متن خداحافظی برای مسافرت و بدرقه کردن عاشقانه رسمی و صمیمانه مسافر

جملات غم انگیز خداحافظی برای مسافرت و بدرقه مسافر

متن های خداحافظی برای مسافرت و مسافر را در این بخش آماده کرده ایم. در ادامه جملات بدرقه کردن مسافر به صورت رسمی و صمیمانه را برای کپشن، استوری و پروفایل گردآوری کرده ایم که امیدواریم این مطلب مورد توجه شما عزیزان قرار بگیرد.

گاه این نازک دلم ، یاد رویت میکند

گاه با دیدار گل ، یاد بویت میکند

گاه با دلواپسی ، در کنار پنجره

از هزاران قاصدک پرس و جویت میکند

***

روزگـار نبودنت را برایم دیـکـتـه می کند

و نـمـره ی من باز می شود صـفر !

هنوز نـبودنـت را یاد نگرفته ام …

***

متن خداحافظی مسافر

مسافر عزيزم راه سفر درازه

به روی دل تنگيات قلبم هميشه بازه

دعانکن که چشمام به خاطرت نبارن

چشمام بدون چشمات يه دنيا کم ميارن

سفر بخیر مسافر من

***

بدرقه راهت آبی زلال و قرآنی مهیا می کنم تا با جان و دل تو را راهی دیاری کنم و صبورانه از همان لحظه تا لحظه بازگشتنت لحظه شماری کنم و به امید دیداری دوباره روز ها را با عشق و علاقه یکی یکی به سر کنم. می دانم که می دانی دلم از دوری تو لحظه ای تاب ندارد.

ما كه میترسیم از هجرت دوست

كاش میدانستیم روزگاری كه بهم نزدیكیم

چه بهایی دارد

و سفر یعنی چه ؟

و چرا مرغ مهاجر وقت پرواز

این چنین سخت به خود می لرزد؟

سفر بخیر مسافر من

***

«سفر کردن انسان‌ها را فروتن می‌کند

زیرا در سفر است که شما پهناور بودن جهان و عظیم بودن

همه آنچه در آن زندگی میکنید را کشف می‌کنید.»

سفر بخیر عزیزم

***

جملات بدرقه کردن مسافر

چه خوش خیال است

فاصله را میگویم

به خیالش تو را از من دور کرده نمیداند جای تو امن است

اینجا در میان دل من …

سفر بخیر مسافر من

***

خداحافظ خدا به همراهت مسافر کوچولوی من!!! تو را من به خدایی می سپارم که می دانم تو را با سلامت کامل به مقصد می رساند. هر چند که بدرقه مسافر به طور کلی سخت و پیچیده است؛ اما برایت سبد سبد آرزوهای خوب خوب آرزومندم. شادی تو بهای زندگی من است شادی های آتی را برایت امید دارم.

من دلم می خواهد
خانه ای داشته باشم پر دوست بر درش برگ گلی می کوبم، روی آن با قلم سبزبهار می نویسم ای یار
خانه دوستی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دگر
خانه دوست کجاست؟
دیر گاهیست به این می اندیشم
خانه باشد طلبت
شانه دوست کجاست

***

متن کوتاه خداحافظی از عشق و همسر

خداحافظ ای مسافر. بدون بدرقه میری…
داری میری ای تو یی که عمریه اینجا اسیری
واسه ی من سخته بی تو هم زبونم.
این جدایی داره میگه بدون تو می مونم.
کاشکی میشد ساعتارو به عقب برد
چه روزایی که نبودیو دلم مرد….

***

دست ها را باید به سوی آسمان بلند کرد و برای بدرقه مسافری عزیز دعای خیر کرد. فاصله ها را باید به دست باری تعالی سپرد تا با عنایت به پروردگار متعال بتوان لحظات خوشی را برای مسافر خود به ارمغان آورد.

بیدارم و انگار خواب می بینم
برگشته ای
با دست هایی خالی، و آغوشی که هنوز
بوی معجزه می دهد
کنار باغچه ایستاده ای و برگ های
نیمه خورده را هرس می کنی
تو به استقبال بهار آمده ای
به بدرقه ی پاییز
بیدارم و انگار خواب می بینم
کنج اتاق نشسته ای چای می ریزی
و فصل های خاک خورده مان را ورق می زنی
از سکوت آسمان داستان ها می گویی
و ترانه را به باور عشق پیوند می زنی
باد می آید
و قاب پنجره را بهم می کوبد
بیدار می شوم
و یادم می افتد
چقدددددر نیستی …

***

مسافرعزیزم راه سفر درازه
به روی دل تنگیات قلبم همیشه بازه
دعانکن که چشمام به خاطرت نبارن
چشمام بدون چشمات یه دنیا کم میارن

***

جملات خاص خداحافظی کردن از مسافر

دلم می‌خواهد
یک ‌بار دیگر
شعر را
خیابان را
تمام شهر را،
با کودک مهربان دست‌هایت
از اول،
قدم بزنم…

***

فاصله ها همیشه بی رحم ترین چیزی هستند که می تواند میان هر کسی با دوست و محبوب خویش جدایی اندازد. عزیزم در روز بدرقه تو امید دارم که فاصله ها را با هم بشکنیم تا روزی فرا رسد تا با همدیگر و در کنار هم روز و روزگار خویش را به سر کنیم.

زندگی ذره کاهیست که کوهش کردیم
زندگی نام نکوییست که خارش کردیم
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجز دیدن یار
زندگی نیست بجز عشق، بجز حرف محبت به کسی،
ورنه هر خار و خسی، زندگی کرده بسی، زندگی تجربه تلخ فراوان دارد
ما چه کردیم دراین فرصت کم

***

چمن ها بی تو زیبایی ندارد
بهار و گل دل آرایی ندارد
فریب کس نخوردم جز تو ای یار
که دیگر کس فریبایی ندارد

***

رفتی سفر که عاشق تر شوم
کارم از عاشقی گذشته
مجنونم
برگرد…

***

بوی مهربانیت در تار و پود وجودم پیچیده است… و من اینگونه مستم. تا بازگشت تو جانم از عطر تو آرام است.
عطر حضورت را نگهداشته ام برای همین روزها

***

و آب زلال را بدرقه راهت می کنم .
تو خوب می دانی دلم بی صبرانه در انتظار وجود عزیزت این روز ها را سپری خواهد کرد.
به یاد همه ثانیه های شاد تو من نیز صبورانه تورا با تبسمی از عشق به انتظارمی نشینم،
تو را عزیزم به خودم، از همیشه نزدیک تر احساس می کنم.
چرا که آرزوی تو این است که من همیشه شاد باشم و من آرزو دارم تا تو شاد باشی.

***

مسافر، مسافر است

وقت استقبال هم می دانی

که یک روز باید بدرقه اش کنی …

***

باید ســـفر کنـی… ، ســــفرِ عاشـــــقانه ها
با کـاروانِ بوســه…، ســـــرود و تـرانه ها
تنـها دگر مـرو…، که در ایـن راه پُـر خطر
یک بوسـه دسـتگیر تـو باید…، به خـانه ها
بتوان نهــاد، پُشتِ سر آن هفـت شهرِ عشق
شـرط آنکه…، خار رَه نشـود بَـر بهـانه ها
دل را به مَرد وزن ز چه بندی؟ رها شوی
وردِ زبـانِ مَــرد و زنـی…، در زمـــانه ها
چشـمانِ یار خـوان و بر آن یک گمان مَبَـر
ما را کـه دور می کند از حـق…، گمانه ها
شـب را…، برای اهــلِِ نظ …

***

چمن ها بی تو زیبایی ندارد
بهار و گل دل آرایی ندارد
فریب کس نخوردم جز تو ای یار
که دیگر کس فریبایی ندارد نازنین

***

چه خوش خیال است

فاصله را میگویم

به خیالش تو را از من دور کرده نمیداند جای تو امن است

اینجا در میان دل من …

سفر بخیر مسافر من

***

برای کسی که میرود حتی دست هم تکان نمیدهد . . .

بدرقه آدمها را مغرور تر میکند . . .

هر که ماند جایش روی سرم . . .هر که هم رفت بسلامت