بریدههایی از کتاب بازی زندگی اثر فلورانس اسکاولشین (درباره های مهارت های زندگی)
بریدههایی از کتاب بازی زندگی را برای شما دوستان قرار دادهایم. بازی زندگی کتابی از نویسنده نامدار حوزه موفقیت، فلورانس اسکاولشین است. اسکاولشین در این کتاب از روبهرو شدن به پدیدهای پویا به اسم زندگی و راه و روش رویارویی با آن صحبت میکند.

این کتاب درباره چیست؟
کتاب بازی زندگی چهار بخش دارد. اسکاولشین در تمام این چهار بخش مهارتهایی را به شما آموزش میدهد که بتوانید در بازی زندگی موفق باشید. در بخش اول قانونهای بازی زندگی را برایتان میگوید. قانونهایی مثل قانون توانگری، قانون عدم مقاومت، قانون بخشش و…. در فصل دم از تاثیر کلام و واژهها در زندگی میگوید. از قدرت آنها در آوردن ثروت، شادی، سلامتی، و…همینطور فقدان و بدهی و بیماری و ضعف و تمام حسها و حالات منفی. بخش سوم شامل رهنمودهایی از خانم اسکاول شین است که به خوانندگان میآموزد چطور شرایط را تحت کنترل گیرند و با شناخت قانون معنویت به وفور و ثروت دست یابند.
جملاتی از کتاب بازی زندگی
تا خود را توانگر ندانی، ثروت تو به نمایش در نمیآید.
اگر کسی در جستجوی کامیابی باشد اما خود را برای شکست آماده کند، همان موقعیتی برایش پیش میآید که خودش را برای آن مهیا کرده است. برای مثال مردی نزد من آمد تا دعا کنم که بدهیهایش را بپردازد.
عشق به خدا و ترس از مجازات او، سرآغاز بینش و بصیرت است
برای آن کس که خشنودی و خیر دیگران را میخواهد، موهبت بزرگی به نام سلامتی هست.
آدمی هر چه بکارد، درو میکند به این معناست که انسان هر چه در سخن و عمل نشان دهد، به او برخواهد گشت؛ هر چیزی که بدهیم همان را خواهیم گرفت

اگر از مشکلات خود فرار کنیم، آنها ما را تعقیب میکنند.
جملاتی که تکرارش نتایجی اعجاب انگیز دارد، این است که «هیچ یک از این اتفاقات مرا به هم نمیریزد.»
«اگر میخواهی ثروتمند شوی ابتدا باید منظم باشی. همه ثروتمندان منظم هستند زیرا نظم نخستین قانون کائنات است
ابزار کارتان، کلامتان است. فقط دقت کنید که کلام سازنده را انتخاب کنی
تخیل و تجسم خلاق را قیچی ذهن میدانند و این قیچی هر لحظه در حال بریدن تصاویری است که آدمی در ذهن خود به آن میاندیشد و دیر یا زود این تصاویر، در دنیای واقعی شکلی حقیقی خواهند گرفت.
«جایی که راه نیست، خدا راه میگشاید.»
«در همه مسیرها، او را بخوان تا او راهها را برایت راست و روشن سازد.»
«هر پیشگویی دروغ و شر ناپدید میگردد و هر مشیتی که خداوند در آسمانها و زمین برایم مقدر فرموده است، اتفاق خواهد افتاد و غیر از آن هر چه باشد، به هم میریزد و مقاصد الهی هم اکنون و همین جا انجام میپذیرد.»
«ایمان داشته باشید که هر چه در دعاهایتان میخواهید، همان را دریافت خواهید کرد. شما باید طوری رفتار کنید گویی خواستهتان را در آغوش گرفتهاید.»
این حق الهی آدمی است که دارا باشد و بیش از نیاز خود داشته باشد. این خواست خداست که انبار بندگانش پر از غلات و جامش لبریز و زندگیاش سرشار از نعمتهای گوناگون باشد. وقتی انسان، تصویر تنگدستی و فقر را از لوح هوشیاری خود بزداید، حاکم ارزشمندترین گنجینهها میشود و تمام خواستههای برحق او تجلی خواهند یافت
عشق تجلی خداوند است و همانا نیرومندترین قدرت مغناطیسی هستی است.
مطلب مشابه: جملاتی از کتاب چهار اثر فلورانس اسکاول شین با متن های زیبا
مطلب مشابه: سخنان فلورانس اسکاول شین نویسده با جملات و متن های آموزنده زیبا

درتمام لحظات زندگی، نیکی و رحمت خداوند با من است و تا آخرین روز زندگی در مأمن توانگری خواهم بود.
مادامیکه حس انتقام و انزجار در او زبانه میکشد، از شادمانی خبری نیست و هر چه هست، بیماری، شکست و فقر است.
به چگونگی و چرایی امور الهی فکر نکنید. فقط سپاسگزار باشید که پیشاپیش در ملکوت اعلا و عرصه غیبی درخواست شما اجابت شده است. دربرابر رهنمودهای شهودی خود بیدار و هوشیار باشید تا خود را در سرزمین کامیابیها بیابید. «من به هستی و آینده خویش به دیده اعجاز مینگرم، شما نیز چنین باشید.»
بسیاری از مردم چیزی را از دست میدهند که بسیار دوستش میدارند. دلیلش این است که آنها همواره در هراس از دست دادن به سر میبرند و برای حفظ آن دست به دامن نیروهای بیرونی میشوند غافل از اینکه علت از دست دادن، ترس است که تصویری ویرانگر در ذهن ایجاد میکند
بیباکی و در لحظه زندگی کردن، همان بهشت است. باید بیباکانه خرج کنیم و بدانیم خداوند به وفور برای همه بندگانش نعمت دارد. میدانیم ایمان و کلام شجاعانه، این خزانه عظیم را میگشاید.
هر آنچه انسان در خیال خود بپروراند، دیر یا زود در زندگیاش آشکار میشود.
تا خود را در حال انجام کاری که دوست دارید، نبینید، محال است بتوانید آن را به انجام برسانید. تا خود را در جایی نبینید، محال است بتوانید خود را در آن مکان یا در آن مقام بیابید. منظورم تجسم ذهنی نیست زیرا تجسم و تصور فرایندی ذهنی است که معمولاً نتایجی نادرست و محدود به همراه دارد. منظورم ایمان و بینش معنوی است.
«کافی است آرزویی را با تمام وجود بخواهی تا برایت مقرر شود.»
در مسیر زندگی همواره وفور و ثروت وجود دارد. اما زمانی به زندگی ما میآید که آن را با ایمان، آرزو و کلام درست فراخوانیم. در تعالیم و آموزهها فراوان گفته شده است که از تو حرکت از خدا برکت، پس کافی است اولین گام را برداریم. «بخواهید تا به شما داده شود، بجویید تا بیابید. در را بزنید تا به رویتان باز شود.»
هیچ چیز جز ترس و تردید توان ایستادگی در برابر بزرگترین آرمانها و تمناهای درونی ما را ندارد. وقتی آدمی بیهیچ نگرانی خواستهاش را بیان میکند، همان آرزو بیکم و کاست تجلی خواهد یافت.
«همین حالا و همین جا هر صفحه ناخوشایند و ناپاک را به برکت کلام خود از ذهن نیمه هوشیارم پاک میکنم. آن صفحات ناراستین، زاییده خیالات باطل و توهمات بیهوده من هستند و وجود حقیقی ندارند. اکنون به یمن ذات الهی درونم، بهترین و کاملترین نیکیها را خلق میکنم. سلامتی، ثروت، عشق، برکت و شناخت خویشتن، صفحات جدیدی هستند که به زندگیام فرامیخوانم و حضور آنها را در تمام لحظات زندگی خویش شاهد هستم.» این همان عرصه راستین و نهایت بازی زندگی است.
درست است که نمیتوانیم به گذشته بازگردیم اما این قدرت را داریم که تصاویر کهنه موجود در ذهن نیمه هوشیارمان را پاک کنیم.
در جهان دو قدرت وجود ندارد. تنها یک قدرت هست و آن قدرت خداوند متعالی است.
کلام ما ارتعاش دارد پس هر چه بر زبان میرانیم، همان را به سوی خود جذب میکنیم. آنهایی که همواره از بیماری حرف میزنند، همان را به سوی خود جذب میکنند و آنهایی که از وفور و سلامتی میگویند نیز ثروت و سلامتی را جذب میکنند.
مطلب مشابه: بخشهایی از کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید اثر جفری یانگ و جنت اس
مطلب مشابه: بریده هایی از کتاب اصل گرایی اثر مککیون برای داشتن زندگی مرتب

خلاصی از هر وضعیت ناخوشایندی از طریق دانش و شناخت قانون معنویت میسر میشود. قدرت و اقتدار پس از اطاعت میآید. زمانی که آدمی از قانون معنویت تبعیت کند، قانون به اطاعت از او درمیآید. قبل از آنکه نیروی الکتریسیته، خدمتگزار انسان باشد، باید مطیع آن شد. اگر از روی نادانی به سیمی لخت دست بزنیم، مرگ خود را امضا کردهایم. تمامی نیروها و قوانین ذهنی نیز این گونهاند.
«هیچ انسانی نه دشمن تو و نه دوست توست بلکه همه معلم تو هستند.»
شهود، نیرویی معنوی و الهی است که قابل توضیح نیست و فقط راه را نشان میدهد. معمولاً در طول تربیت و ترمیم روح خویش، رهنمودهای الهی و شهودها را میبینیم و آنها هدایتگرمان میشوند. هر چند گاهی الهامی به دل آدمی میافتد که در ظاهر نامربوط و بیهوده است اما به یاد داشته باشید که برخی از رهنمودهای خداوند، مرموزند و باید در آنها تأمل بیشتری کرد.
«هرگاه آدمی خواستهاش را با ایمان بطلبد، آن را بیچون و چرا میستاند زیرا خدا چارهساز است و بهترین تدابیر را میآفریند!»
«به خداوند توکل و از او یاری بجو. از دستورات او پیروی کن و آن زمان است که او خواسته دلت را به تو خواهد داد. انتخاب مسیر را به خدا بسپار و سپس ساکت اما مؤمن در انتظار بنشین
«از سخنانت، تو را عادل میشمارند و از آنها بر تو حکم میرانند. در کتاب مقدس آمده است، «مرگ و زندگی در قدرت زبان ما نهفته است.»
تردید، خشم، اضطراب، تنفر و ترس سلولهای بدن آدمی را تخریب میکنند و به اعصاب او صدمه میزنند و بانی همه امراض و مصیبتها هستند. تندرستی و شادمانی تنها با مدیریت این هیجانات میسر میشود.
دمی از همان ابتدای تولد به دنیایی قدم میگذارد که خدا در آن همه چیز را برای تأمین روزی او فراهم نموده است پس همه خواستهها و نیازهایش از قبل پاسخ داده شدهاند و تنها کاری که لازم است انجام شود، این است که او کلام درست را با ایمانی قوی در دل بر زبان آورد.
«در علم الهی بدهی مفهومی ندارد پس من به هیچ کس مدیون نیستم و همه بدهیهایم پرداخت شدهاند. به لطف الهی و به شیوهای عالی تمام حساب و کتابهایم تسویه شدهاند.»
به یادداشتن توانمندیها و موهبتهای الهی ما را از دشمنان یعنی افکار منفی مثل تردیدها، ترسها و نگرانیها قویتر میکند.
قوی و دلیر باشید و از شهود و هدایت الهی بدون ذرهای تردید پیروی کنید. خیر و صلاح آدمی که از قبل نزد خداوند برایش مقدر شده است، در این است که گوش جانش را به شنیدن آوای الهی باز کند. به یُمن هدایت الهی، راه درست را در پیش میگیرم. جایی که راه نیست، خدا راه میگشاید.
یعنی با عزمی جزم و حفظ آرامش و نه با زور و فشار اندیشههای خود را مهار کنیم. وقتی افکارمان را کنترل کردیم، نوبت به کلام میرسد. با تکرار عبارات مثبت و مناسب برذهن نیمه هوشیار اثر میگذاریم و بر شرایط تسلط مییابیم.
جاده فراوانی، مسیری یک طرفه است. از قدیم گفتهاند جاده فراوانی دو راه ندارد. آدمی یا به سوی تنگدستی میرود یا به سوی فراوانی و ثروت. کسی، هوشیاری ثروت و وفور دارد اما دیگری هوشیاری فقر و این دو نفر هرگز در یک مسیر گام برنمیدارند.
مطلب مشابه: بریدههایی از کتاب قوانین طبیعت انسان اثر رابرت گرین (برای مدیریت زندگی)