متن نوحه شب هشتم محرم (گلچین مداحی حضرت علی اکبر)
شب هشتم ماه محرم منسوب به حضرت علی اکبر (ع)، فرزند بزرگ تر امام حسین است که گفته می شود در خلق و خو شبیه به پیامبر اسلام (ص) بودند. در ادامه مجموعه ای متن نوحه شب هشتم ماه محرم و متن نوحه حضرت علی اکبر را در سایت روزانه گردآوری کرده ایم.

متن نوحه سید مجید بنی فاطمه
زمینه
افتاده به خاک شیر لشکر
سر غرقه به خون عین حیدراز این همه زخم الله اکبر
بابا گرفته با خونت وضوموذن حرم اذان بگو
شبیه مرتضی سرت شکست
پرت شبیه مادرت شکستجون بابات اومد بر لب
پاشو جانا تو رو جان زینبیوسف حرم وای
یل دلاورم وای
علی اکبرماشکام میچکه قطره به قطره
پیراهن من غرق عطره
زلف تو شده الله اکبرجدا جدا شدی تو مو به مو
موذن حرم اذان بگوداره میخنده قاتلت به من
ببین سراغ عمه اومدنپره زجه پر فریاد
پاشو جانا بابا از پا افتادشد ابا کفن وای
واسه این بدن وایولیعهد من وای
یوسف حرم وای
یل دلاورم وایعلی اکبرم
فواره ی خون مثل بارون
میپاشه رو این دست لرزوناز این همه خون الله اکبر
حالا که خون میپاشه از گلوت
موذن حرم اذان بگوجون به لب رسیدمو ببین
محاسن سپیدمو ببینببین جسم پاره پاره
نمیبینم دیگه چشمام تارهیوسف حرم وای
یل دلاورم وای
علی اکبرممتن نوحه شب هشتم محرم – سید مجید بنی فاطمه
واحد
قصد کرده است تمام جگرم را ببرد
با خودش دل خوشی دور و برم را ببردمن همین خوش قد و بالای حرم را دارم
یک نفر نیست از اینجا پسرم را ببرد؟دسترنج همه ی زحمت من این آهوست
چقدر چشم نشسته ، ثمرم را ببرداین چه رسمی ست پسر جای پدر ذبح شود
حاضرم پای پسرهام ، سرم را ببردتا به یعقوب نگاهم نرسیده خبرش
می شود باد برایش خبرم را ببردنیزه دنبال دلم بود تنش را می گشت
قصد کرده است بیاید جگرم را ببردجان من ، قول بده دست به گیسو نبری
مقنعه ت باز شود ، بال و پرم را ببردتو برو خیمه خودم پشت سرت می آیم
چه نیازی ست کسی محتضرم را ببردمتن نوحه شب هشتم محرم – سید مجید بنی فاطمه
شور
غیر عشق تو میخوام هر عشقی رو خاک کنم
دلم رو تو روضه ها راهی افلاک کنممن میخوام همونی شم که از یه نوکرت میخوای
کمکم کن بتونم گذشتمو پاک کنمگریه ی برای تو میشوره گناهمو
مثل برگای خزونی میریزه گناهموگریه ی براتو جای ذکر توبمه
اگه این گریه نباشه زندگی جهنمهرحمت به این روضه های شهید پرورت
توی روضه هر جا باشه میاد مادرتمیتونه خونه ی قبره منو آباد کنه
بعد مرگم هرکی تو روضه منو یاد کنهزندگی بی تو اسیری با تو آزادگیه
هیچ کسی نمیتونه بندتو آزاد کنهتویی تنها میتونی دلم رو رفو کنی
شبیه حر و زهیرت منو زیر و رو کنیتویی تنها میتونی منو خالصم کنی
تو تب جنون عشق مثل عابسم کنیاینو میگم واسه هرکی که سخت بی کسه
توی اوج نا امیدی حسین میرسهرحمت به این روضه های شهید پرورت
توی روضه هر جا باشه میاد مادرت
مطلب مشابه: متن روضه شب هشتم محرم؛ مجموعه متن روضه حضرت علی اکبر (ع)
مطلب مشابه: متن روضه شب نهم محرم تاسوعا؛ متن روضه حضرت عباس (ع)

متن سید مهدی میرداماد
واحد
باز به چشمم افق، صحنه کرببلاست
جن و ملک در خروش، ارض و سما نینواستصحنۀ مُلک وجود ؛ بزم عزای حسین
صاحب مجلس نبی، بانی مجلس خداستتحفۀ این ماه؛ غم، هدیه این ماه؛ خون
یا بدن بیسر است، یا سرِ از تن جداستروحِ در آغوش حق، خونِ گلویش به عرش
جسم به خاک زمین، سر به روی نیزههاستحسین خون خداست، کیست خدای حسین؟
خون خدا را فقط، ذات خدا خونبهاستالعطش تشنگان، شعله به گردون زند
ماه محرم! بگو، ساقی عطشان کجاست؟ماه عزا آفتاب، سرزده از علقمه
این مهِ ام البنین یا علی مرتضاست؟سینۀ یاسین و تیر؟ سورة طاها و تیغ؟
پیکر قرآن چرا زیر سمّ اسبهاست؟زخم به جان حسین، زخم دل عالم است
خون گلوی حسین، خون همه انبیاستمتن نوحه شب هشتم محرم – سید مهدی میرداماد
واحد
سراپا به شور و نواییم همه عاشق کربلاییم
تا جون هست/توو سینه/کنار شما با شماییمفداییِ آل عباییم مهیّا برای بلاییم
همه پیروانِ/ شهیدان راه خداییمیاد مردایی که با رشادت
جام شیدایی رو سر کشیدنبا نوای « اون شهیدایی که
خوندن و پر کشیدن » کاروانبا نوای کاروان، بار بندید همرهان
این قافله عزم کرببلا دارددلیکه به عشقت اسیره با گریه برات جون میگیره
نفس میزنه تا/ یه روز توی روضهت بمیرهچی توو روضههاته که هرکی میاد دیگه هیچوقت نمیره
بدونِ/ تو آقا/ بهشتم برامون کویرهخوش بحال اونا که توو سنگر
از حسین، أحسن الحال گرفتندسوی دیار « عاشقایی که
خوندن و بال گرفتند » عاشقانسوی دیار عاشقان ۲
رو به خدا میرویم ۲
متن نوحه حاج میثم مطیعی
واحد
ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان…
مثل تیری که رها می شود از دست کمانخسته از ماندن و آماده رفتن شده بود
بعد یک عمر رها از قفس تن شده بودمست از کام پدر بود و لبش سوخته بود
مست می آمد و رخساره برافروخته بودروح او از همه دل کنده ، به او دل بسته
بر تنش دست یدالله حمایل بستهبی خود از خود ، به خدا با دل و جان می آمد
زیر شمشیر غمش رقص کنان می آمدیاعلی گفت که بر پا بکند محشر را
آمده باز هم از جا بکند خیبر راآمد ، آمد به تماشا بکشد دیدن را
معنی جمله در پوست نگنجیدن رابی امان دور خدا مرد جوان می چرخید
زیرپایش همه کون و مکان می چرخیدبارها از دل شب یک تنه بیرون آمد
رفت از میسره از میمنه بیرون آمدآن طرف محو تماشای علی حضرت ماه
گفت:لاحول ولاقوه الاباللهمست از کام پدر، زاده لیلا ، مجنون
به تماشای جنونش همه دنیا مجنونآه در مثنوی ام آینه حیرت زده است
بیت در بیت خدا واژه به وجد آمده استرفتی از خویش ، که از خویش به وحدت برسی
پسرم! چند قدم مانده به بعثت برسینفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد
به تماشای نبرد تو خداوند آمدبا همان حکم که قرآن خدا جان من است
آیه در آیه رجزهای تو قرآن من استناگهان گرد و غبار خطر آرام نشست
دیدمت خرم و خندان قدح باده به دستآه آیینه در آیینه عجب تصویری
داری از دست خودت جام بلا می گیریزخم ها با تو چه کردند؟ جوان تر شده ای
به خدا بیش تر از پیش پیمبر شده ایپدرت آمده در سینه تلاطم دارد
از لبت خواهش یک جرعه تبسم داردغرق خون هستی و برخواسته آه از بابا
آه ، لب واکن و انگور بخواه از باباگوش کن خواهرم از سمت حرم می آید
با فغان پسرم وا پسرم می آیدباز هم عطر گل یاس به گیسو داری
ولی اینبارچرا دست به پهلو داری؟!کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است
یاس در یاس مگر مادر من برگشته است؟!مثل آیینهء در خاک مکدر شده ای
چشم من تار شده ؟یا تو مکرر شده ای؟!من تو را در همه کرب و بلا می بینم
هر کجا می نگرم جسم تو را می بینمارباْ اربا شده چون برگ خزان می ریزی
کاش می شد که تو با معجزه ای برخیزیمانده ام خیره به جسمت که چه راهی دارم
باید انگار تو را بین عبا بگذارمباید انگار تو را بین عبایم ببرم
تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم…متن نوحه شب هشتم محرم – حاج میثم مطیعی
واحد
همچنان ای سرِ روی نی
روشن از روی ماهت، شب استما کجا و عزای حسین؟
روضه خوان شما زینب استسر عشقت، گفتنی نیست
یادت از دل، رفتنی نیستاز همه خاک زمین تربتِ تو ما را بس
خو گرفتن به غم و غربتِ تو ما را بساهل دنیا نشود گریه کن عاشورا
از خوشی های جهان، هیئتِ تو ما را بسدر عزای تو سینه زنان
هر شبم را سحر می کنماز همینجا به سوی شما
با دل خود سفر می کنمهر زمان دل، باصفا شد
زائر کرببلا شدهمچنان ای سرِ روی نی
روشن از روی ماهت، شب استما کجا و عزای حسین؟
روضه خوان شما زینب استسر عشقت، گفتنی نیست
یادت از دل، رفتنی نیستالسلام ای شهیدانِ به خون غلطیده
کی جهان مثل شما اهل وفایی دیده؟جان سپردید غریبانه ولیکن امروز
قصه ی عشق شما در دو جهان پیچیدهتا ابد نام زیبایتان
در کتاب جهان خواندنی استاز همه قصه های جهان
قصه ی عاشقان ماندنی استمی درخشید، همچو خورشید
چون که یارانِ حسینیدهمچنان ای سرِ روی نی
روشن از روی ماهت، شب استما کجا و عزای حسین؟
روضه خوان شما زینب استسر عشقت، گفتنی نیست
یادت از دل، رفتنی نیستهست هر چند زمان اندک و طولانی راه
ما نداریم به غیر از حرم دوست پناهاز خطر ترس نباید، که سفر باید کرد
هرکه دارد هوس کرببلا بسم اللهبار دیگر ببین آمده
دشمنِ کینه جوی امامرهسپارم سوی کربلا
تا بگیرم از او انتقامکن نصیبم، این سعادت
یا زیارت، یا شهادتهمچنان ای سرِ روی نی
روشن از روی ماهت، شب استما و کجا و عزای حسین؟
روضه خوان شما زینب استسر عشقت، گفتنی نیست
یادت از دل، رفتنی نیستهرکسی دشمنِ اربابِ شهید است امروز
شیعه برخیز! که او باز یزید است امروزوقت جنگ است اگر دعویِ یاری داری
خیمهی شمر همین کاخ سفید است امروزمشتِ خود را گره می کنم
تا زنم بر سرِ دشمنانتیغِ دشمن چه دارد مگر؟
در مصاف دل عاشقانهر زمان و هر کجاییم
ما سپاهِ کربلاییمهمچنان ای سرِ روی نی
روشن از روی ماهت، شب استما و کجا و عزای حسین؟
روضه خوان شما زینب استسر عشقت، گفتنی نیست
یادت از دل، رفتنی نیست
مطلب مشابه: عکس ماه محرم برای استوری و پروفایل + متن ادبی و جملات شهادت امام حسین و عاشورا
مطلب مشابه: متن تسلیت شهادت علی اکبر | اشعار سوزناک اولین شهید کربلا | عکس نوشته مذهبی

متن نوحه حاج محمدرضا طاهری
زمینه
یا قتیل العبراة حسین
یا اسیر الکرباة حسینکشتی امن نجات حسین
جان عالم به فدات حسینحسین آقام آقام آقام
از غمت خونجگرم حسین
سایه ات روی سرم حسیناز سرم می گذرم حسین
چون شهیدان حرم حسینحسین آقام آقام آقام
برو پسر حسین دست علی به همراته
برو همه میدونن جون حسین تو دستاتهغوغا شده توی خیمه ها دلبرم برو مرحبا اکبرم بگو یا علی
یار بهترینم علی ماه مه جبینم علیای عصای پیری من داغت و نبینم علی
یا علی علی ولدیپاشو نفس حسین بند به اون نفس هاته
پاشو قمر حرم دل تنگ اون دو چشماتهبیشتر از این نزن دست و پا پیشم
روبروم داری جون میدی روبروم عزیز دلمبی تو خم شده کمرم تو بگو چجور پسرم
این تن جدای تو رو یک تنه حرم ببرمیا علی علی ولدی
بگو چه جوری علی از مرکبت زمین خوردی
بگو چی به سرت اومد جونم رو به لب آوردیپهلوی تو شکسته مثه مادرم
شده خون دل خواهرم علی اکبرمنیزه ها به روی تنت خون شده همه بدنت
من برات بمیرم علی بی هوا تو رو زدنتیا علی علی ولدی
متن نوحه شب هشتم محرم – حاج محمدرضا طاهری
نوحه
یوسف خیمه ها از حرم میروی
خسته و تشنه لب از برم میرویپشت تو به چشم گریان میرود ز پیکرم جان
خیمه یک سره بخواند از حرم نرو علی جان
شبیه پیغمبر من آیینه مادر من برو علی اکبر منبی تو از زندگی ساده دل می برم
تو زمین میخوری من زمین میخورمای عزیز جان لیلا شد تن تو اربا اربا
جان نده به روی دستم جان مکن کنار بابافاطمه خون جگر شد
سهم فرقت تبر شد وای که شق القمر شداخر از نیزه ها داغ تو دیده ام
در عبا پیکرت را خودم چیده امپاشو از زمین علی جان تا که من نداده ام جان
ابرو بخر عزیزم زینب امده به میدانکبوتر من پرت کو
رخ چو پیغمبرت کو
بقیه پیکرت کو
متن نوحه حاج محمود کریمی
زمینه
کشتهی کشته هاتم
مردهی مرده هاتم
زخمی یک نگاتم
تو حسرت شهیداتم
مولانا علی اکبر
ای فدای تو جانا عشق غیر تو اصلا
بی تو زندگی ابدا مولانا علی اکبر
ملک ملک عشق زهرا
شهریار شهریارا پاره تن حسین
امیر تاج دارا ماه شبای تار لیلا
یاد روی تو اصل رویا
کشته ی کشته هاتم
مرده ی مرده هاتم
زخمی یک نگاتم
تو حسرت شهیداتم
مولانا علی اکبر
جان ساقی حرم جام لب تو دریا
عشق نام تو بردن
از شراب تو خوردن
تو رکاب تو مردن
مولانا علی اکبر
آینهی صفات الله
جلوه صراط الله
علت بقای عشق
ای فنا به ذات الله
امیر جون به کف تویی تو
نوه لو کشف تویی تو
نسخه تمام عیار شاه نجف تویی تو
میرسه محشر از راه
بس که حسین کشید آه
تو رفتی و سفید شد محاسن ثارالله
مولانا علی اکبر
میری و میشه تنها
دنبالت میاد بابا
سخت داغ تو بخدا
مولانا علی اکبر
تا بدن کبودت افتاد
تا کلاه خودت افتاد
تبر و تیغ و نیزه
به تار و پودت افتاد
ولی دیگه نمیشه حالا
تو رو بغل بگیره بابا
بس که قطعه شد
این پیکر اربا اربا
بابات داره میمیره
کی دستمو بگیره
عشق بابا بلند شو
ببین چه خسته و پیره
مولانا علی اکبر
ای یل خیمهها حیدر
کربلا ای علی اکبر
ای ستاره سحر و ثمر و پسر خون خدا
شبه نبی سبط علی تلالو نور ناموس کبریا
یک طرف اکبر به میدان میرود دامن کشان
یک طرف بابا پریشان عمه ها مویه کنان
ماه تابان من جان جانان من یوسف زهرا بابا
با نبودنت می رود نور از این دیده گریان من
ای پسرم خون جگرم که رفتن تو زد اتش به جان من
ای ماه شبهای تارم خورشید روزگارم
علاج تشنگیات را به جدم میسپارم
خیمه محشر شده عمه مظطر شده در تبو تابم
ای زینب بیا و ببین که حسین بی علی اکبر شده
جان دلم مشتعلم محاصنم سرخ از خون جگر شده
میدرخشد چون ستاره این جسم پاره پاره
میدهم جان تا بگیری دست من را دوباره
ای خرامان رفته در خون خفته کم تر ناز کن
اکبرم جان رقیه چشم خود را باز کن
متن نوحه شب هشتم محرم – حاج محمود کریمی
جفت
ایوان نجف عجب صفایی دارد…
حیدر(ع)،بنگر چه بارگاهی دارد…
چشمت عین الیقین است
دستت حبل المتین است
به صف پیکار کار ذوالفقارت آتشین است
تکبیرت پر طنین است
علمت در آسمان ها از همه بالاترین است
ضربان قلب تو سرمایه ی عمر زمین است
صنمی که جبرئیل از باغ روحش خوشه چین است
روح روح الامین،حیدر(ع)،امیرالمومنین(ع) است!
ملکوت بی کران ها
جبروت کهکشان ها
همه مٌلک سرور اعلا علی(ع)،علی مولا(ع)
ایوان نجف عجب صفایی دارد…
حیدر،بنگر چه بارگاهی دارد…
ای تو رسولی تو نبی الله منی غیرت الله منی
اشهد ان علی ولی الله منی غیرت الله منی
چه قیامت چه محشری چه دلاور چه دلبری
سری از هر سری سری الله اکبر چه اکبری
پس این پرده چه میبینی
که مشتاق بلایی تو
دل حرم محو رخت اما
محو ذات خدایی تو
راهی میدان شدی از خیمه
با این حالت شیدایی
همه به دنبال تو آواره
ای مجموعه ی زیبایی
چه شکوه و صلابتی چه وقار و اصالتی
چه دل بی نهایتی الله اکبر چه قامتی
نام عمویت پدر فضل است
اما تو پدر عشقی
روبرویت معرکه اما تو
راهی سفر عشقی
گره ی ابروی تو امید
قلب خسته ی ثارالله
با حرم و عمه وداع کردی
با لبخند رسول الله
از خیمه برون چو رسول الله
آمد پیش چشم ثارالله
دستی بر قبضه ی شمشیر و
فریاد علی اکبر یا علی ولی الله
همه ی اهل حرم از پی او نالان
فلک از نفسش سوزان
ملک از دم او گریان
به کف آینه و اشک و قرآن
به تنش زره رسول دو سرا
به لب پدرش دم یا ولدی
عجب عشق و محبتی عجب اصل و اصالتی
عجب ایثار و همتی الله اکبر چه حالتی
حسب فرمان ولی امر
جانت را به کف آوردی
میکشی تیغ و به لبت ذکر
یا شاه نجف آوردی
لب همه در عطش آب و
تو لب تشنهی جانانی
آیینهی کامل پیغمبر
اکنون حیدر میدانی
دست عالم و دامن تو یاعلی
علی علی یاعلی
مطلب مشابه: شعر کوتاه درباره امام حسین؛ مجموعه اشعار کوتاه و دو بیتی درباره امام حسین و ماه محرم
متن نوحه حاج حسن خلج
واحد
دیگه رها کنید یوسف کنعان من و
ای نا مسلمونا قاری قران من و
خدا بخیر کنه گریه طوفان من و
اینا با اسمت دشمنن با بغض حیدر اومدن
برا همین با دشنه و نیزه و خنجر اومدن
خدا کنه لیلا نیاد تو رو به این حال ببینه
نبینه اعضای تنت جدا جدا رو زمینه
ای وای بابا تون نداره
تا خیمهها بیاره این جسم پاره پاره
میخوای صدام کنی لخته خون نمیذاره
میخوام نگات کنم اشک روون نمیذاره
میخوام بیام پیشت قد کمون نمیذاره
کبوترم خشک لبات قربون چشمای ترت
مونده رو دستای بابا از تو فقط چند تا پرت
نمیتونم داد نزنم میون این هلهلهها
چجور تو رو بغل کنم با این همه فاصلهها
ای وای پاشو بریم به خیمه
پاشو که اومد عمه
حالا که زانو هام من و به تو میرسونه
زلف پریشونت بانی چشم گریونه
نسیم کربلا با تو چه نا مهربونه
ساقههای شکستت و به هر طرف باد میبره
پا جوونم که قدت عصای دست پدره
با دیدنت تازه شده دوباره زخم جگرم
دلم رو تا مدینه برد حالت پهلوت پسرم
ای وای کنار تو میشینم تنت رو نازنینم
توی عبا میچینم
متن نوحه شب هشتم محرم – حاج حسن خلج
واحد
خون چرا از دوری خاکت نبارم؟ کربلا!
ماندهام من بی تو از دنیا چه دارم کربلا!
گفتهاند از آسمانها، من ولی از کودکی
در هوای بوی خاکت بیقرارم کربلا!
روزها را هی شمردم تا که شد وقت سفر
تا بیایم لحظهها را میشمارم کربلا!
دست خالی آمدن سوی تو خوش اقبالی است
دارم آه و تشنگی در کوله بارم کربلا!
خاک ما گِل کردهاند از روز اول با فرات
زادهی عشق توأند ایل و تبارم کربلا!
بیقرار از دیدن سقای تشنه پیش آب
اشک ریزان تا قیامت روزه دارم کربلا!
من کبوتر نیستم – حالا بماند چیستم
هر چه هستم، بسته بر این در مهارم کربلا!
با ملائک روضه میگیریم بگذارند اگر
ذرهای از تربتت را در مزارم کربلا!
«عاقبت خاک گِل کوزه گران» هم گر شوم
با نسیم آید به سوی تو غبارم کربلا!
آمدم، رفتم، چه میشد برنگردم یک سفر
مثل حُر روزی بگیری در کنارم کربلا!
متن مداحی سلام ما را یک سحر؛ برسان به خدا حسین (شور)
جان ناقابل نذر توست؛ فَتَقبّل مِنّا حسین
سلام ما را یک سحر؛ برسان به خدا حسینسلام ما، به مقام رضای تو در قتلگاه
سلام ما، به شکوه دعای تو با اشک و آهبر سر نیزه؛ سجده ات خوش باد
سوز آه تو؛ کی رود از یاد
“مولا مولا مولا، مولا حسین حسین”تو هم چُنان بر نیزه ای؛ ما داریم از تو فاصله
خون می چکد در داغ تو؛ از روایات واصلهعزای تو، تا ابد خون به پا کرده هر صبح و شام
امان ز ما، گر شویم عاقبت بی تو کوفی مرامپرچمت مانده بر زمین اینک
تا ابد مولا، انا سِلمٌ لَک
“مولا مولا مولا، مولا حسین حسین”کربلا را دیدن خوش است؛ خوشتر کربلایی شدن
ای کاش آخر همچون حسین؛ لبتشنه فدایی شدنپس از تو آب، دم به دم تشنه کام لب تو شده
شهادت است، که مرید تو و مکتب تو شدههرکه با تو ماند، آبرومند است
اجر عشاقت، با خداوند است
“مولا مولا مولا، مولا حسین حسین”
متن سینه زنی واحد امام ُ الهُدی ای چراغ هدایت
امام ُ الهُدی ای چراغ هدایت
نجات ِ همه در طریق ولایت
همه هستی ام یبن زهرا فدایت
بهشتم بُوَد صحن کرببلایت
حسین یا حسین یا حسین یابن زهرا
گره خورده بر عشق پاکت دلم شد
غم تو سرشته به آب و گلم شد
اگر من شدم سینه زن شک ندارم
دعای تو و مادرت شاملم شد
حسین یا حسین یا حسین یابن زهرا
نوای ملائک بیان غم تو
به گلبرگ دل رَشحه ی شبنم تو
الا ای که هستی تو عشق حقیقی
سُرور ِ دلم گریه ی ماتمت شد
حسین یا حسین یا حسین یابن زهرا
غریبی شبیه تو چشمی ندیده
لبت تشنه بود و سَرَت شد بریده
ز قتلگهت تا دم صبح محشر
رسد ناله ی مادری قد خمیده
حسین یا حسین یا حسین یابن زهرا
عزیز دلم از چه تابت ندادند
چرا پس ازآن دُرّ نابت ندادند
چرا عده ای بی بصیرت به گودال
لب ِ تشنه کشتند و آبت ندادند
حسین یا حسین یا حسین یابن زهرا
به قلب فلک از غمت تیر غم خورد
بسی صحنه های جنایت رقم خورد
به پیش دو چشم پر از خون زینب
لبانت چونان چوب خشکی به هم خورد
حسین یا حسین یا حسین یابن زهرا
متن نوحه آمد، سوی میدان علی اکبر برای هشتم ماه محرم
خدایا طاقت ندارم من که برگیرم چشم و دل از او
که آیینه روی پیغمبر ، تَرَک بردارد به سنگ عدو
همه هستی ام را به چشمان گریان، خدایا ببین میفرستم به میدان
که تسلیم امر توأم یا إلاهی، در این بزم ایمان، در این عید قربان
آمد سوی میدان علی اکبر بر لب «یا أبَتِ إفعَل ما تُؤمَر»
آه از حلقِ اسماعیل و خنجر
(آه ای اسماعیل کرب و بلا)
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ
ما ذا تَرى قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرین*
فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبین (آیه 103-102 سوره صافات)
به آه حسرت، به سوز دل، رسیده تا پیکرت بابا
نَفَس های من فدای آن، نَفَس های آخَرَت بابا
مَزَن دست و پا این چنین رو برویم که تاب و توان مرا می بری تو
دلم خون شد ای آیه ی قطعه قطعه علی اکبری یا علی اصغری تو؟
بابا با لب تشنه جنگیدم آخَر روی پیغمبر را دیدم
آب از دستان جدّت نوشیدم
(آه ای اسماعیل کرب و بلا)
متن نوحه جفت زنی شب هشتم محرم از حاج محمود کریمی
ایوان نجف عجب صفایی دارد…
حیدر(ع)،بنگر چه بارگاهی دارد…
چشمت عین الیقین است
دستت حبل المتین است
به صف پیکار کار ذوالفقارت آتشین است
تکبیرت پر طنین است
علمت در آسمان ها از همه بالاترین است
ضربان قلب تو سرمایه ی عمر زمین است
صنمی که جبرئیل از باغ روحش خوشه چین است
روح روح الامین،حیدر(ع)،امیرالمومنین(ع) است!
ملکوت بی کران ها
جبروت کهکشان ها
همه مٌلک سرور اعلا علی(ع)،علی مولا(ع)
ایوان نجف عجب صفایی دارد…
حیدر،بنگر چه بارگاهی دارد…
ای تو رسولی تو نبی الله منی غیرت الله منی
اشهد ان علی ولی الله منی غیرت الله منی
چه قیامت چه محشری چه دلاور چه دلبری
سری از هر سری سری الله اکبر چه اکبری
پس این پرده چه میبینی
که مشتاق بلایی تو
دل حرم محو رخت اما
محو ذات خدایی تو
راهی میدان شدی از خیمه
با این حالت شیدایی
همه به دنبال تو آواره
ای مجموعه ی زیبایی
چه شکوه و صلابتی چه وقار و اصالتی
چه دل بی نهایتی الله اکبر چه قامتی
نام عمویت پدر فضل است
اما تو پدر عشقی
روبرویت معرکه اما تو
راهی سفر عشقی
گره ی ابروی تو امید
قلب خسته ی ثارالله
با حرم و عمه وداع کردی
با لبخند رسول الله
از خیمه برون چو رسول الله
آمد پیش چشم ثارالله
دستی بر قبضه ی شمشیر و
فریاد علی اکبر یا علی ولی الله
همه ی اهل حرم از پی او نالان
فلک از نفسش سوزان
ملک از دم او گریان
به کف آینه و اشک و قرآن
به تنش زره رسول دو سرا
به لب پدرش دم یا ولدی
عجب عشق و محبتی عجب اصل و اصالتی
عجب ایثار و همتی الله اکبر چه حالتی
حسب فرمان ولی امر
جانت را به کف آوردی
میکشی تیغ و به لبت ذکر
یا شاه نجف آوردی
لب همه در عطش آب و
تو لب تشنهی جانانی
آیینهی کامل پیغمبر
اکنون حیدر میدانی
دست عالم و دامن تو یاعلی
علی علی یاعلی
متن مداحی واحد حاج میثم مطیعی برای شب هشتم محرم
ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان…
مثل تیری که رها می شود از دست کمان
خسته از ماندن و آماده رفتن شده بود
بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود
مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود
مست می آمد و رخساره برافروخته بود
روح او از همه دل کنده ، به او دل بسته
بر تنش دست یدالله حمایل بسته
بی خود از خود ، به خدا با دل و جان می آمد
زیر شمشیر غمش رقص کنان می آمد
یاعلی گفت که بر پا بکند محشر را
آمده باز هم از جا بکند خیبر را
آمد ، آمد به تماشا بکشد دیدن را
معنی جمله در پوست نگنجیدن را
بی امان دور خدا مرد جوان می چرخید
زیرپایش همه کون و مکان می چرخید
بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد
رفت از میسره از میمنه بیرون آمد
آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه
گفت:لاحول ولاقوه الابالله
مست از کام پدر، زاده لیلا ، مجنون
به تماشای جنونش همه دنیا مجنون
آه در مثنوی ام آینه حیرت زده است
بیت در بیت خدا واژه به وجد آمده است
رفتی از خویش ، که از خویش به وحدت برسی
پسرم! چند قدم مانده به بعثت برسی
نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد
به تماشای نبرد تو خداوند آمد
با همان حکم که قرآن خدا جان من است
آیه در آیه رجزهای تو قرآن من است
ناگهان گرد و غبار خطر آرام نشست
دیدمت خرم و خندان قدح باده به دست
آه آیینه در آیینه عجب تصویری
داری از دست خودت جام بلا می گیری
زخم ها با تو چه کردند؟ جوان تر شده ای
به خدا بیش تر از پیش پیمبر شده ای
پدرت آمده در سینه تلاطم دارد
از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد
غرق خون هستی و برخواسته آه از بابا
آه ، لب واکن و انگور بخواه از بابا
گوش کن خواهرم از سمت حرم می آید
با فغان پسرم وا پسرم می آید
باز هم عطر گل یاس به گیسو داری
ولی اینبارچرا دست به پهلو داری؟!
کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است
یاس در یاس مگر مادر من برگشته است؟!
مثل آیینهء در خاک مکدر شده ای
چشم من تار شده ؟یا تو مکرر شده ای؟!
من تو را در همه کرب و بلا می بینم
هر کجا می نگرم جسم تو را می بینم
ارباْ اربا شده چون برگ خزان می ریزی
کاش می شد که تو با معجزه ای برخیزی
مانده ام خیره به جسمت که چه راهی دارم
باید انگار تو را بین عبا بگذارم
باید انگار تو را بین عبایم ببرم
تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم…