انشا درباره جنگل (۱۲ انشا درباره جنگل و طبیعت زیبای آن)

انشا درباره جنگل

در این بخش از سایت ادبی و هنری روزانه چندین انشا درباره جنگل را برای شما دوستان قرار داده‌ایم اگرچه قصد دارید چنین انشایی نوشته و تحویل کلاس دهید، در ادامه همراه سایت روزانه شده و با الهام گرفتن از این انشاها، یک انشای درجه یک را بنویسید.

انشا در مورد جنگل سبز

جنگل هدیه‌ای با ارزش از طرف خداوند است که در اختیار انسان قرار داده تا از زیبایی‌های آن لذت ببرد و نیازهای خود را از آن تامین کند. جنگل، خانه کوچکترین و بزرگترین موجوداتی است که در آن‌جا به زندگی خود ادامه می‌دهند.

با قدم گذاشتن به یک جنگل سبز، رقص برگ درختان در باد، صدای پرندگان و حیوانات، درختان تنومند و نهال‌های زیبا به ما آرامشی بی مثال می‌بخشد. وقتی نور خورشید از لا به لای شاخ و برگ درختان به خاک جنگل می‌رسد و جنگل را روشن می‌کند، باعث رشد گیاهان کوچکتری که در کف جنگل هستند می‌شود. بوته‌هایی که در جنگل‌های انبوه نیز زندگی می‌کنند برای اینکه خود را به نور برسانند به دور درختان می‌پیچند که همه‌ی این‌ها زیبایی جنگل را دو چندان می‌کند.

انسان‌ها از زمان‌های دور احتیاجات روزانه خود را از جنگل‌‌ها بدست می‌آوردند. جنگل‌ها علاوه‌بر تامین نیازهای اقتصادی ما، آب و هوای منطقه را را متعادل و باعث افزایش بارندگی می‌شوند و هوایی پاک و تمیز برای تنفس در اختیار ما می‌گذارد و همچنین از خسارت در برابر باد و سیل جلوگیری بعمل می‌آورند.

هر ساله مقدار زیادی از مساحت جنگل‌های سبز بارانی استوایی به دلیل تبدیل آن‌ها به زمین‌های کشاورزی، بهره برداری از چوب و یا چرای دام‌ها از بین می‌روند. اگر این تخریب‌ها با همین روند ادامه یابند فقط تعداد کمی از این جنگل‌های زیبا باقی ‌مانده و محل زندگی بسیاری از گیاهان و جانوران نابود می‌شود.

همچنین با قطع درختان و سوزاندن آن‌ها میزان دی اکسید کربن در هوا زیاد شده و باعث گرم شدن کره زمین می‌شود که ادامه زندگی در همچین شرایطی سخت خواهد بود. بنابراین تمامی انسان‌ها باید در حفظ و نگهداری از این نعمت زیبا که به رایگان در اختیار آن‌ها قرار داده شده تلاش و راهی برای آشتی با جنگل‌ها پیدا کنند.

انشا داستانی درباره جنگل

انشا داستانی درباره جنگل

به سمت جنگل دویدم. چند متری بیشتر با خانه‌مان فاصله نداشت. بعد از یک هفته بیماری، این اولین بار بود که به جنگل می‌رفتم. وقتی به نزدیکی آن رسیدم، نسیم خنکی به صورتم برخورد کرد. دستان درختان به من خوشامد می‌گفتند و بوی طبیعت بارانی، به مشامم می‌رسید. بودن در جنگل، انگار به من انرژی و زندگی می‌داد. دستم را به سمت درختی با برگ‌های سبز دراز کردم. احساس می‌کردم همچنان قلبم با زندگی جاری است. با درختان پایان‌ناپذیر اطرافم، به نظر می‌رسید در یک دنیای جدید قرار گرفته‌ام؛ دنیایی که در آغوش آن امید و طراوت فراوانی وجود داشت.

جنگل با تکان دادن شاخه‌های درختان خود تلاش می‌کرد که با من سخن بگوید. او موجودی بی‌نهایت بود که جز آن منطقه جای دیگری را نمی‌شناخت. پرندگان دوستان او بودند. جنگل با آواز خورشید بیدار می‌شد و ندای صبح بخیر را به گوش گل‌های خود می‌رساند و با لالایی مهتاب به خواب می‌رفت. خفاش‌ها به کمک جغدها، نگهبانان جنگل بودند. آن‌ها از این موجود سبز و تنومند مراقبت می‌کردند تا خواب آرامی داشته باشد.

در میان این تالار طبیعت، من آرامشی بی‌نهایت احساس می‌کردم. قلبم با ضربات ملایم خود، به آهنگ درختان می‌پیوست. صدای آواز پرندگان و جریان آرام رودخانه، موسیقی‌ای بسیار خوشایند بود. احساس می‌کردم با همه‌ی جهان یکپارچه شده‌ام، گویا من هم در این جنگل زیبا غرق شده بودم.

جنگل آرام بودن را بسیار خوب آموخته بود. او با مهربانی خود، پناه حیوانات زیادی بود و آن‌ها خود را در آغوش جنگل جای داده بودند. قلب او میزبان جانورانی بود که از ترس، زیر زمین خانه می‌ساختند. تنها دو چیز جنگل را آزرده خاطر می‌کرد. زمانی که شکارچیان حیوانات را شکار می‌کردند و هنگامی که افراد، پاهای درختان جنگل را برای منافع خود می‌بریدند. جنگل را دوست داشته باشید تا او نیز با جادوی خود زیبایی‌های بسیاری را به شما نشان دهد.

مطلب مشابه: انشا روز مادر؛ ۱۰ درباره روز مادر برای مقاطع مختلف تحصیلی

انشا درباره جنگل

مقدمه : درخت روح زندگی و موجب نشاط دنیاست. او که در حوالی شما باشد، نفس کشیدن چندان سخت نیست، این موجود بی انتها قد علم کرده تا من و تو راحت نفس بکشیم.

انبوه سبز چنگل را که نگاه می کنی، می بینی که چه قدر خوب و آرام در کنار هم خوب و خوشند. درختانی از جوان و پیر وبا قدمتی و اصله ای متفاوت. روح سبز درختان در همه جای جنگل جاریست، جانورانی که هریک زیست و زندگی خاص خود را دارند، هر موجود جنگل هم روش زندگی خود را دارد.

این چرخه به دست خداست و هیج کس توان تغییر آن را ندارد. وجود جنگل برای طبیعت لازم و ضروری است تا زندگی جریان داشته باشد.

بدنه : خاک نم دار و ترد، بوی خوش سبزه، آواز پرندگان فراز درختان ، بکر بودن و نوعی ترس از حضور در آنجا، دل را می برد، درختانی با برگهای مختلف و پر از شادی و شادابی، قدم زذن در جنگل را مطلوب می کند. شاخه هایی که برای چیدن ستاره های دعا به خدا نزدیک هستند، شاخه هایی قدیمی را دوست دارم که خاطرات زیادی دارند و برایم لذت بخش هستند.

تنه درختان را که نگاه می کنم می فهمم هریک چه قدر عمر داشته اند و چه قدر برای ما انسانها هوای تازه داده اند. چه قدر لحظات ناب و خوش را برای ما ساخته اند. چه عاشقانی که روی چمن راه و خاک ترد جنگل قدم زدند و به هم نرسیدند و فقط با خود خاطره بردند.

درختان را خوب نگاه کن، سبز و استوار، جاوید و سرسبز، شاد و پر از همهمه حضور سبز در حوالی خدا، از دور که نگاه می کنی،انگار خدا از روبه رو در حال نزدیک شدن است و آرام آرام تو را در آغوش می گیرد. ابهت جنگل تو را نترساند ولی خوب بدان که با همه شادابی که دارد، اگر روزی نباشد تو و همه ساکنان خاک نخواهید بود.

نتیجه گیری : مراقبت از جنگل به عنوان منابع طبیعی از وظیفه اصلی هر فرد است. اگر در نگه داری جنگل کوشا نباشیم، روزی باید از سوختن همه طبیعت رخت زندگی بربندیم.

انشا در مورد جنگل سرسبز

مقدمه : جنگل در ردیف منابع طبیعی ارزشمند است که باید به خوبی از آن مراقبت شود، قطع هر درخت موجب فرسایش خاک شده و باد با جا به جا کردن خاک به مراتع آسیب می زند.

روح جذاب جنگل با وجود درختان شاد و پر از انرزی است. هر بار که به جنگل رفتیم انگار مدتها روح شادی و سرسبزی در ما جاری بود. هر شاخه که سبز است راهی طولانی طی کرده است تا بتواند ما را زنده نگه بدارد.

بدنه : درختان سر به فلک کشیده را خوب نگاه کنید، شاخه هایی که در هم تنیده شده اند، تنه هایی اخمو و درد کشیده از جور تبر،  درختان پر دردی که فراوان تازیانه باد خورده اند، سبزه هایی که لگد مال خواسته های انسان هستند، خاک پر ثمر تو، هوهوی منظم باد، صدای خوش پرندگان ناشناس، انبوه شاخه های خمیده و در هم تنیده ، سکوت شبانه این سبز بی انتها، ناله های خشک درختان فرسوده، صدای تبر و جای پای انسان، همه را خوب دقت کن.

دستی و قدرتی بالای همه قدرت ها در حوالی جنگل ایستاده است. روحی بلند  که از خدا نشات می گیرد. ای همه هستی و شادی و سرسبزی وعشق ، من زندگی را ، نفس را، هوا را ،ثاینه را، به تو مدیونم ای همه خوبی. قدم قدم تو را خوب نگاه می کنم و خدا را می شناسم .

اگر تو نباشی زمین بی کس خواهد شد. اگر تو نباشی خورشید میل تابیدن ندارد. روح سبزت کم کم به گل خواهد نشست و شادی از زمین رخت خواهد بست. من در حوالی تو می مانم و آب را به مهمانی تو می آورم و خورشید را به رقص نور در حوالی خانه تو.

تو شاد باش و برای خودت و مردم زمین هر روز نغمه شادی بخوان تا همه عاشق زندگی کنند. برایشان شادی را کوک کن و در ساعت ذهنشان بریز. من از تو چون کودکم مراقبت می کنم تا خودم و دنیایم شاد باشیم ای همه حضور وعشق و شادی.

نتیجه گیری : انسان و تمام موجودات روی زمین برای زندگی به شادی و سرسبزی نیاز دارند، اگر درخت تبر بخورد، برگ هایش ریخته شود، تنه درخت محل جولان نامردان شود، اگر سبزه ها نامردانه پایمال شوند و اگر روزی عروس زیبای جنگل لباس عزا  و سیاه بپوشد، من و تو هم باید منتظر رفتن از این کره خاکی باشیم. مراقبت از جنگل، مراقبت از خویش است.

مطلب مشابه: انشا در مورد ایران وطنم + تحقیق مقاله در مورد کشور ایران برای دانش آموزان

انشاء در مورد طبیعت زیبای جنگل

انشاء در مورد طبیعت زیبای جنگل

مقدمه: بوی سبزه تازه و کمی نم که تن را خیس می کند. کم کم که وارد محوطه چنگل می شویم، رقص آرام درختان را می شنوم و می بینم که در سکوت رمزآلود جنگل به گوش می رسد. درختان بلند قد و کوتاه قدی که درکنار هم نجوای بهار می کنند و کسی هم حرف دلشان را نمی شنود.

بدنه: جنگل را دوست دارم و هوای نمناکش را که حس می کنم حالم خوب می شود، سبزه های نم دار که زیر پای هر درخت دست التماسشان بلند است اما هیچ شاخه ای به سویشان دست دراز نمی کند و همچنان پایمال می شوند. تکه های فرسوده چوب که مشخص نیست از کدام دوره و زمان مانده اند و چه خاطراتی دارند.

کم کم به داخل جنگل می رویم اما هراسی در دل دارم که نکند حیوانی باشد و بترسم. درختانی که سر به فلک کشیده اند و لانه پرنده ای را در خود جای داده است و هر بهار به صاحبانشان تحویل می دهد. درختان نزدیک هم که محل تاب کودکان هم هستند یاد آور دوستی و مهر و عشق در میان مردم هستند.

درختانی که هر کدام تنه ی مخصوصی دارند و شیوه رشدشان متفاوت است. درختانی که تنه کوتاه دارند و چتری هستند و می توانند قرار گاه عاشقان شوند، درختانی که شاخه های نازک تری دارند در معرض دست دراز ی عابران هستند و هیچ کس نمی تواند دست این دشمنان طبیعت را قطع کند.

در دور دست ها صدای پرندگانی می امد و قارقار کلاغ ها و بوی دود و آتش که همه جا را پر کرده بود. کم کم به وسط جنگل می رسیم و کمی خوف دارم از ناشناخته های جنگل، اما همچنان حس بهار در من زنده می شود و دلم می خواهد که در داخل جنگل کلبه ای داشته باشم که از هر انسانی دور باشم و قضاوتی و دادگاهی و محکمه ای برایم برگزار نشود.

دلم آرامش جنگل می خواهد و سکوت مبهم و مدت دار درختان را که چگونه بی صدا زخم تبر را هم می پذیرند و ناله نمی کنند. طبیعت جنگل را که می بینم به خدای جنگل شکر می کنم  و با تمام وجود از جنگل لذت می برم.

نتیجه گیری: جنگل و سرسبزی موجب افزایش اکسیژن شده و دی اکسید کربن زمین کم شده و شادی و سلامتی به مردم باز می گردد. کاش مردم جهان قدر سرسبزی و درختان را بدانند تا برای همیشه زندگی ساده و پر از شادابی داشته باشند.

طبیعت زیبای جنگل

مقدمه: جنگل و خدای جنگل را دوست می دارم که همه برای سلامتی و نشاط انسان در تکاپو هستند. جنگل را که می بینم درختان کوچک و بزرگ همه در کنار همند و هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد و نور خورشید بر همه ارزانی داشته می شود. درختانی که بسیار قد کشیده اند و نونهالانی که در پای این درختان منتظر نوری از خورشید هستند.

بدنه: پا را که زمین می گذارم نم و سبزی خوبی حس می کنم. زیر درختان سر به فلک کشیده دراز می کشم و با خدای خودم حرف می زنم. خدایا این درخت چند سال دارد و چند سال دیگر قد می کشد، لانه ی رویش را چند سال پیش و چه کسی ساخته است.

درخت بید را می بینم که تنهاست و با هر بادی می لرزد، چه دنیای خوبی دارند این درختان، نه غمی و نه اندوهی، اگر نسل تبر از روی زمین برداشته شود، این درختان ابدی می شوند. در لابه لای درختان می نشینم و موسیقی ملایمی از طبیعت گوش می دهم. کم کم قدم می زنم وبا انبوه برگهای تفتیده که سالهاست روی هم انباشته شده اند حرف می زنم، چه تقدیری و چه روزگاری، کم کم می پوسند و کود می شوند.

درختان کوتاه قد هم در حسرت آفتاب روز شماری می کنند. چه بسیار درختانی که در حسرت نور می مانند و عمرشان تمام می شود و با یک باد فرو می افتند. چه درختانی که در عمق جنگل در هوای یک عابر می مانند و هیچ امیدی به هم نفسی برایشان نیست.

کاش روزهای غربت و حسرت تمام شود و با یک عابری هم صحبت شوند. روزها می گذرد و من به حال این درختان تنها حسرت می خورم. نه پای رفتن دارند و نه دل ماندن…کم کم از درون می پوسند و کارشان به تبر و قطع شدن می کشد. آری غربت هر چیز و هر کس را از پای در می آورد.

نتیجه گیری: درخت را چون جان وتن و روح خویش نگهداری کنیم تا در آینده دچار کمبود اکسیژن نشویم. زندگی یعنی درخت و شادی و نشاط. هر کس یک درخت بکارد در بهشت درختی برایش در نظر گرفته می شود.

انشا تحقیقی درباره جنگل

جنگل ناحیه‌ای که از درختهای انبوه پوشیده باشد را جنگل می‌نامند. در جنگل طبیعی معمولاً درختان کوچک و بزرگ و تنومند بطور نامنظم وهمچنین علفهای خودرو فراوانند. جنگل مجموعه‌ای است از درختان، درختچه‌ها، پوشش گیاهی، جانوران و میکروارگانیسم‌ها (قارچها، باکتریها و ویروسها) که به همراه عوامل طبیعی غیر حیاتی مانند خاک، آب، دما، باد و… محیط و رویشگاه و زیستگاه مشخص و معلومی را به وجود آورده‌اند.

جنگل‌ها زیستگاه‌های مهم جهان هستند که حدود یک سوم سطح خشکی‌های زمین را اشغال می‌کنند.

در حدود ۴۲۰ میلیون سال پیش در طی دوران سیلورین، گیاهان کهن و بندپایان باستانی شروع به انتشار در کره زمین کردند و طی میلیون‌ها سال با زیستگاه‌های گوناگون جهان سازگاری یافتند. در اولین جنگل‌ها، دم اسبیان عظیم الجثه، خزه‌های غول پیکر و سرخس‌هایی با ارتفاع بیش از ۴۰ پا غلبه یافته بودند. حیات روی کره زمین به تکامل خود ادامه داد و در اواخر پالئوزوئیک، بازدانگان پدید آمدند. تا دوره تریاسیک (۲۰۸-۲۴۵ میلیون سال پیش) بازدانگان قسمت اعظم جنگل‌های زمین را اشغال کردند. در دوره کرتاسه (۶۵-۱۴۴ میلیون سال پیش) اولین نهاندانگان (گیاهان گلدار) ظاهر شدند. آنها با حشرات، پرندگان و پستانداران، تکامل توأم یافتند و به سرعت انتشار یافتند، به طوری که تا پایان دوره کرتاسه بیشتر چشم اندازهای زمین را پوشاندند. چشم انداز زمین طی عصرهای یخبندان پلسیئتوسن مجدداً تغییر یافت، سطح کره زمین طی میلیون‌ها سال عمدتاً توسط جنگل‌های گرمسیری پوشیده شده بود تغییر کرد و جنگل‌های معتدله در نیمکره شمالی گسترش یافتند.

جنگل‌ها در آیین‌ها و رسوم سنتی، تکریم و تقدیس می‌شدند و در ادیان باستانی مورد پرستش قرار می‌گرفتند، ولی متأسفانه امروزه عمده ترین قربانیان تمدن بشری و صنعتی شدن، آن هستند و همانطور که جمعیت انسان طی چند هزار سال گذشته افزایش یافته‌است جنگل زدایی و آلودگی جنگل‌ها با روندی سریع پیش رفته‌است.

جنگلها در تمام نواحی زمین که قابلیت رشد درخت در آنها وجود دارد و از نظر ارتفاع در زیر خط درخت قرار دارند یافت می‌شوند، مگر اینکه بارش باران در آنجا کم بوده، یا تناوب آتش سوزیهای طبیعی زیاد باشد. جنگلها عمدتاً شامل تعداد زیادی از گونه‌های درختان با ارتفاع مختلف می‌باشند، و در کنار اینها درختچه‌ها و درختان جوان رشد می‌کنند، که سبب استفاده بهینه از نور آفتاب می‌شود. یک جنگل به شکل طبیعی اش، محل زندگی بسیاری از جانوران و گونه‌های گیاهی می‌باشد، و زیست توده آن در هر واحد سطح، در مقایسه با بیشتر زیست بومها زیادتر می‌باشد. از دیدگاه بوم‌شناختی، ممکن است یک جنگل از یک درختزار متمایز باشد. جنگل کم و بیش، سایبانی متراکم دارد، و شاخ و برگ درختان به هم می‌رسند یا این که در هم تنیده می‌شوند؛ یک درختزار عمدتاً سایبان بازی دارد، که مقداری نور خورشید از بین درختان نفوذ می‌کند. بیشتر از تمام مناطق دنیا جنگلهای برگ ریز معتدل بر اثر فعالیتهای انسان تحت تأثیر قرار گرفته‌اند. در اکثر مناطق معتدل، نواحی وسیعی از جنگلها برای احداث راههای کشاورزی از بین رفته‌اند. این فرآیند چندین قرن پیش در اروپا آغاز شد و منجر به باقی ماندن تعداد کمی از جنگلهای خالی از سکنه شد. در شرق آمریکای شمالی، جنگل زدایی با ورود مهاجران اروپایی آغاز شد اما هنوزبه وسعت آنچه در اروپا رخ داده، نرسیده‌است.

جنگل، هدیه خدایی و نخستین دوست بشر به شمار می‌رود. هیچ یک از پدیده‌های طبیعت به اندازه جنگل در زندگی آدمیان نقش اساسی و سازنده ندارند. انسان آغازین تنها در پناه جنگل توانست به حیات و تولید نسل خود ادامه دهد، او نیازمندیهای روزانه خود را از جنگل بدست می‌آورد. بدین سان احترام به درختان و احساس دوستی نسبت به آنها پدیده‌ای است که منشا بسیار دیرین در پندار انسانها دارد و افسانه‌های کهن اقوام و ملل مختلف جهان، سرشار از اساطیر گیاهی است.تعریف جنگل و انواع آن جنگل منطقه وسیعی پوشیده از درختان، درختچه‌ها و گونه‌های علفی است که همراه با جانوران وحشی نوعی اشتراک حیاطی گیاهی و جانوری را تشکیل داده و تحتتأثیر عوامل اقلیمی و خاکی قادر است تعادل طبیعی خود را حفظ کند. حداقل سطحی که برای تشکیل جنگل از نظر علمی لازم است بسته به نوع گونه درختی، شرایط محیطی و غیره تغییر می‌کند. این مساحت در شرایط معمولی حداقل ۳/۰ هکتار (۳ هزار متر مربع) است. واژه جنگل از زبان سانسکریت است و از راه فارسی به اکثر زبان‌های اروپائی نیز وارد شده‌است و معنای جنگل طبیعی و بکر را می‌دهد. جنگل بسته به نوع پیدایش آن و خصوصیات ساختاری به جنگل بکر، جنگل طبیعی، جنگل مصنوعی یا جنگل دست کاشت طبقه‌بندی می‌شود.

جنگل بکر یا دستنخورده، جنگلی است که بدون دخالت انسان به‌وجود آمده‌است و ترکیب گونه‌های درختی و درختچه‌ای و علفی آن طوری است که وضعیت کاملاً طبیعی را نشان می‌دهد. چوب و سایر فرآوردههای آن در همان سیستم طبیعی تجزیه شده و به خود جنگل برمی‌گردد. به‌عبارت دیگر از جنگل بکر هیچگونه موادی (زنده یا غیرزنده) به خارج از آن حمل نمی‌شود. رویش چوبی جنگلهای بکر که به حالت تعادل رسیده باشند عملاً صفر است، یعنی همانقدر که چوب و سایر موادآلی تولید می‌شود همانقدر هم تجزیه می‌شود و یا می‌پوسد، بهعبارت دیگر چرخه رفت و برگشت مواد در یک جنگل بکر چرخ‌های بسته‌است.

جنگل طبیعی، جنگلی است که بدون دخالت انسان به‌وجود آمده‌است ولی انسان به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم در آن دخالت (بهرهبرداری) کرده‌است. جنگل‌های بکر، دست‌خورده و بهره‌برداری شده تبدیل به جنگل‌های طبیعی می‌شوند. به‌عبارت دیگر جنگل‌های طبیعی، جنگل‌های بکر دست خورده هستند. ترکیب درختان و سن آنها و تنوع گونه‌های گیاهی و جانوری در یک جنگل طبیعی با جنگل بکر متفاوت است و عموماً جنگل طبیعی از نظر زیست‌محیطی فقیرتر از جنگل بکر است. با وجود این جنگل‌های طبیعی قادر هستند چشم‌اندازهای طبیعی هر منطقه را حفظ کرده و در اکثر موارد از جنگل‌های مصنوعی یا دست کاشت غنیتر و پایداتر باشند. جنگل‌های مصنوعی یا دست کاشت یا جنگل انسان‌ساخت جنگلی است که به دست انسان و با هدف مشخصی ایجاد شده‌است و هدف از ایجاد آن تولید چوب، ایجاد مناظر طبیعی، حفظ آب و خاک، ایجاد مناطق تفریحی و تفرجی و غیره‌است.

جنگل مصنوعی معمولاً بهصورت نهال کاری (درختکاری) بهوجود می‌آید، هر چند این جنگلها را می‌توان با کاشت بذر نیز به‌وجود آورد. تجربه شده‌است جنگل‌های مصنوعی که با این روش به‌وجود آمدهاند پایدار و نزدیکتر به جنگل‌های طبیعی هستند. جنگل‌های مصنوعی که با همه ایجاد شده، قلمستان نامیده می‌شود (مثل قلمستان‌های صنوبر در بسیاری از نقاط ایران). البته باید متذکر شد که قلمستان‌ها در اکثر نقاط دنیا از نظر حقوقی جزء جنگل‌ها محسوب نمی‌شوند. امروزه ایجاد جنگل‌های مصنوعی در دنیا از اهمیت بالائی برخوردار است چرا که به افزایش نیاز چربی در جهان پاسخ می‌دهد. چنانچه جنگل‌هائی در زمینهای زراعی و بایر با هدف تولید چوب با استفاده از روشهای پیشرفته زراعی از قبیل شخم زمین، کود دادن و غیره ایجاد شده باشد به آن زراعت چوب اطلاق می‌شود. حجم زراعت چوب در زمینهای غیرجنگلی در تمام دنیا در حال افزایش است. علاوه بر سه نوع جنگلی که تعاریف آن ذکر شد در ایران از اصطلاح بیشه هم استفاده می‌شود. ما بیشه را معمولاً برای پوشش گیاهی به‌کار می‌بریم که اطراف رودخانه و شیار دره‌ها در مناطق خشک ظاهر می‌شوند. این واژه به تجمع درختچه‌ها و نیزارها نیز اطلاق می‌شود.

در جنگلهای طبیعی شروع سیکل تمامی و تحملی در جنگل و به تبع آن روند توسعه و پایداری در اکوسیستم‌های جنگلی همراه با مرحله تحولی «تخریب» همراه‌است. بنابراین یک درخت جنگلی پس از رسیدن به سن دیر زیستی فیزیولوژیک، یعنی زمانی که اندامهای مختلف یک درخت جنگلی در نتیجه کهولت سن و پیری، دچار نارسایی شدند، در نتیجه اختلالاتی که در فعالیتهای بیولوژیکی گیاه حادث می‌شود، که نماد ظاهری آن خشک شدن شاخه‌ها و اندامهای قسمت‌های هوایی درخت (تاج)، کوچک شدن سطح تاج پوشش درخت، پوسیده و توخالی شدن تنه در اثر حمله آفات و بیماریها خواهد بود. در چنین شرایطی با حدوث یک باد سنگین و با بارش سنگین نزولات جوی (بخصوص برف)، ایجاد زلزله، صاعقه، زمین لغزش و سایر عوامل تخریب طبیعی، درختان مزبور افتاده و در نتیجه حرفه‌هایی در تاج پوشش جنگل ایجاد می‌شود که در واقع روندهای تحولی در جنگلهای دست نخورده (جنگل بکر) از همین نقطه آغاز می‌شود. (دلفان اباذری ۱۳۸۱). این مرحله تحول می‌تواند به طور نسبی طولانی (در یک سیکل طبیعی) و یا کوتاه مدت (در نتیجه حدوث عوامل غیر مترقبه طبیعی) باشد (Emborg و همکاران ۲۰۰۰).

به دنبال ایجاد حفره در توده‌های جنگلی و تابش نور بر عرصه رویشگاه با مساعد بودن شرایط رویشگاهی و وجود بذر مناسب (به لحاظ کمی و کیفی)، گروههای زادآوری به تدریج حفره‌های موجود را پوشش می‌دهند که این مرحله از تحول را تحت عنوان «مرحله تحولی تجدید حیات» نامیده می‌شود. گروههای زادآوری به مرور زمان و در نتیجه رقابت بین آنان بر میزان رشد قطری و ارتفاعی خود می‌افزاید و در این مرحله تعداد قابل توجهی از نهالها مغلوب واقع شده و به تدریج حذف می‌شوند. ولی پایه‌های موجود بر میزان رشد خود همچنان خواهند افزود، این مرحله را در اصطلاح«مرحله تحولی صعود و افزایش رشد» یا «مرحله تحولی تشکیل توده» نامیده می‌شود. توده‌های جوان تشکیل شده در حفره‌ها، در مراحل اولیه به صورت یک جنگل جوان نسبتاً همسال به نظر می‌رسند که در اصطلاح تحت عنوان «فاز جنگل جوان» نامیده می‌شوند. در این توده‌ها به تدریج برخی از پایه‌ها که از شرایط رویشگاهی مطلوب تری مانند نور، رطوبت، خاک، جهت و… بهره مند هستند از نظر رشد قطری و ارتفاعی از سایر پایه‌ها پیشی گرفته و ضمن ایجاد تفاوت آشکوب، تفاوتهایی نیز از نظر قطر نمایان می‌سازند. در این مرحله جنگل دارای ساختار پلکانی خواهد بود و به عبارت دیگر درختان با قطر و ارتفاع متفاوتی در عرصه جنگل دیده می‌شوند که در اصطلاح این وضعیت را تحت عنوان «فاز تک گزیده» می‌توان نامگذاری نمود. با عبور از این مرحله و به تدریج درختان موجود در توده جنگلی به یک ساختار مشخصی می‌رسند که در آن درختان موجود دارای ارتفاع نسبی برابر (یک آشکوبه) و از نظر قطری نیز نزدیک به هم هستند. در این وضعیت جنگل به ظاهر به توده جنگلی همسال نزدیک است که از آن تحت عنوان «جنگل همسال دروغین» نیز اسم برده می‌شود، که این مرحله تحت عنوان «مرحله تحولی اپتیمال» نامگذاری می‌شود. تحولات در جنگل چنانچه تحت مداخلات شدید انسانی قرار نگیرد در جنگلهای طبیعی شمال ایران در یک سیکل طبیعی حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ سال به درازا می‌کشد (دلفان اباذری ۱۳۸۱ و Korpel ۱۹۹۵). اما در جنگلهایی که تحت مدیریت قرار می‌گیرند، دخالتهای علمی سبب آن می‌شود که طول هر یک از این مراحل تحولی را کوتاهتر نموده و در ضمن ارزش‌های تولیدی درختان جنگلی را نیز افزایش می‌دهند.

مطلب مشابه: انشا در مورد آلودگی هوا + 16 انشای زیبای در مورد آلودگی هوا و هوای آلوده

انشای ادبی درباره جنگل

انشای ادبی درباره جنگل

صبح و پرتو آفتاب مانند طلای روی امواج ملایم رودخانه می درخشید . امروز بیشتر از همیشه دلم گرفته بود . درکنار رودخانه یک درخت هفتاد ساله بود من نشستم و سرم را بر تنه درخت تکیه دادم .

سکوت گرمی مرا فرا گرفت چشمانم رابستم باد مانند نوازش مادر روی گونه هایم حس کردم صدای جاری بودن اب رود خانه مانند این است که با مداد آبی امیخته شده است.

قطره ها مانند چند دوست با یک دیگر شوخی می کردند. با قایق کناره رودخانه رفتم درون اب . قایق رودخانه را شکافته بود به درون آب نگاه کردم خودم را می بینم مروارید های رنگارنگ دستم را درون اب کردم . همانند پارچه های نرم بود , به کوه ان سوی رودخانه خیره شدم , که با رنگ های قهوه ای رنگ شده .

نفس عمیقی کشیدم , هوا را معطر حس میکردم , از بوی خار گل گرفته تا بوی آب و….  . من فهمیدم که این ها همه از خلقت خداوند است.

انشا در مورد طراوت باران در یک جنگل

گاهی اوقات به جنگل و زیبایی هایش که فکر می کنم چیز های زیادی از ذهنم می گذرند. مانند درخت های تنومند و حیوانات گوناگون یا آبشار ها و رودخانه های زیبا. اما فقط یک چیز است که به جنگل روح می بخشد و آن هم بارانی است که در جنگل می بارد و شبنم زیبایش که روی برگ های گیاهان می نشیند.

باران به جنگل طراوتی مثال زدنی می دهد و تنفس در هوای تازه بعد از باران در جنگل روحی تازه به ما می بخشد. صدای برخورد قطره های باران با تنه درختان یکی از بهترین موسیقی های جنگل است.

در روز های بارانی فقط کافی است چکمه هایمان را بپوشیم و کوله هایمان را برداریم و به دل جنگل بزنیم. آن موقع است که با چشمان خود قادر به دیدن یکی از بزرگترین معجزه های خداوند می شویم. بارش باران در جنگل یک موهبت الهی است که دیدن آن و خاطره ساختن زیر آن یکی لذت بخش ترین تجربه های زندگیمان می شود.

روزی را به خاطر دارم که برای تفریح به جنگل رفته بودیم که ناگهان باران ملایمی شروع به باریدن کرد. تمام وسایلمان خیس شده بودند و همه در تکاپوی یافتن پناهگاهی برای خیس نشدن بودند. اما من با لبخندی سرم را بالا گرفتم وبه آسمانی که ابر ها آن را تیره کرده بودند چشم دوختم. این یکی از بهترین ترکیب های طبیعت بود. ترکیب صدای پرندگان و بارش باران با هوای مرطوب جنگل و درختان سبز آن قدر برایم دل نشین بود که دلم نمی خواست مانند بقیه از ترس خیس شدن از بارانی به این زیبایی گریزان باشم.

دلم میخواست آن روز ابدی می شد و من برای همیشه قادر به نفس کشیدن در آن جنگل با طراوت می شدم. اما قانون طبیعت این جا بازهم خود را به ما نشان می دهد و می گوید هیچ چیز ثابتی در این دنیا وجود ندارد و ما باید یاد بگیریم خود را با شرایط مختلف وفق بدهیم. همان طور که باران برایمان لذت بخش است آفتاب گرم ظهر هم باید برایمان دل پذیر باشد و همان طور که جنگل های سبز را دوست داریم کویر های وسیع با شب های زیبایشان هم باید برایمان دوست داشتنی باشند.

همه این ها نعمت پروردگار مهربانمان است و ما باید به خاطر تک تکشان هر روز و هر شب شکر گزار او باشیم و تمام تلاش خودمان را برای حفظ و نگهداری این نعمت های الهی به کار گیریم.

انشا در مورد سفر به مناطق جنگلی

در یک صبح پاییزی من به همراه خانواده خود برای یک گردش یک روزه به سمت جنگل سی سنگان در مازندران حرکت کردیم. هنوز خورشید طلوع نکرده بود و ما در جاده کوهستانی می‌رفتیم. هوا خنک بود در دو طرف جاده جنگل‌های طبیعی تا بالای تپه‌ها و کوه‌ها ادامه یافته بودند. زمانی که به منطقه سی سنگان رسیدیم هوا هنوز تاریک و روشن بود چرا که ابر آسمان را پوشانده بود.

وارد جاده جنگلی شدیم. منظره‌ای که هرگز از یاد نمی‌برم تصویر درختانی بود که از دو طرف جاده به هم رسیده بودند و سقفی از برگ‌ها و شاخه‌ها ساخته بودند انگار در یک تونل پوشیده از درخت حرکت کنیم. بوی خاک باران خورده و بوی گیاهان جنگلی در فضا پیچیده بود. هر چه در جنگل پیش می‌رفتیم درختان بهم نزدیکرتر و زیباتر می‌شدند.

ما در یک محدوده میان جنگل که یک فضای بدون درخت بود توقف کردیم و چادرمان را بر پا کردیم. از دور دست‌ها صدای جریان آبی به گوش می‌رسید و صدای دارکوب‌هایی که به تنه درختان ضربه می‌زدند. سکوت زیبایی در این فضا برقرار بود. ما همچنان که گرم گفتگو و خنده بودیم و در فراهم کردن صبحانه به مادر کمک می‌کردیم.

برادرم آتش کوچکی در منقل مسافرتی درست کرد که می‌شد با آن چای و صبحانه را آماده کنیم. حال‌ صدای سوختن چوب در آتش و بوی خوش آن هم به فضای زیبای اطرافمان اضافه شده بود. برادرم خیلی مراقب بود که آتش طوری زیاد نشود که به درختان و گیاهان اطراف آسیب بزند.

پس از صرف صبحانه ما به همراه برادر و پدرمان کمی داخل جنگل قدم زدیم و به سمت صدای آب رفتیم جایی که کمی پایینتر از سطح جنگل رودخانه خروشانی در جریان بود. هوا در اطراف رودخانه سردتر از فضای میان جنگل بود.

دیدن یک سنجاب که با شتاب در تنه درختان ناپدید شد یا خرگوشی که در آن سوی رودخانه به ما نگاه می‌کرد ما را هیجان زده کرد زیرا ما در شهر خودمان معمولا این حیوانات را آزاد نمی‌بینیم. زیستگاه طبیعی آنها همین جنگل است و ما نباید به خاطر خودمان آنها را از محیط طبیعیشان جدا کنیم.

کم کم باران شروع به باریدن کرد و ما به داخل چادرمان رفتیم. هوای شرجی روز، با بارش باران از بین رفته بود و سرما بیشتر احساس می‌شد با این حال ما از لحظه لحظه بودن در آن طبیعت زیبا لذت می‌بردیم. صدای برخورد قطرات ریز باران بر روی چادر همچون نوای یک موسیقی به نظر می‌آمد. با بیشتر شدن باران به پیشنهاد پدرم وسایل را جمع کردیم و آماده برگشتن شدیم.

از سمت دیگر جنگل که خارج شدیم رو به رویمان دریا آبی تا بیکران گسترده بود. پدرم گفت که منطقه سی سنگان از معدود قسمتهای شهرهای شمالی است که جنگل و دریا در کنار هم قرار دارد. دست آورد این گردش یک روزه برای ما پر انرژی و سرحال شدن برای آغاز هفته جدیدمان شد.

مطلب مشابه: انشا در مورد کتاب + چند انشای زیبای ادبی با موضوع کتاب و کتاب خواندن

مطالب مشابه را ببینید!

انشا درباره روستا / 12 انشا جدید درباره زندگی روستا انشا معلم ؛ انشا در مورد معلم ؛ 7 انشای زیبا در مورد معلم و شغل معلمی انشا احساسی؛ ۱۰ انشا با موضوع احساسی برای پایه های مختلف تحصیلی انشا بهار؛ چند انشای زیبا در مورد زیبایی های بهار و فصل نو شدن انشا تعطیلات عید نوروز؛ 12 انشا درباره نوروز و گذرندان تعطیلات انشا نوروز کوتاه و بلند برای پایه های مختلف تحصیلی (۱۸ انشا نوروز) انشا ماه رمضان + 10 انشای زیبا و ادبی با موضوع ماه مبارک رمضان انشا روز درختکاری؛ ۸ انشا با موضوع کاشت درخت، روز درخت و درختکاری انشا در مورد چرا روزه می گیریم؛ 4 انشا جدید درباره ماه رمضان و روزه داری انشا با موضوع روزه + چند انشا زیبا در مورد روزه گرفتن برای دبستان و دبیرستان