بریده از کتاب تکنیکهای تسلط بر ذهن آنتونی رابینز با جملات درباره مدیریت ذهن
آنتونی رابینز یکی از سخرانان و نویسندگان حوزه انگیزه و ثروت است که در آمریکا و حتی جهان مخاطبین بسیاری دارد، ما امروز در مجله اینترنتی روزانه، نگاهی کامل و جامع به بریدههای یکی از کتابهای مهم او یعنی تکنیکهای تسلط بر ذهن خواهیم داشت. پس اگر شما نیز به چنین جملاتی علاقه دارید، در ادامه متن همراه سایت خود یعنی روزانه باشید.
فهرست موضوعات این مطلب

کتاب تکنیکهای تسلط بر ذهن درباره چیست؟
کتاب صوتی تکنیک های تسلط بر ذهن نوشتهی آنتونی رابینز نویسنده و سخنران حوزهی موفقیت است. رابینز راه تغییر شرایط در جهت موفقیت را، نه در دگرگونیهای بزرگ روحی و رفتاری بلکه در گرو درک سازوکار ذهنی میداند. او در این کتاب کوتاه، برای درک این سازوکار ذهنی و اصلاح رفتاری، تکنیکهایی عملی ارائه داده است.
متنهایی از کتاب جذاب تکنیکهای تسلط بر ذهن
در ادامه متن بخشهایی از این کتاب را برای شما عزیزان آماده کردهایم که امیدواریم از خواندن آنها نهایت استفاده را ببرید.
روشی که میخواهم به شما یاد دهم ترکیبی از سیستم برنامهریزی عصبی کلامی و یافتههای خودم است. برنامهریزی عصبی کلامی یا بهاختصار اِن اِل پی، علمی است که نشان میدهد چگونه زبانی، خواه شفاهی و خواه غیرشفاهی، بر روی سیستم عصبی میتوانیم تأثیر بگذاریم؛ اما این روش با آن شکلی که در بسیاری از مراکز رواندرمانی مورداستفاده قرار میگیرد کاملاً متفاوت است.
بسیاری از روانشناسانی که در مراکز رواندرمانی کار میکنند بر این باورند که برای یک تغییر باید به عمق خاطرات منفی بازگشت و آنها را مجدداً زنده کرد. آنها بر این باورند که تجربیات منفی افراد همچون سیالی در ذهنیت آنها جریان دارد و این جریان آنقدر ادامه مییابد تا کل ذهنشان را مسموم میکند و از آن لبریز میشود. این روانشناسان بر این باورند که بهترین راهحل این است که دوباره با تمام جزئیات آن خاطرات تلخ و دردها را تجربه کنیم و بعدازآن برای همیشه روی آنها خط بکشیم و آنها را به فراموشی بسپاریم.

اما تجربیاتی که من در این سالها به دست آوردم نشان میدهد که این کار نهتنها تأثیری ندارد بلکه یکی از کم تأثیرترین روشهای کمک به حل مشکلات انسانهاست. در ابتدا وقتی از کسی میخواهیم که بدترین خاطراتش را مجدداً به یاد آورد، درواقع او را در بدترین و هولناکترین حالات روحیاش قرار میدهیم. وقتی فردی در این وضعیت اسفناک روحی قرار میگیرد، شانس ایجاد رفتارها و نتایج مثبت و مدنظر ما بهشدت کاهش مییابد. درواقع با این کار ما موجبات تقویت الگوهای دردناک و تضعیفکننده را در او به وجود میآوریم. با دسترسی مستمر به حالات ناخوشایند، تضعیفکننده و دردناک، ایجاد این حالات در آینده سادهتر میشود. هرچه راحتتر بتوانید حالاتی را در خود زنده کنید، راحتتر میتوانید دوباره آن را به وجود آورید. شاید به همین خاطر است که درمانهای سنتی وقت زیادی را میگیرد و اکثر مشاوران برای کوچکترین مشکلات هم تعداد جلسات مشاورهای زیادی برای بیمار برگزار میکنند. البته منظور من این نیست که روانشناسی سنتی نتیجه ندارد، برعکس به نتیجه نیز ختم میشود؛ اما سؤال اصلی این است که آیا میتوان به این نتایج درزمانی کوتاهتر و با درد و رنج کمتری دستیافت؟
اگر بتوانید درزمانی کوتاه احساسات، عواطف یا رفتارتان را تغییر دهید، از حد درمان هم فراتر میروید. به باور من، برای به دست آوردن نتایجی مثبت باید الگوی جدیدی از فرایند تغییر را به وجود آورد. اگر به این یقین رسیده باشید که مشکلات آنقدر در شما بر رویهم انباشته میشوند و سرانجام روزی لبریز شوند، بدون شک همین اتفاق برایتان خواهد افتاد.
مطلب مشابه: کتاب های انگیزشی معروف؛ 10 کتاب انگیزشی از نویسندگان معروف برای تغییر مسیر زندگی
من بهجای آنکه فعالیتهای عصبی را به سیالات مهلک تشبیه کنم، آنها را به یک گرامافون سکهای تشبیه میکنم. گرامافون سکهای جعبهای است که با ریختن پول در آن، آهنگ موردعلاقه شمارا پخش میکند. حقیقت این است که انسان خاطرات و تجربیات را در ذهنش ثبت و ضبط میکند. ما این وقایع را همچون یک گرامافون سکهای در مغز خود دستهبندی میکنیم و درست همانگونه که با فشار دکمه گرامافون آهنگ موردعلاقه ما پخش میشود، ما هم هر هنگام که بخواهیم، بهوسیله محرکهای درست محیط پیرامون خود، دوباره خاطرات و وقایع را به یادآوریم.
شما باید کاری کاملاً متفاوت را انجام دهید. آن کار این است که صفحههای گرامافون مغزتان را جوری تغییر دهید تا آهنگهای دلخواه شمارا پخش کند؛ یعنی باید با فشار همان دکمه، بهجای گوش دادن به آهنگهای زجرآور، آهنگهای نشاطآور را گوش دهید و این خاطرات قدیمی را آنگونه که میخواهید تغییر دهید؛ یعنی برای تغییر رویه، اصلاً نیازی بهمرور دردها نیست. تنها کاری که لازم است این است که تصورات منفی خود را به تصورات مثبت تغییر دهید. با این کار بلافاصله به نتایج مؤثری دست خواهید یافت . از طرف دیگر برنامهریزی عصبی کلامی به ساختار تجربیات انسانی توجه دارد نه به محتوای آن. ممکن است نسبت به موضوعی احساس همدردی کنید اما به نحوه وقوع آن بیتوجه باشید. چیزی که برای ما مهم است، نحوه تلفیق وقایع در ذهن است.

فرق بین حالت شادی و افسردگی چیست؟ تفاوت اصلی در چگونگی تجسم ذهنی است. هر تصویری که ما در ذهن خود میسازیم از طریق پنج حس بینایی، شنوایی، لامسه، چشایی و بویایی است. بهعبارتدیگر تجربه ما از جهان پیرامونمان از طریق این پنج حس است؛ بنابراین هر تجربهای که در ذهنمان میاندوزیم از راه این حواس پنجگانه و در درجه اول ۳ مهم بینایی، شنوایی و لامسه است.
تصورات ذهنی مشابه، احساسات یا حالات روحی مشابهی به وجود میآورند و این حالات روحی مشابه منجر به اقدامات مشابهی میشوند و در آخر هم اینکه اگر بفهمید که چه عاملی باعث میشود نسبت به کاری انگیزه پیدا کنید، آنگاه متوجه میشوید برای اینکه نسبت به کار دیگری انگیزه پیدا کنید دقیقاً باید چهکار کنید.
مطلب مشابه: جملاتی از کتاب راز ذهن میلیونرها؛ بریده کتاب با متن های انگیزه دهنده ثروتمند شدن
همانگونه که یک پادشاه توانایی کنترل قلمروش را دارد، قلمرو شما هم ذهن شماست. شما میتوانید با کنترل نحوه تصورات ذهنیتان قلمرو خود را تحت کنترل درآورید.
درست همانگونه که کارگردان میتواند فیلمی بسازد که بر روی تماشاچیان تأثیرات مختلفی بگذارد، شما هم میتوانید اثری را که واقعهای در زندگیتان به وجود میآورد، تغییر دهید. کارگردان میتواند زاویه دوربین، نوع موسیقی، سرعت و مقدار حرکت، رنگ و کیفیت تصویر را تغییر دهد تا حالت مطلوبش را بر روی بیننده ایجاد کند. میتوانید به همین ترتیب رفتاری را به وجود آورید که شمارا به هدف یا نیازهایتان میرساند.
من به شما دو عامل را معرفی میکنم که به کمک آن میتوان تصورات ذهنیتان را تغییر دهید. عامل اول تغییر خود تصورات است. مثلاً اگر بدترین خاطرات را در ذهن خود داشته باشید میتوانید آنها را به بهترین خاطرات بدل کنید. عامل دوم این است که نحوه تصورات ذهنی خودتان را تغییر دهید. مثلاً در بعضی افراد، تصاویر متحرک بسیار نیرومند است. در بعضی دیگر آوای صدایشان وقتی در مورد موضوعی حرف میزنند به آنها انگیزه میدهد.

بدون شک حال میدانید که میتوانید با تمرکز بر روی تجربیات خوشایند آنها را قوی سازید و میتواند با تمرکز بر روی خوشیهای کوچک زندگی آنها را قویتر و خوشایندتر کنید. با این روش احساس نشاط و شادی بیشتری به شما دست میدهد. ما میخواهیم با این کار لحظات شاد و خوشیهای زندگی را افزایش دهیم.
تصوراتتان موجب تغییر در نحوه احساساتتان نسبت به آن کار میشود و درنتیجه میتوانید به اقدامات درستی دست بزنید.
مطلب مشابه: بریدههایی از کتاب ثروتمندترین مرد بابل با جملات آموزنده موفقیت مالی
مغز شما یک قلمرو است و اگر بر آن مسلط شوید پادشاه سرنوشت خودخواهید شد
تمام تغییراتی که ما انتظارش راداریم اول در دنیای درونی ما باید به وجود بیاید
اینک نحوه عمل جایگزینی را با جزئیات بیان میکنم: ابتدا تصویری واضح و بزرگ از رفتاری که میخواهید تغییر دهید، در ذهنتان مجسم کنید. پسازآن گوشه پایین سمت راست آن تصویر، تصویری کوچک و سیاه از رفتاری که میخواهید داشته باشید تجسم کنید. آن تصویر کوچک را در نظر بگیرید و طی مدت کمتر از یک ثانیه، آن را بزرگ کنید تا روی تصویر رفتاری که دیگر خوشایند نیست قرار گیرد. هنگامیکه این کار را میکنید درنهایت هیجان و شادی بگویید: هورا. شاید به نظرتان کمی کودکانه باشد، اما به زبان آوردن کلمه هورا آنهم باحالتی هیجانانگیز پیامی مثبت و قدرتمند به مغزتان میفرستد. هنگامیکه تصویر را در ذهنتان مجسم کردید، کل این جریان باید بهاندازه گفتن یک کلمه هورا طول بکشد. اینک در پیش روی شما تصویری بزرگ، روشن، رنگی و واضح ازآنچه میخواهید باشید، قرار دارد و تصویر قدیمی ازمیانرفته است.

وقتی شما میفهمید که چه تصوراتی باعث میشود پرخوری کنید میتوانید با استفاده از روش جایگزینی تصور درونی جدیدی به وجود آورید که قویتر از تصور ذهنی قبلتان باشد و از این طریق در برابر غذای زیاد عقب مینشینید. اگر این دو تصویر را به هم ارتباط دهید، وقتی به فکر پرخوری میافتید، تصویر دوم بلافاصله وارد ذهنتان میشود و شمارا در حالتی قرار میدهد که نسبت به غذا بیاشتها میشوید. بهترین مزیت الگوی جایگزینی این است که اگر یکبار مؤثر واقع شود، در فعالیتهای دیگر نیازی نیست به آن فکر کنید.
مغز ما مکالمات روزمره را تکرار میکند. با خودمان حرف میزنیم و سعی میکنیم در این مکالمات برنده شویم و برای خودمان امتیازاتی کسب کنیم. اگر چنین اتفاقی برایتان رخ داد، فقط شدت صدای مکالمات را کم کنید. آن صداها را در مغز خود آرامتر، دورتر و ضعیفتر گردانید. این کار به بسیاری از افراد کمک میکند. شاید هم مدام مکالمهای در ذهنتان تکرار میشود و تضعیفتان میکند؟ همان جملات را بشنوید ولی باحالتی لطیفتر و وسوسه کننده، حالا چه احساسی پیداکردهاید؟ ممکن است تحریک شوید تا برخلاف آن صدای تضعیفکننده عمل کنید. این تمرین را انجام دهید و در این مورد نیز تجربه کسب کنید.
مطلب مشابه: بریدههایی از کتاب عادت های اتمی جیمز کلیر با متن های کوتاه درباره عادات زندگی
کتاب تکنیک تسلط بر ذهن؛ کتابی موفق و مهم
بهطورکلی میتوانید به دو روش زندگی کنید. اولین حالت این است که اجازه دهید ذهنتان مانند قبل کار کند؛ یعنی هر تصویر، صدا یا احساسی را به درون خود راه دهید و بهطور خودکار به آن پاسخ دهید. حالت دوم این است که آگاهانه ذهنتان را تحت کنترل درآورید. شما میتوانید حالات دلخواه را در خود به وجود آورید. میتوانید قدرت خاطرات و تصاویر ناخوشایند را از بین ببرید. میتوانید آنها را چنان به تصویر بکشید که دیگر بر شما مسلط نباشند و میتوانید آنها را بهاندازهای درآورد که مطمئن باشید میتوانید همهچیز را تحت اختیار خود درآورید.
شما باید کاری کاملاً متفاوت را انجام دهید. آن کار این است که صفحههای گرامافون مغزتان را جوری تغییر دهید تا آهنگهای دلخواه شمارا پخش کند؛ یعنی باید با فشار همان دکمه، بهجای گوش دادن به آهنگهای زجرآور، آهنگهای نشاطآور را گوش دهید و این خاطرات قدیمی را آنگونه که میخواهید تغییر دهید؛ یعنی برای تغییر رویه، اصلاً نیازی بهمرور دردها نیست. تنها کاری که لازم است این است که تصورات منفی خود را به تصورات مثبت تغییر دهید. با این کار بلافاصله به نتایج مؤثری دست خواهید یافت .

من بهجای آنکه فعالیتهای عصبی را به سیالات مهلک تشبیه کنم ، آنها را به یک گرامافون سکهای تشبیه میکنم. گرامافون سکهای جعبهای است که با ریختن پول در آن، آهنگ موردعلاقه شمارا پخش میکند. حقیقت این است که انسان خاطرات و تجربیات را در ذهنش ثبت و ضبط میکند. ما این وقایع را همچون یک گرامافون سکهای در مغز خود دستهبندی میکنیم و درست همانگونه که با فشار دکمه گرامافون آهنگ موردعلاقه ما پخش میشود، ما هم هر هنگام که بخواهیم، بهوسیله محرکهای درست محیط پیرامون خود، دوباره خاطرات و وقایع را به یادآوریم.
مطلب مشابه: بخشهایی از کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید اثر جفری یانگ و جنت اس
اگر ما سازوکار ذهن را بهدرستی درک کنیم میتوانیم هر تغییر را در خود به وجود آوریم و پیوسته در مسیری پرانرژی و باانگیزه به سمت اهدافمان حرکت کنیم. فرقی هم ندارد که تغییر موردنظرمان چه باشد. ایجاد انگیزه برای انجام کاری که میلی به انجام آن نداریم و مدتهاست که ما را آزار میدهد، به وجود آوردن عاداتی جدید و مؤثر، پاکسازی ذهن از خاطرات زجرآور، درمان افسردگی و … . یادتان باشد مغز شما یک قلمرو است و اگر بر آن مسلط شوید پادشاه سرنوشت خودخواهید شد. من در این کتاب حاصل سالها مطالعات و تجربیات مراجعان مختلفم را در قالب روشی به شما میآموزم که اگر بر آن مسلط شوید بیشک میتوانید بهترین نتایج را در کمترین زمان ممکن کسب کنید.
یک روش دیگر استفاده از الگوی جایگزینی به این صورت است که آن را بهصورت تیر و کمانی در نظر بگیرید؛ یعنی اینکه بر روی نوک پیکان تیر شما تصویر مطلوبی است که میخواهید آن را در خود ایجاد کنید و هدف شما تصویر نامطلوبی است که خواهان تغییر آن هستید. حال این تصویر کوچک و مطلوب را در کمال خود قرار دهید و چله آن را با تمام قدرت بکشید و به سمت تصویر بزرگ و نامطلوبتان رهایش کنید. وقتیکه این تصویر جدید به تصویر قدیمی برخورد میکند کلمه هورا را بر زبانآورید. اگر این کار را بهدرستی انجام داده باشید وقتی کمان را رها میکنید، باید تصویر به حدی سریع بهطرف شما بازگردد که سرتان ناخودآگاه به عقب منحرف شود.
تنها چیزی که از زندگی میدانیم این است که چگونه آن را تجسم میکنیم؛ بنابراین اگر تصویری منفی را به شکلی بزرگ و واضح به مغز بدهید، مغز آن تصویر را برای ما به خاطرهای زجرآور تبدیل میکند. اما اگر همین تصویر منفی را کوچک، تاریک و ساکن کنیم ، نهتنها قدرتش را میگیریم بلکه به مغز هم این پیام را میرسانیم که آن را در اعماق ذهن ما پنهان کند.
مطلب مشابه: جملاتی از کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید ناپلئون هیل با جملات الهام بخش

آیا تابهحال برایتان اتفاق افتاده باکاری روبرو شوید که تصور کنید از عهدهاش برنمیآید؟ اگر آن کار را بهصورت تصویری کوچک در ذهن مجسم کنید، متوجه میشوید میتوانید از عهدهاش برآید و بهجای اینکه خودتان را ببازید، دست به اقدامات مناسب بزنید.
باحوصله و بدون عجله به تکتک سؤالاتی که میپرسم پاسخ دهید. نحوه پاسخ دادن شما مهم نیست چون افراد مختلف پاسخهای مختلفی میدهند. وقتی به آن فکر میکنید تصویری متحرک میبینید یا ساکن؟ تصویر رنگی است یا سیاهوسفید؟ دور از شماست یا نزدیک به شما؟ در سمت چپ، راست و یا وسط قرارگرفته است؟ در بالا، پایین یا مرکز میدان دید شماست؟ آیا این تصویر تصویری مرتبط است، یا غیر مرتبط؟ آیا در کادر است یا به شکل چشماندازی است که تا دوردست ادامه دارد؟ آیا واضح است یا مبهم؟ تیره است یا روشن؟ متمرکز است یا غیرمتمرکز؟ وقتیکه این تمرین را انجام میدهید ببینید که کدامیک از کیفیات حسی مطرحشده در این کتاب اثر بیشتری روی شما دارند و وقتی به آن توجه میکنید کدامیک قویتر عمل میکند.
مطلب مشابه: جملاتی از کتاب باشگاه پنج صبحی ها رابین شارما با جملات پیشرفت و موفقیت
((رفیق تند نرو، تو نمیتوانی با این سرعت همهچیز را عوض کنی.)) من در پاسخ میگویم: ((چرا نمیشود؟))((رفیق تند نرو، تو نمیتوانی با این سرعت همهچیز را عوض کنی.)) من در پاسخ میگویم: ((چرا نمیشود؟))
خیلی وقتها در یکچشم به هم زدن به نتایجی بهمراتب بهتر میتوان دستیافت تا در مدتزمانی طولانی

خاطره بسیار لذت بخشی را در ذهن مجسم کنید. فقط چشمانتان را ببندید و آرام باشید و به آن فکر کنید. تصویر آن خاطره را روشن و روشنتر کنید. با روشنتر شدن تصویر، به تغییر حالت خود دقت کنید. اکنون این تصویر ذهنی را به خود نزدیکتر کنید. حال تصویر را متوقف و آن را بزرگتر کنید. وقتی با چنین تصویری روبرو میشوید چه احساسی دارید؟ اکثر اشخاص وقتی خاطره شیرینی را در ذهن خود بزرگتر، روشنتر و نزدیکتر مجسم میکنند، با تصویری زندهتر و خوشایندتر مواجه میشوند. این کار موجب افزایش قدرت و لذت تصورات درونی میشود و باعث میشود روحیهای قویتر و شادابتر پیدا کنید.
مطلب مشابه: جملاتی از کتاب اثر مرکب دارن هاردی؛ جملات برای موفقیت و رشد شخصیتی