حشاشین‌ ها فرشته‌ های مرگ اولین گروه ترور جهان

حشاشین‌ ها فرشته‌ های مرگ اولین گروه ترور جهان

اگر آن‌ها را دیدید تعجب نکنید چرا که اگر شما هدف نمی‌بودید، هرگز آن‌ها را نمی‌دیدید. حشاشین‌ ها یکی از مخوف‌ترین گروه‌های ترور در جهان بودند که تا سال‌ها در جنگ‌های صلیبی و سرزمین‌های مقدس دست به ترورِ رهبران بزرگ جهان می‌زدند. در ادامه متن با روزانه باشید تا کمی بیشتر این گروه مرموز را بشناسید.

شروع کار

شروع کار

در آن زمان، بغداد پایتخت سلجوقیان سنی مذهب بود ( مذهبی که از آن زمان تا کنون، شاخه غالب در کل جهان اسلام بوده است).

 از سویی دیگر، سلجوقیان مهاجمانی بودند که از مهاجمان قبلی دفاع می نمودند و هر دوی آنها سنی مذهب بودند. اگر چه اکثر ایرانیان نیز پیرو همان مذهب بودند، لیکن هر دو مهاجم با ایرانیان همچون ملت مورد تهاجم رفتار کرده بودند.

نظام خلافت فاطمیون در شمال افریقا رو به زوال نهاد، اما فرو نپاشید. جنبش آنان تجدید شد و برای مدت ۱۷۰ سال دیگر در ایران تحت رهبری حسن صباح و جانشینانش ادامه یافت.

 او قرارگاه خود را در قلعه خود در کوهستان های البرز مرکزی، قلعه الموت، بنا نهاد و پیروانش را از آنجا رهبری نمود. جانشینان او، رهبری حشاشین ایران را تا سال ۱۳۵۶ میلادی از همان قلعه الموت ادامه دادند.

در سال ۱۳۵۶ میلادی بود که مغولان قلعه حشاشین را به چنگ خود در آوردند. آنها ناچار گشتند که برای مدتی به طور مخفیانه به فعالیت هایشان ادامه دهند و پس از آن به کشورهای همسایه شرق ایران و بیش از همه، به هندوستان، بگریزند.

 از آنجایی که رهبران حشاشین بسیار به مطالعه و تحقیق علاقمند بودند، کتابخانه معروفی را در هند تاسیس کردند که بسیاری از محققان مشهور را به خود مجذوب ساخت.

مطلب پیشنهادی: نگاهی بر زندگی سورنا، یکی از نوابغ نظامی تاریخ از تولد تا مرگ

نام

نام

حشاشین در زبان فارسی قدیم به معنی داروفروشان بوده‌است و چون در منطقه الموت گیاهان دارویی به وفور یافت می‌شد آنان صادر کننده دارو بوده‌اند و به آنها حشاشین گفته می‌شد.

حشاشین (به انگلیسی: Assassin) نامی است که صلیبیون و اروپائیان قرون وسطایی به باطنی‌ها در دوران الموت، که گستره حکمرانی‌شان، ایران و سوریه را به مرکزیت قلعه الموت شامل می‌شد، استفاده می‌شود.

 نام حشاشین توسط صلیبیون از سوریه به اروپا منتقل شده و در شکل‌های گوناگون ادبیات غربی جنگ‌های صلیبی، در متون عبری و یونانی به کار رفته‌است.

 حشاشین در واقع (افراد معتقد و پایبند به دین) نام داشتند که غربی‌ها آن را سهواً به مشتقی از واژه حشیش نسبت دادند.

باطنی‌ها یک گروه شیعی مهم بودند، در اروپا سده میانه به اسم «اساسین» معروف شدند.

 ممکن است این نظریه به وجود بیاید که واژه حشاشین از واژه اساسین گرفته شده باشد در صورتیکه در زمان حسن صباح مسلمانان هنوز با فرنگی‌ها آن گونه مناسباتی نداشتند که از آنان اصطلاحاتی اقتباس نمایند بنابراین حشاشین از واژه اساسین گرفته نشده بلکه واژه اخیر از طرف فرنگی‌ها اقتباس گردیده‌است و حشاشین برخلاف باور عامه و برخی از صاحبنظران به معنی کسانی‌که حشیش می‌کشیدند و بعد از آن دست به اعمالی چون قتل می‌زدند نیست، این نامگذاری از اصطلاح حشاش که خود مشتق از واژه حشیش به معنای داروساز (گیاه شناسان) ریشه گرفته‌است که در قرون چهارم و پنجم خورشیدی در کشورهای اسلامی و به‌خصوص در ایران دارو فروشان را بنام حشاشین می‌خواندند و در بعضی از شهرهای بزرگ ایران بازاری به نام بازار حشاشین (دارو فروشان) وجود داشت.

 جنگجویان صلیبی و وقایع نگاران غربی آنها، که در دهه‌های آغازین قرن ۱۲ م در خاور نزدیک با اعضای این فرقه مذهبی برخورد کرده بودند، این اصطلاح را رواج دادند.

 اروپایی‌های سده میانه که از دین اسلام و اعتقادات و اعمال دینی مسلمانان اطلاعی نداشتند، یک سلسله داستان‌های به هم پیوسته را نیز درباره کارهای مرموز و سری حشاشین و رهبر آنها، حسن صباح (که پیرمرد کوهستان می‌نامیدند) شایعه ساختند.

 با گذشت زمان، افسانه حشاشین در روایت مارکوپولو به اوج خود رسید؛ و واژه حشاشین که ریشه آن فراموش شده بود، به عنوان واژه‌ای معمولی به معنی «آدم‌کش» وارد زبان انگلیسی شد.

 در واقع حشاشی (Assassin) در زبان انگلیسی به کسی گفته می‌شود که با اهداف و عقاید خاصی که از نظر خود مثبت است به قتل فردی، یا افرادی مخصوص در جامعه می‌پردازد.

نحوه انجام عملیات فدائیان بدین گونه بود که نقشه ترور یا عملیات مربوط در خفا اما اجرای آن در ملأ عام و گاهی به‌صورت مخفیانه، و جان فشانی به قصد احتیاط در اطلاعات چاشنی کارشان بود.

پراکندگی قدرت، اصل مهم ترور اشخاص بود قبل از ترور، شخص خنجری را به همراه یادداشتی بالای سر طرف قرار می‌داد و او متوجه می‌شد که مورد دشمنی اسماعیلیان قرار گرفته‌است.

ترور در جایی که قدرت در دست یک فرمانده قرار داشت، شکل می‌گرفت. ضعف فرد می‌توانست هر اقدام اجتماعی را به هم بریزد و آن را خنثی کند.

 صباح در این کار به روشی روی آورد که غلات، خوارج، شیعه، صلیبیان و خود سلجوقیان نیز آن را به کار می‌بردند. اما این سیاست را به شکلی اغراق‌آمیز به اسماعیلیه ایران و شام نسبت دادند و به همین خاطر هر قتلی که در سرزمین‌های مرکزی اسلام رخ می‌داد به فدائیان اسماعیلی نسبت داده‌می‌شد.

 عدادی از سنیان به دلیل ترسی که داشتند در زیر لباس‌های خود جوشن می‌پوشیدند. این قتل‌ها باعث شد سنی‌مذهبان تعدادی از افراد مشکوک شهر را جمع کنند و از بین آن‌ها تعدادی را به قتل برسانند و چنین افرادی که خود این قتل‌عام‌ها را ترتیب می‌دادند، مورد هدف اسماعیلیان قرار می‌گرفتند و کشته می‌شدند.

مطلب مشابه: نگاهی بر زندگی حسن صباح خداونگار الموت و بنیان گذار فرقه مرموز حشاشین

حسن صباح

حسن صباح

او در قم متولد شد که یکی از نخستین سکونتگاههای عرب ها در ایران و مرکز شیعیان ۱۲ امامی در اوایل سده یازدهم میلادی بود.

 سپس در شهر ری، نزدیک تهران، به تحصیلات مذهبی خود ادامه داد. شهر ری در آن زمان مرکز فعالان اسماعیلیه بود. او در ابتدا مخالف آنان بود، اما بعدها در دعوت دیگران به این دکترین رهبر ایشان نیز شد

حسن صباح قلعه اش را در ناحیه ای بنا کرد که مردمانش آخرین ایرانیانی بودند که به اسلام گرویدند.

نام آن ناحیه دیلم بود و مردمانش همواره جنگاورانی بودند که از دستورهای عرب ها و دیگر مهاجمان سرپیچی می نمودند. در عالم سیاست، آنها خواستار سلسله های حکومتی مستقل خود بودند و در عالم دیانت، خواستار شاخه ای متفاوت از دین مهاجمان عرب بودند.

حسن صباح موفق شد که برخی از مقامات سلجوقی را در ایران به ترور برساند و مبدل به تهدیدی اصلی برای حاکمان سلجوقی گردد.  حسن صباح و جانشینانش در طی مدت ۱۷۰ سال کابوس های وحشتناکی برای دشمنان ایرانیان آفریدند تا این که هولاکو خان مغول از سلسله ایلخانیان قلعه الموت را به تسخیر در آورد.

قلعه های معروف حشاشین ایران

قلعه های معروف حشاشین ایران

برخی از قلعه های حشاشین ایران که محفوظ مانده اند عبارتند از: الموت ( شمال قزوین )، لمبسر (نزدیک رودخانه شاهرود، گرد کوه (نزدیک اصفهان)، خالنجان (نزدیک اصفهان)، میمون دژ ( در رودبار)، و سمیران ( نزدیک منجیل که در مقایسه با سایر قلعه های آن منطقه بهتر محفوظ نگاه داشته شده است).

فدائیان

فدائیان

رسول جعفریان بیان می‌کند که فدائیان به دستور سلطان خرمدین سلیمی دو نفر از خلفای عباسی، به نام المسترشد بالله و فرزندش الراشد را ترور کردند و در زمان حسن صباح نیز ۴۸ نفر را با دشنه‌های خود در برابر دیگران به قتل رساندند تا جلوه بیشتری داشته باشد.

 فخر رازی نیز از جمله افرادی بود که پس از تهدید توسط فداییان دیگر عملی علیه آن‌ها انجام نداد. کار فدائیان اصول خاص خود را داشت آن‌ها پس از آموزش‌های مختلف و البته به قتل رساندن یک نفر آماده هر عملیاتی بودند.

 کار فدائیان نتیجه‌ای بیشتر از جنگ‌های طولانی مدت و لشکرکشی‌های سلجوقیان داشت. اسماعیلیان عقیده داشتند کشتن یک انسانِ معتبر بهتر است تا کشتن صدها نفر در میدان جنگ، این عمل اسماعیلیان نه تنها برای اهداف خودشان شکل می‌گرفت بلکه برای کمک به متحدان سیاسی خودشان نیز به کار می‌رفت.

 همه اسماعیلیان یکدیگر را دوست و برادر خطاب می‌کردند و همه آماده بودند که به خاطر کار اجتماعی دست به مبارزه عمومی بزنند. گاهی نیز تعدادی از اسماعیلیان به عنوان خدمتکار به مردان بزرگ نزدیک می‌شدند و در شرایط مناسب آن‌ها را به قتل می‌رساندند.

مطلب پیشنهادی: نگاهی بر امپراتوری اشکانیان؛ از تاسیس، تا نبردها و کاخ های به جا مانده

داستان مارکوپولو

داستان مارکوپولو

به گفته مارکوپولو به دستور رهبر حشاشین به گروهی از جوانان موادمخدر می‌خوراندند و در حالت بیهوشی با چشمانی بسته آنان را به باغی بسیار زیبا منتقل می‌کردند که در آن جوی‌های شیر و عسل جاری بود و دختران زیباروی در آن به دلبری مشغول بودند.

پس از گذشت چندین روز از سکونت جوانان در این بهشت ساختگی دوباره به آنان داروی مخدر خورانده و به نزد رهبر گروه می‌بردند.

 در این هنگام رهبر از آنان می‌پرسید که: “کجا بودید؟” جوانان همگی پاسخ می‌دادند: “در بهشت!” سپس رهبر حشاشین به آنان می‌گفت که به خواست من بود که شما وارد بهشت شدید و اگر می‌خواهید دوباره به آنجا بروید باید آنچه را که من امر می‌کنم به جای آورید.

 در این هنگام جوانان برای ورود دوباره به بهشت حاضر به هر گونه جان‌فشانی برای رهبر خود بودند.

 اما این داستان‌ها خالی از دروغ و ابهام نیست. اساس یک ارتش بر مبنای نظم و انضباط است. شراب و زن‌های زیبا و حشیش چنان انضباط ارتش را از بین می‌برد که هیچ سربازی از افسر اطاعت نمی‌کند و هیچ افسری در پی اداره کردن سربازهای خود نیست.

چنین ارتشی یک سال هم دوام نمی‌آورد اما ارتش باطنی حسن صباح دویست و پنجاه سال با اعراب مبارزه کرد.

 تمامی داستان‌های مربوط به بهشت مصنوعی دروغی بیش نیست که توسط مخالفان حسن صباح از جمله خلفای عباسی منتشر شده‌اند.

 بی‌محابا بودن آن‌ها باعث شد در رابطه با عمل آن‌ها در تاریخ افسانه‌سازی شود.

به خاطر وحشت عمومی عده‌ای از اسماعیلیان را با اسامی مثل باطنیه «مردان باطن، معنی باطنی متون» ملاحده «کفار» و در سوریه حشاشیه «استفاده‌کننده از حشیش» خطاب می‌کردند. صلیبی‌ها از این نام، واژه (به انگلیسی: Assassin) را ساختند که به معنی آدم‌کش است؛ این اسم برای اسماعیلیان نزاری به کار می‌رفت و پس از آن برای کسانی که مرتکب قتل‌های عمومی می‌شدند؛ همچنین باعث سوتفاهمات بسیاری شد، مثلاً می‌گفتند فداییان حشیش را مصرف می‌کنند تا بهشت را در جلو چشم خود مشاهده کنند و برای رسیدن به آن دست به قتل بزنند، یا با استفاده از آن عقل خود را از دست می‌دادند، در حالی‌که این عمل نیازمند صبر و شکیبایی بود.

 هیچ‌کدام از این‌ها مدرک موثقی ندارد و چنین نشان می‌دهد که این قضایا بخاطر کینه‌ای که نسبت به اسماعیلیان داشتند شکل گرفته‌بود یا براساس حادثه‌ای محلی که حال فراموش گشته‌است.

هانری کوربن معتقد است افسانه‌هایی که در مورد فدائیان شکل گرفته بخاطر خیال‌پردازی‌های صلیبیان و مارکوپولو است.

 در قرن ۱۹ میلادی، جوزف فون هامر اعمالی را به اسماعیلیان نسبت داد که اروپائیان به فراماسون‌ها نسبت می‌دادند؛ در نتیجه در سال ۱۸۱۸ میلادی، «کتاب تاریخ آدمکشان» نوشته‌شد و در سال ۱۸۳۸ میلادی، س. دساسی نیز «کتاب شرح دیانت دروزیان» را نوشت و سعی کرده واژه آدمکشان (Assassin) را مشتق شده از واژه حشاشین بداند.

 به‌نظر هانری این مسائل ناشی از تعصبی است که عده‌ای گرفتار آن هستند و قصد دارند اقلیت‌های دینی و فلسفی را به بدترین موارد اخلاقی متهم کنند و این چنین است که خاورشناسان باعث تبلیغات تند ضد اسماعیلی شده‌اند.

اعتقادات حشاشین

اعتقادات حشاشین

حشاشین پیروان مذهب اسماعیلیه بودند. این مذهب در قرن هشتم میلادی پدید آمد و پیروان آن اسماعیل، فرزند امام جعفر صادق را به عنوان آخرین امام اسلام می‌دانند.

 به همین دلیل به آن‌ها شیعه هفت امامی نیز گفته می‌شود. در اواخر قرن یازدهم پس از پدید آمدن اختلافاتی بر سر خلافت نزار و مستعلی، خود اسماعیلیان نیز به دو شاخه تقسیم شدند.

آن دسته از اسماعیلیان که عقیده داشتند نزار باید خلیفه بعدی باشد شاخه نزاریه و آن دسته که عقیده داشتند مستعلی خلیفه باشد شاخه مستعلیه را تشکیل دادند.

پیروان نزاریه به نسبت شاخه دیگر فعالیت‌های نظامی بیشتری داشتند و آن‌ها بودند که در ادامه به عنوان فرقه حشاشین شناخته شدند.

البته لازم به ذکر است که حسن صبح بارها و بارها عنوان کرده است که هدفش بازگردانی ایران به دوره شکوه خود یعنی قبل از اسلام است. از همین رو بیشتر هدف این گروه شکوه و عظمت ایران بود.

مطلب پیشنهادی: هخامنشیان، بزرگترین امپراتوری تاریخ؛ تاریخچه این حکومت از کوروش تا سقوط آن

شعار های این گروه

شعار های این گروه

we work in the dark , to serve the light . we are assassins

ما در تاریکی کار می کنیم ، برای خدمت به روشنایی . ما اساسین هستیم .

victoria per la assassini

زنده باد اساسین ها

nothing is true , everything is permitted

هیچ چیز حقیقت ندارد ، همه چیز مجاز است.

در تاریکی تو به روشنایی می آیی و سپس از روشنایی به تاریکی بازمیگردی، آیا آماده ای وارد راه عقاب بشوی؟

هدف از ترور

هدف از ترور

به عقیده برخی، شاید ترورهای حسن صباح تنها به خاطر اهداف سیاسی-مذهبی گروه حشاشین نبوده. چون در تاریخ می‌خوانیم که سلجوقیان و غزنویان، شیعه و فرقه حشاشین (فرقه اسماعیلیه نزاری) را به شدت نهی می‌کردند و حتی به آزار و شکنجه آنها می‌پرداختند. پس انگار ترورها را می‌توان حالتی از تدافع و حمله در ازای این اذیت‌ها، شکنجه‌ها و قتل‌های دولتی دانست.

از طرفی دیگر، می‌بینیم که خواجه نصیر الدین طوسی، زمانی از عمرش و تالیفات خودش را در قلعه الموت سپری کرده است؛ حال برخی می‌گویند پناه آوردن به قلعه نشان‌دهنده این است که او از فرقه اسماعیلیه بوده. اما برخی هم می‌گویند این امر صرفا تقیه (پنهان کردن دین برای زنده ماندن) است؛ چرا که در آن زمان حکومت غزنویان به اذیت کردن شیعه‌های دوازده امامی، علاوه بر فرقه اسماعیلیه نیز می‌پرداخت.

مطلب پیشنهادی: نگاهی بر زندگی باقرخان سالار ملی؛ زندگینامه از تولد تا مرگ و اقدامات او

روش های ترور

روش های ترور

برای رسیدن به اهداف و قتل آنها، حشاشین استاد تغییر چهره بودند و به راحتی خودشان را مانند مردم محلی تغییر می دادند. البته استفاده از ماسک و کلاه با وجود این که جذاب است، چندان واقعیت ندارد.

 چون افراد با چنین پوششی به خصوص در روز روشن توجهات زیادی را به خود جلب می کنند. به جای این، صحنه سازی و استفاده از عناصر محیطی نظیر همان که در ترور سال ۱۱۰۶ میلادی (۴۸۴ شمسی) ثبت شده (ترور صلاح الدین ایوبی که البته ناموفق ماند)، نقش حیاتی در ترورهای این گروه داشته است.

مثلا شش نفر از آنها به بهانه ضبط اسب و صالح های یک شوالیه آلمانی توانستند به حضور یک چهره مذهبی جنجالی در قاهره برسند، بدون آن که کسی به آنها مشکوک شود.

عملیات روانی و همچنین خشونت فیزیکی هم از جمله ابزارهای آنها بود. «احمد سنجر»، پادشاه سلجوقی، کسی بود که جنگ های فراوانی را علیه قلعه های اسماعیلی ها به راه انداخت و به درخواست صلح از طرف آنها هم جواب منفی داد.

طبق روایات تاریخی، یک روز صبح که احمد سنجر از خواب بلند می شود، یادداشتی را می بیند که با خنجر در کنار تختخوابش فرو رفته و در آن درخواست صلح ذکر شده بود.

سپس پیامی از طرف حشاشین برای او فرستاده می شود که در آن نوشته شده بود: «اگر من می خواستم این خنجر به جای تختت می توانست در قلبت قرار گیرد.» سلطان سنجر که از این اتفاق به شدت وحشت کرده بود دستور صلح را صادر کرد و برای دهه ها میان اسماعیلی ها و سلجوقی ها صلح پایداری برقرار شد.

ترسی ه از اسماعیلی ها در سرزمین های مقدس وجود داشت، باعث شد که حقایق درباره این گروه به شدت تحریف شوند. همچنین به دلیل نابودی تمام منابع کتبی حشاشین بعد از تصرف قلعه الموت توسط مغول ها، منابع ما درباره این گروه، تنها نوشته های دشمنان آنهاست. به احتمال زیاد حشاشین تنها یک حکومت سیاسی در سرزمین های مقدس بودند و آن گونه که در تاریخ ثبت شده است، گروهی به این شدت خطرناک و افراطی نبوده اند.

لیست ترور‌ها

  • مؤذن ساوجی
  • جناح الدوله سلجوقی حاکم حمص در ۱۱۰۳ میلادی
  • سعید ابن بدیع و پسرش
  • احمد بن ابراهیم نیشابوری
  • ابوالفضل ابن خشاب
  • افضل شاهنشاه وزیر فاطمی
  • منصور الآمر باحکام‌الله دهمین خلیفه فاطمی در ۱۱۳۰ م ترور شد
  • خواجه نظام الملک
  • مودود سردار مسلمان جنگهای صلیبی که در ۱۱۱۳م ترور شد.
  • ذهاک ابن جندل
  • ریمون دوم، کنت طرابلس در سال ۱۱۵۲
  • الراشد بالله خلیفه بغداد در ۱۱۳۸ میلادی ترور شد
  • داود سلجوقی فرزند سلطان محمود دوم در ۱۱۴۳م در تبریز ترور شد
  • خلیفه المسترشد بالله در ۱۱۳۵ میلادی ترور شد
  • صلاح الدین ایوبی به عنوان یک فرمانده سنی مذهب، دشمن ریچارد شیردل و حشاشین بود. قاتلان با پوشش سربازان، دو بار به قتل صلاح الدین اقدام کردند. یک بار در حلب و سال بعد در شهر اعزاز که موفق نبودند.

مطلب پیشنهادی: نگاهی بر زندگی نادرشاه افشار، کابوسِ دشمنانِ ایران از تولد تا مرگ

نابودی حشاشین

نابودی حشاشین

تا سال ۱۲۲۷ میلادی (۶۰۵) حشاشین به یک قدرت سیاسی مهم در منطقه تبدیل شده بودند.

افول حشاشین از زمانی آغاز شد که آنها به ناچار در دو جبهه مختلف سرگرم مبارزه با دشمنان خود بودند. مهم ترین دشمن آنها مغول ها بودند.

 این سوارکاران در سال ۱۲۵۶ میلادی (۶۳۴) از آسیای میانه مانند صاعقه ای به خاورمیانه هجوم آوردند و هر چیزی که بر سر راه شان قرار داشت، از بین بردند.

 در این زمان حشاشین اختلافات خود با دیگر حکومت های مسلمان را کنار گذاشتند تا با اتحاد یکدیگر با مغول ها مبارزه کنند؛ اتحادی که هیچ سودی برای آنها نداشت.

شاید حشاشین با تلاش برای قتل یکی از فرماندهان مغول به نام «منگوقاآن»، در شعله ور کردن نفرت مغول ها نسبت به خودشان نقش داشته باشند.

 بعد از این تلاش ناموفق، «هلاکوخان» به همراه ارتش خود توانست در همان سال قلعه الموت را تسخیر کند.

 دومین دشمن اصلی آنها، سلطان مصر، معروف به «بیبرس» (Bayber) بود. او تلاش می کرد سرزمین شام را از تسلط اروپایی ها و مغول ها خارج کند.

 اسماعیلی ها هم به عنوان یک دولت مستقل در میان این سرزمین ها زندگی می کردند و از چشم او خطر بزرگی بودند. حشاشین که در بین دشمنان قدرتمند خود گرفتار شده بودند، یک به یک قلعه های خود را در سوریه از دست دادند.

بعد از این اتفاقات، حشاشین دیگر به عنوان یک دولت مستقل از بین رفتند اما تعداد اندکی از آنها بعد از شکست به عملیات پراکنده خود ادامه دادند.

 از معروف ترین این عملیات ها می توان به ترور «ادوارد اول» (Edvard I) طی جنگ های صلیبی اشاره کرد که البته موفقیت آمیز نبود.

 تا اواخر قرن ۱۳ میلادی (قرن هفتم) دیگر اثری از حشاشین به عنوان یک گروه منسجم پیدا نمی شد. اسماعیلی ها بعد از سال ها تلاش بی وقفه نتوانستند حکومت خودشان را حفظ کنند ولی موجب به وجود آمدن افسانه هایی شدند که تا سال ها بعد ادامه پیدا کرده است.

کلام آخر

ما امروز درباره حشاشیون فرقه مرگ نوشتیم؛ امیدواریم که این مقاله برای شما مفید بوده باشد و همچنین این مقاله دلیلی برای آغاز مطالعه بیشتر تاریخ ایران عزیزمان باشد. در پایان امیدواریم از خواندن این مقاله نهایت لذت را برده باشید. / نویسنده امیرسالار کریمی

مطالب مشابه را ببینید!

12 فرمانده بزرگ نظامی تاریخ؛ داستان زندگی و بیوگرافی کوتاه آنها نگاهی بر پادشاهی بزرگ ساسانیان؛ از شروع حکومت تا حمله اعراب و نکات خواندنی از این حکومت اسم دختر ایرانی باستانی از هخامنشیان تا ساسانیان و اشکانیان نگاهی بر زندگی سورنا، یکی از نوابغ نظامی تاریخ از تولد تا مرگ نگاهی بر زندگی حسن صباح خداونگار الموت و بنیان گذار فرقه مرموز حشاشین نگاهی بر امپراتوری اشکانیان؛ از تاسیس، تا نبردها و کاخ های به جا مانده هخامنشیان، بزرگترین امپراتوری تاریخ؛ تاریخچه این حکومت از کوروش تا سقوط آن نگاهی بر زندگی خشایارشا؛ از تولد تا مرگ این شاه و توهین هالیوودی ها به وی نگاهی بر زندگی باقرخان سالار ملی؛ زندگینامه از تولد تا مرگ و اقدامات او نگاهی بر زندگی داریوش بزرگ، شاهِ جهان؛ بیوگرافی از لحظه تولد تا مرگ