جملات تکان دهنده اخلاقی (90 متن و سخن فلسفی عمیق از بزرگان)
فلاسفه بسیاری همواره درباره اخلاق جملات بسیار مهم و تکان دهنده‌ای را نوشته‌اند. ما نیز در این بخش از سایت ادبی و هنری روزانه قصد داریم چندین جملات تکان دهنده اخلاقی را برای شما دوستان و اهالی ادب قرار دهیم. با ما همراه شوید.
متون اخلاقی فلسفی
درک کنند نه مانند سفیهان، که از هر چیز به حیرت می‌افتند، فورا تکفیر می‌گردند و بی‌دین خوانده میشوند. این تکفیر از جانبِ کسانی است که عوام‌الناس آنان را کاشفِ اسرارِ طبعیت و خدا می‌دانند. زیرا این اشخاص به خوبی می‌دانند که اگر پردهَ‌ی اوهام دریده شود آن اعجابِ مردم که مایه‌ی حفظ قدرت آن‌هاست از میان خواهد رفت.
~ اخلاق
نوشتهٔ اسپینوزا
«هیچ‌کس دور تر از خود با خود نیست.»
آنجا که پایِ خود در میان باشد، ما کجا و شناخت کجا!
~ تبارشناسی اخلاق
نوشتهٔ فریدریش نیچه
سخنان سنگین فلسفی تکان دهنده
“وقتی دنیا به فکر تسخیر فضا بود ما به این می‌اندیشیدیم که انگشتر عقیق در کدام انگشت ثواب بیشتری دارد!
این جغرافیا نیست که جهان سومی بودن را تعیین میکند بلکه آدمها هستند که آن را میسازند!”
ما نمی‌توانیم بی‌گناهی هیچ‌کس را تایید کنیم، و در صورتی که می‌توانیم به طور قطع مجرمیت همه‌کس را مسلم بدانیم. هر انسان گواهی است بر جنایت همه انسان‌های دیگر… ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا میروند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم: من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام…
می‌خواهم راز بزرگی برایتان فاش کنم. در انتظار داوری روز قیامت نمانید. این داوری همه روزه رخ میدهد…
سقوط
نوشته آلبر کامو
مطلب مشابه: متن فلسفی تکان دهنده (جملات عاشقانه | با معنی | مفهومی | عارفانه)
انسان ها را «بهتر» نسازید، به هر نحو آنها را پند اخلاقی ندهید، چنان که گویی «اخلاقِ فی‌نفسه» یا هر نوع آرمانی انسانی از پیش وجود داشته: اما شرایطی را ایجاد کنید که مردانِ قوی‌تر را بطلبد، کسانی که به نوبه‌ی خود نیاز دارند، و نتیجتاَ خواهند داشت اخلاق‌ای (به عبارتی روشن‌تر: انضباطِ جسمی-روحی) که آنها را قوی‌تر می‌سازد.
به خود اجازه ندهید که چشمان آبی و سینه های بزرگ گمراه‌تان سازند: عظمت جان هیچ چیز عاشقانه در خود ندارد، و متاسفانه هیچ چیزِ دلپذیر.“
قلب که سن و سال نمیشناسد
شکستنی است،
هر جا و هر وقت که آزار ببیند میشکند
کسی را با تحقیر داشته هایش ویران نکنید، شاید آنچه دارد
تمام دلخوشی زندگی اش باشد
هر چند که در نظر تو کم و ناچیز و
بی ارزش باشد
و یادت باشد…
ملاک ارزش گذاری انسان ها
نه شغلشان است، نه مدرک تحصیلی شان
و نه ثروت و زیبایی شان
بلکه قلب پاک و اخلاق والایشان است
که به آنها ارزش میدهد.
متن فلسفی عمیق و تکان دهنده
سه نفر هستندکه از هر دری بخواهند
وارد بهشت میشوند
کسی که خوش اخلاق باشد
کسی که هم در خلوت هم در حضور مردم از خدا بترسد.
کسی که جر و بحث را رها کند حتی اگر حق با او باشد.
مرگِ تعصب، تولدِ اخلاق است.
کانت
اصل و اساسی که تمام اخلاق گرایان به راستی در آن باب نظری یکسان دارند، این است: کسی را نیازار، هرچه میتوانی به دیگران یاری برسان. این به راستی همان اصلی است که تمام آموزگاران اخلاق برای اثبات آن کوشیده اند…
#فراسوی_نیک_و_بد
تنها، رنج سنگین، منجی نهایی روح است
اگر زندگی از دشواری تهی باشد،چه لذتی دارد؟
#فراسوی_نیک_و_بد
#فریدریش_نیچه
مطلب مشابه: متن فلسفی زیبا در مورد زندگی با گلچین جملات ناب با مفهوم
راسل می‌گفت “سفر” به انسان کمک میکند تا از جزم‌اندیشی دست بردارد. (تاریخ فلسفه)
تو به کشوری می‌روی و می‌بینی مردم در آنجا حتی اسم خدای تو را نشنیده‌اند اما هم زندگی دارند، هم اخلاق. دردناک است، ولی کمکت میکند تا خیال نکنی صاحب و مالک حقیقتی هستی. تو هم به خدا، اعتقادات و حتی بی‌اعتقادی آنها نياز نداشتی.
فلسفه کانت بر پایه‌ی مفهوم “اخلاق واجب” و “عقلانیت” ساخته شده است. او به این فکر می‌کرد که اخلاق باید بر پایه‌ی اصول عقلی و منطقی ساخته شود و نباید به تأثیرات احساسی و شخصیتی فرد بستگی داشته باشد. او همچنین به اهمیت قرار دادن بر احترام به حقوق دیگران، کاربرد عقل در تصمیم‌گیری‌های اخلاقی، و مسئولیت فرد در تصمیم‌گیری‌های خودش تأکید کرد. این فلسفه به عنوان یکی از مهمترین جریان‌های فلسفی در قرن هجدهم شناخته می‌شود.
در صورتِ زندگیِ زاهدانه، زندگانی پُلی می‌شود به سویِ آن زندگانیِ دیگر. زاهد زندگی را راهِ خطایی می‌شُمارد که سرانجام می‌باید به آغازگاه‌اش بازگشت یا اشتباهی که می‌باید در عمل رد کرد. زندگیِ زاهدانه در تضاد با خویش است. چنین تضادِ با خود که در زاهد به نمایش درمی‌آید، یعنی «زندگی ضدِّ زندگی»، بی‌درنگ روشن است که نه تنها از نظر روانشناسی که از نظر فیزیولوژی نیز یکسره بی‌معناست.
تبارشناسی اخلاق
#فریدریش_نیچه
اعتقاد اخلاقی عبارت است از اینکه انسان به فعلیت و تحقق فضیلت معتقد باشد و بی‌اعتقادی اخلاقی در این است که انسان به تحقق فضیلت معتقد نباشد. اعتقاد به اینکه فضیلت فقط یک مفهوم است. حالت و وضعیتی است ضد بشری و فقط نقابی است برای پوشاندن غرور و نخوت خود تا بتوان تمایلات خود را در پشت آن، ارضا کرد. کسی که نسبت به فضیلت و منشأ خیر در وجود انسان، بی‌اعتقاد باشد خواهد گفت: ما همه طبیعتن فاسدیم. پس انسان باید به فضیلت معتقد باشد. در غیر این صورت شریرترین دزدان به اندازه هر فرد دیگری شریف خواهد بود.
▪️درس‌های فلسفه اخلاق، صص ۱۳۶-۱۳۷
#ایمانوئل_کانت
مطلب مشابه: کپشن اخلاقی و فلسفی (متن و جملات با معانی زیبا برای زیر عکس و استوری)
سخنان فلسفی زیبا
در وجود ما اخلاق، آرزوها، پندارها، شادی‌ها، آلام و بیم‌ها و امیدهای ما … هیچکدام آنطور نیستند که در گذشته بودند و مدام دستخوش تغییر و دگرسانی هستند و پیوسته جای خود را به چیزهای تازه می‌دهند.
یکی به وجود می‌آید و دیگری از بین می‌رود و شگفت‌تر از همه آنکه حتا شناخت‌ها نیز می‌آیند و میروند. ما از لحاظ دانش‌ها و شناخت‌هایمان نیز هرگز به یک حال پایدار باقی نمی‌مانیم.
#افلاطون
#ضیافت
«شادمان از آن هستم که خود را از بندِ دین رها ساخته‌ایم، امّا آیا نوعی اخلاقِ طبیعی به حدِّ کافی نیرومند – قواعدِ اخلاقی جدا از دین – به وجود آورده‌ایم که توانا باشد غرایزِ چپاول، پرخاشگری، و شهوت‌رانی ما را مهار کرده، از سقوطِ تمدّن به ورطهٔ آز، بی‌عفّتی و جنایت جلوگیری کند؟ آیا واقعاً دیگر اهلِ تعصّب نیستیم، یا تنها تعصّبِ مذهبی را به خصومت‌های ملّی، نژادی و آرمانی تبدیل کرده‌ایم؟ آیا منش و رفتارمان از گذشته بهتر شده است یا بدتر؟»
درس‌های تاریخ
#ویل_دورانت
فصلِ «آیا پیشرفت، واقعی است؟»
آن کَس که خطایِ خویش، بینَد که رَواست
تَقریر مَکُن صواب ن‍زدش که خَطاست
آن روی نَمایدش که در طینتِ اوست
آیینه یِ کَج، جَمال نَنماید راست…
“رباعیاتِ سعدی”
“در اخلاق و مواعظ”
آه این آدمهای از خودراضی، این افراد توخالی و پر سروصدا با چه رضایت خاطر مملو از خودبینی حاضر بودند رای اخلاقی خود را صادر کنند! اگر می‌دانستند من خودم تا چه اندازه وضعیت نفرت انگیزِ موقعیت کنونی‌ام را درک می‌کنم، هرگز جرات نمی‌کردند به من دستور بدهند؟ آخر آنها چه چیز تازه‌ای در چنته دارند که من از آن بی‌اطلاعم؟ و آیا نکته در همین جاست؟
مسئله این بود که با یک گردش صفحه رولت همه چیز می‌تواند فرق کند و مطمئنم همین اخلاق و اینها نخستین کسانی خواهند بود که با شوخی‌های دوستانه به من تبریک خواهند گفت و همه‌ی آنها چنانچه اکنون از من دوری می‌کنند، دوری نمی‌کردند، ولی من کمترین ارزشی برای هیچ یک از آنها قائل نیستم! حالا چه هستم؟ صفر! فردا چه خواهد شد. فردا ممکن است از قیام مردگان برخیزم و از نو شروع کنم به زندگی کردن!
قمارباز
#فیودور_داستایفسکی
مطلب مشابه: متن ناب (جملات ناب و زیبای حکیمانه | عاشقانه | عارفانه | فلسفی)
جملات بزرگان فلسفه
کانت موفق می شود که بنیادی ترین محکومیت جامعه بورژوایی و عبارت بندی مبانی هر اومانیسم آینده را در چند کلمه متمرکز کند: “به شیوه ای عمل کن که همواره انسان را، خواه در قالب شخص خود یا هیأت شخص دیگر، چونان نه فقط وسیله، بلکه در عین حال غایت ببینی.”
آفت از اندیشه‌ای برمی‌خیزد که تبدیل به خشونت شده است؛ اندیشه‌ای که به منظور رسیدن به امر کلی، موارد نفوذناپذیر را اخلال میکند- در صورتی که امر کلی نیز محتوایش را تنها در آن نفوذناپذیری می‌یابد و نه در ژرفای انتزاعی مابین ابژه‌های مختلف. حتا می‌توان گفت: حقیقت خود وابسته ضرباهنگ درنگ کردن در امر جزئی نهفته است.
مهمترین اصول اخلاقیِ جوامع ابتدایی همبستگی، گروه گرایی، تعقیب هدف‌های جمعی، سرکوب تک‌روی و مبارزه با فردگرایی بوده که در طی صدها هزار سال در سرشت روانی انسان مخمر شده و اکنون به سوسیالیسم به ارث رسیده است. بنابراین، به عقیده هایک، سوسیالیسم عمیقا ضد مدرن و واپسگراست و سوسیالیست‌ها بی‌آنکه خود متوجه باشند از اخلاق متعلق به جوامع ابتدایی دفاع می‌کنند و چون نمی‌خواهند بفهمند که تمدن مدرن بر چه اصولی بنیاد شده است، برای وارد کردن شاخص‌ها و ملاک‌هایی در «جامعه کلان» دست به تلاش می‌زنند که گرچه در مرحله «شکار و خوشه‌چینی» بسیار موثر و ارزشمند بود، ولی به کار تمدن مدرن نمی‌آید.
اخلاق همیشه تخت پروکروستس بوده است.
غروب بت‌ها
#فردریش_نیچه
*پروکروستس دزد و راه‌زن افسانه‌ایِ یونانی بود که به طرزی هولناک مسافران را مجبور می‌کرد روی تختش بخوابند، اگر پای آنها از تخت بیرون می‌زد آن مقدار را قطع و اگر اندازه‌ی آنها از تخت کوچک‌تر بود، آن‌قدر آنها را می‌کشید تا به اندازه‌ی تخت در بیایند.
مطلب مشابه: متن حرف حساب + جملات حرف حساب فلسفی و با معانی زیبا