عکس نوشته خسته از زندگی + متن و جملات زیبا سیر شدن از زندگی
در این قسمت عکس های پروفایل، عکس نوشته و متن های خسته شدن از زندگی و سیری از زندگی را قرار داده ایم و که امیدواریم مفید واقع شوند.
عکس پروفایل خستگی و خسته شدن از زندگی و متن های سیری از زندگی
هر فرد بعضی از وقت ها در زندگی خود ممکن است از همه چیز خسته شوند. در این مواقع برای عکس پروفایل اینستاگام و تلگرام خود می توانید عکس نوشته های زیبا و مفهومی با موضوع خسته شدم را انتخاب کنید. در ادامه این مطلب سایت روزانه عکس نوشته های خسته شدم از زندگی را قرار داده ایم.
دلتنگم نه برای کسی از بی کسی …
خسته ام نه از تکاپو از در به دری …
نه دوستی، نه یادی، نه خاطره ی شیرینی!
تنهایم تنهاتر از آن سنگ کنار جاده اما مشتاقم،
مشتاق دیدار آنکس که صادقانه یادم کند …
***
چقدر خسته ام رفیق
فرهاد نیستم که کوه کنده باشم
من فقط خودم هستم
که از تو دل کنده ام…
متن سیر شدن از زندگی
دلگیرم
از دنیآ و روزگآرش
از بی کسی هآ و سکوت هآ!
این منم که اینگونه خسته ام
منی که همیشه خوب بودم و خندآن
منی که خنده هآیم مثآلی بود به مثآل ضرب المثل!
نمی توآنی بفهمی و البته عجیب هم نیست برآیم!
چون “تـو”، “من” نیستی!
پس لطفا قضآوتم نکن…
***
در زندگی من اتفاقهایی همیشه می افتند حتی وقتی دستشان را میگیرم
دلت برای من نسوزد ؛
من عادت کرده ام که همیشه دستی چوب لای چرخ آرزوهایم بگذارد . . .
***
سکوت
همیشه به معنای رضایت نیست
گاهی یعنی خسته ام از اینکه مدام
به کسانی که هیچ اهمیتی به فهمیدن نمی دهند
توضیح دهم!
تنها نشسته ام و چای مینوشم و بغض میکنم
هیچکس مرا به یاد نمی آورد
این همه آدم روی کهکشان به این بزرگی
و من حتی آرزوی یک نفر هم نبودم . . .
***
ﮔـﺎﻫـی ﺍﻳـﻨـﮑـﻪ ﺻـﺒـﺢ ﻫـﺎ …
ﺩﻟـﺖ ﻧـﻤـﻲ ﺧـﻮﺍﺩ ﺑـﻴـﺪﺍﺭ ﺑـﺸـﻲ ..
ﻫـﻤـﻴـﺸـﻪ ﻧـﺸـﻮﻧـﻪ ی ﺗـﻨـﺒـﻠـی ﻧـﻴـﺴـﺖ !
خسته ﺍی ﺍﺯ ﺯﻧـﺪﮔـی …!
ﻧـﻤـی ﺧـﻮﺍی ﻗـﺒـﻮﻝ ﮐـﻨـی ﮐـﻪ ﻳـﮏ ﺭﻭﺯِ ﺩﻳـﮕـﻪ
ﺷـﺮﻭﻉ ﺷـﺪﻩ …
عکس های پروفایل سیر شدن از زندگی
دلم هوای خودم را کرده است
ایــن روزهـــا
بیشــتر از هــر زمــانی
دوسـت دارم خــودم باشــم !!
دیگــر نـه حــرص بدســت آوردن را دارم
و نه هـــراس از دســت دادن را ..
هرکـــس مـــرا میـــخواهد بـخـــاطــر خــودم بخواهــد
دلــم هـــوای خـــودم را کـــرده اســت ..
همین…
***
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود
گاهی دلم برای باورهای گذشته ام تنگ میشود
گاهی دلم برای پاکی های کودکانه ی قلبم میگیرد
گاهی آرزو میکنم ای کاش دلی نبود تا تنگ شود
تا خسته شود
تا بشکند …
نـــه نمیــــدانــــی!
هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد
پشتــــــــ ایـن چهــــره ی آرام،
در دلــــــــــم چــه مـی گـذرد!
نـــه نمیــــدانــــی!
هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد
ایـــن آرامــش ظــاهــر و ایــن دل نــا آرام
چقــــدر خستـــــــه ام میـــکنــد…!
***
یه وقتایی دلت میخواد
یکی از پشت سر چشماتو بگیره و ازت بپرسه:
اگه گفتی من کی ام؟
تو هم دستاشو بگیری و بگی:
هر کی هستی فقط بمون…
این روز ها از کنار من که میگذری احتیاط کن
هزاران کارگر در من مشغول کارند
روحیه ام در دست تعویض است!
***
از من نرنج…
نه مغرورم نه بی احساس…
فقط خسته ام…
خسته از اعتمادی بیجا!
برای همین قفلی محکم بر دل زده ام!
جملات زیبای خستگی از زندگی
خدایا فکر کنم سرنوشت منو وسط میدون شهر نوشتی؛
بس که هرکی به من رسید منو دور زد …
***
از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی، پیر میشی
از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی، می بُری
از یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی، زیادی هستی …
صندوق صدقات نیست دل من
که گاهی سکه ای محبت در آن بیاندازی
و پیش خدای دلت فخر بفروشی که مستحقی را شاد کرده ای …
***
این روزها شبیه جودی ابوت شده ام!
برای بابا لنگ درازی می نویسم که این روزها دیگر خودم هم نمیشناسمش …!
گل گرفته ام تا اطلاع ثانوی در قلبم را ، لطفا نگوید کسی “دوستم داشته باش”
این یک قلم جنس را نداریم … تمام شد … من تعطیلم !
***
آسانسوری شده ام
تنها
در برجی متروک
که سال هاست
بهانه ای برای اوج گرفتن
نداشته است
به خانه ام بیا
خسته ام
از این همه ایستادگی
متن سیری از زندگی
خدا را چه دیدی شاید دوام آوردم !
هر تمام شدنی که مرگ نیست !؟
گاهی میتوان کنارِ یک پنجره سیگار به دست و منتظر “پوسید” …
***
خسته ام مثل درخت سروی که سال ها در برابر طوفان ایستاد
و روزی که به نسیمی دل داد، شکست …
کم سرمایه ای نیست؛
داشتن آدمهایی که حالت رابپرسند!
ولی…
از آن بهتر داشتن آدمهاییست،
که وقتی حالت را میپرسند؛
بتوانی بگویی:
خوب نیستم…!
***
گاهی وقت ها آنقدر از زندگی خسته می شوم که دلم می خواهد قبل از خواب،
ساعت را روی “ هیچوقت ” کوک کنم …
دیگر حوصله ای نمانده است!
راستی ، مگر حوصله هم جزء آن چیزهایی بود
که تو آورده بودی که موقع رفتنت همه اش را بردی ؟!
***
معنی ماندن ِ بی عزت چیست؟
قبل از آنکه آبروریزی شود
خدایا، خودت تمامش کن…
خوابهایم گاهی زیباتر از زندگیم می شوند
کاش گاهی برای همیشه خواب می ماندم . . .
***
به این فکر میکنم
لالایی های ِ مادرم
زیر ِ کدام بالشتک کودکی هایم جا مانده؟
شاید هنوز بشود آسوده خوابید…
عکس نوشته سیر شدن از زندگی
حس آن ته سیگار مچاله
حس آن شاخه شکسته روی زمین
حس بیمار در کما رفته
حس آن بره که گرگ نشسته برایش به کمین
حس تنهایی و رخوت
حس جان دادن تو خلوت
حس مرگ دارم امشب !
***
بَهاے ِ با تو بودَن بس ناجوانمردانه
سَنگین است…
درآمَدِ روح من ناچیز تر از اینهاست…
این روزها تلخ می گذرد، دستم می لرزد از توصیفش
همین بس که:
نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است
با تیغِ کُند
***
اگر گریه نمیکنم فکر نکن از سنگم!
من مرد هستم …
تنهایی قدم زدنم از گریه کردن دردناک تر است
این روزها تلخ می گذرد، دستم می لرزد از توصیفش
همین بس که:
نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است
با تیغِ کُند
باید کسی را پیدا کنم که دوستم داشته باشد ،
آنقدر که یکی از این شب های لعنتی آغوشش را برای من و یک دنیا خستگیم بگشاید ؛
هیچ نگوید و هیچ نپرسد فقط مرا در آغوش بگیرد
بعد همانجا بمیرم تا نبینم روزهای آینده را …
روزی که دروغ میگوید ،
روزی که دیگر دوستم ندارد ،
روزهایی که دیگر مرا در آغوش نمی گیرد
و روزی که عاشق دیگری می شود
هر کس از این دنیا چیزی برمیدارد …
من اما فقط؛
دست برمیدارم!
خــــدایــا یــه بُــــر بــه ایــن زنــدگیــمون بــزن
شایــد دو تــا حکــم افتــاد دستمــون
که هــر نامــــردی آســش رو بــه رخ مــا نکــشــه
تقویمِ امسال هم…
با تقویمِ پارسال…
هیچ فرقی نمیکند…
وقتی…
زندگی…
تا اطّلاعِ ثانوی …
تعطیل است!
این روزها ، تلخم
دست برداشتهام از توجهِ بی وقفه به حضور آدم ها
پرهیز میکنم از ثبتِ
وجودهایی که ماندگاری ندارند…
این روزها ، تلخ تر از همیشه
از همه ی آدمها بریده ام !
نمیدانم چه کسی دست اتفاق های خوب زندگی ام را گرفته است ،
که دیگر نمی افتد . . !
تنها نشسته ام و چای مینوشم و بغض میکنم
هیچکس مرا به یاد نمی آورد
این همه آدم روی کهکشان به این بزرگی
و من حتی آرزوی یک نفر هم نبودم . . .
خدایا …
به حد کافی خیال بافتم …
و تنم کردم …
یه کم واقعیت شیرین …
لطفا …
دلم هوای خودم را کرده است
ایــن روزهـــا
بیشــتر از هــر زمــانی
دوسـت دارم خــودم باشــم !!
دیگــر نـه حــرص بدســت آوردن را دارم
و نه هـــراس از دســت دادن را ..
هرکـــس مـــرا میـــخواهد بـخـــاطــر خــودم بخواهــد
دلــم هـــوای خـــودم را کـــرده اســت ..
همین…
هر روز میمیرم
هر روز میشکنم
هر روز میگریم
هر روز میـ …
روزها تکراریست یا افعال من ؟!
خسته ام از این میـ … ها…
مرا که هیچ مقصدی به نامم …
و هیچ چشمی در انتظارم نیست را! ببخشید!
که با بودنم ترافیک کرده ام!!
دل استــ دیگر خسته میشود …
بی حوصله میشــود …
از روزگار از آدمـــــــها از خــودشـــــ
از این قابــها , از اثباتــ , از تـــــوضیــح
از کلماتــــی که رابـــطه ها را به گند میکشـــد