سازد دلم را برده معماری
که فکرش را نمی کردم
***
اخم نکن به من، من به اندازه ی یک ابر دلم می گیرد…
***
اخم که میکنی، نه دست و نه دندان، فقط بوسه گره گشاست
با تو جان من که جانم می رود برای خنده هایت، اخم چرا دردت به جانم…؟
***
گل من اخم نکن، اخم تو پایان من است…
غم تو خاتمه ی چشمه ی باران من است…..اوج دلتنگی من لحظه ی بی هم نفسیست…
چشمه ی عشق تو چون شمع فروزان من است…گذرت نیست به این کوچه نمیدانم من….
که چرا هجر تو مجموعه ی زندان من است….غم دل خوردن و از اشک حکایت کردن…
سرنوشت من و باران زمستان من است