جملاتی از کتاب آیین زندگی اثر دیل کارنگی؛ متن های تاثیرگذار زیبا درباره زندگی
آیین زندگی نوشته دیل کارنگی کتابی در زمینه رشد شخصیتی است که در ایران نیز طرفدار بسیاری دارد. ما جملاتی را از این کتاب جمع کردهایم که امیدواریم از خواندن آنها لذت ببرید.
فهرست موضوعات این مطلب
دیل کارنگی کیست؟
نویسنده و سخنران آمریکایی توسعه دهنده درسهایی در زمینه پیشرفت شخصی، فروشندگی و سخنرانی در جمع بود.
او در یک خانواده فقیر در میزوری به دنیا آمد. دیل در نوجوانی مجبور بود ساعت 4 صبح از خواب برخیزد تا شیر گاوهای خانواده را بدوشد. او در خانه خود در نیویورک درگذشت. یکی از شاخصترین و مهمترین ایده کارنگی در کتابهایش این بود که میتوان اخلاق برخی را با تغییر دادن رفتارمان در مقابل شان، تغییر داد.
کتابِ آیین زندگی درباره چیست؟
کارنگی درباره علت نگارش این کتاب اظهار میکند کمیتهای در دانشگاه شیکاگو یک تحقیق راجع به امیال عموم مردم جامعه انجام دادند که نتیجه حاصل شده حکایت داشت مردم بعد از خواستن سلامتی علاقهمند هستند بدانند چطور میتوانند روی باقی مردم تأثیر بگذارند، بنابراین تصمیم گرفتند که دورهای برای بزرگسالان در مریدن بگذارند تا این مسائل را برای آنها آموزش دهند، اما کتابی برای تدریس پیدا نکردند زیرا تاآن زمان هیچ کتابی در این باره به رشته تحریر در نیامده بود؛ بنابراین دیل تصمیم میگیرد تا خودش دست به کار شود و اولین کتاب را براین اساس بنویسد.
کتاب آیین دوستیابی دیل کارنگی به یکی از موفق ترین کتاب های تاریخ آمریکا تبدیل شد. این کتاب در سه ماه اول انتشار آن، بالغ بر 250 هزار نسخه فروخت، همچنین تاکنون با فروش بیش از 30 میلیون نسخه در سرتاسر دنیا همراه بوده است و سالانه نیز بیش از 250 هزار نسخه در سراسر دنیا از این کتاب به فروش میرسد. نظرسنجی کتابخانه کنگره آمریکا در سال 2013، این کتاب را به عنوان هفتمین کتاب تأثیرگذار در تاریخ آمریکا رتبه بندی کرد.
جملاتی از این کتاب
دوران زندگی بسیارکوتاه وتعجب آور است!!
درکودکی ،انتظار بزرگ شدن، در جوانی ،آرزوی بالغ شدن وسپس پیداکردن جفتی مناسب و ازدواج، ولی فرد هیچگاه نمیداند در چه مرحله ای قراردارد.
تازه پس از آن است که به یکباره مسیر فکر و اندیشه اش تغییر می کند و به گذشته باز می گردد و با دریغ و افسوس به راهی که پشت سرگذاشته نگاه می کند و به نظرش چنین می آید که شاخه های آرزوهای زندگیش در اثر طوفانهای زمستانی خالی از برگ شده اند.
افسوس که عمر را بی حاصل سپری کرده است!
و چقدر دیر می فهمیم که در واقع زندگی همان دقایق و لحظات و روزهایی است که آرزوی گذشتنش را داشته ایم!!
عاقلانه نیست دشمن خود باشید. اجازه ندهید کینهتوزی و خشم
بنجامین فرانکلین در هفتسالگی اشتباهی مرتکب شد که در هفتادسالگی هم از یادش نرفت… پسرک هفتسالهای بود که سخت عاشق یک سوت شده بود. اشتیاق او برای خرید سوت بهقدری زیاد بود که یکراست به مغازه اسباببازیفروشی رفت و هر چه سکه در جیبش داشت روی پیشخوان مغازه ریخت و بدون آنکه قیمت سوت را بپرسد همه سکهها را به فروشنده داد.
فرانکلین هفتادساله بعد برای یک دوستی نوشت: سوت را گرفتم و به خانه رفتم و آنقدر سوت زدم که همه کلافه شدن اما خواهر و برادرهای بزرگم متوجه شدن که برای یک سوت پول فراوان پرداختهام و وحشتناک به من میخندیدند!
اوقاتم عجیب تلخ شده بود و از ته دل گریه میکردم.
سالها بعد که فرانکلین سفیر امریکا در فرانسه و شخصیت معروف و جهانی شد هنوز آن را فراموش نکرده بود و میگفت: همینطور که بزرگ شدم و قدم به دنیای واقعی گذاشتم و اعمال انسانها را دیدم متوجه شدم بسیاری از آنها بهای گزافی برای یک سوت میپردازند.
بخش اعظم بدبختی افراد با ارزیابی غلط آنها از ارزش واقعی چیزها برای پرداختن بهایی بسیار گزاف برای سوتهایشان فراهم آمده است.
تردیدها و انتخاب ها،اختلافات خانوادگی، مشاجرهها، بحث و جدال بر سر مسائلی که حتی ارزش فکر کردن ندارند همه سوتهایی هستند که بیشتر افراد با نادانی بهای گزافی برایش میپردازند.
عاقلانه نیست دشمن خود باشید. اجازه ندهید کینهتوزی و خشم
برای سوزاندن دشمن، کوره را آنقدر داغ نکن که حرارتش خودت را بسوزاند!
روانشناسان و پزشکان امروز معتقدند افراط در کار و خستگی، در معرض سرما و گرمای شدید بودن، بی بهره ماندن از مقدار کافی غذای صحی و ضروری، اقامت در اماکن مرطوب و بی نور، تسلیم کسالت و رخوت شدن و تنبلی و سستی کردن و زیاده روی در اعمال جنسی از جمله دشمنان زندگی بشری است.
ولی هیچ یک از این عوامل منفی و مضر زندگی، به قدر خشم و غضب، خود خوردن و غیظ کردن و انفعالات عنیف و عواطف و احساسات تند و شدید آدمی را فرسوده و تباه نمی سازد.
پس اتلاف عمر چرا ؟ البته همه ما حماقتها و سهل انگاریهایی داشته ایم . خب که چه ؟ چه کسی نداشته است؟
حتی ناپلئون هم در یک سوم لشکرکشی های مهمش شکست خورد . چه کسی می داند، شاید آمار شکستهای شما بدتر از ناپلئون نباشد.و در هرحال ، اگر عالم و آدم جمع شوند،نمیتوانند گذشته را برگردانند،بنابراین سعی نکنید آب در هاون بکوبید.
بیشتر بیماران روح و حتی جسم،
مرضشان ناشی از احساس تنهایی و دوری از مردم و بیهدفی و مخصوصا ناشی از فکر غلط بیمقدار بودنِ زندگی است.
اگر اینان کمر همت به خدمات اجتماعی بربندند و از خویشتن به درآیند… بیشک بیماریهای روحی و جسمیشان نیز علاج خواهد شد!
تنها راه تأثیرگذاری بر روی دیگران آن است که در مورد چیزی که آنها میخواهند تمرکز کنید نه خواستههایی که خودتان به دنبالش هستید، برای تأثیر گذاری راهها و پیشنهاداتی که آنها را به خواستهشان میرساند را بگویید.
دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم پر از مردمی خودخواه است در میان آنها دیدن فردی که به دیگران کمک میکند مزیت بسیار بزرگی است و باعث میشود که آن فرد شخصیتی تأثیر گذار و با احترام پیش بقیه داشته باشد.
اگر میخواهید همچنین شخصیتی داشته باشید بیطرفانه و با زوایای مختلف به مسائل فکر کنید.
به دیگران اعتماد داشته باشید و از دیگران برای کارهای خود کمک بگیرید، همچنین به دیگران اهمیت بدهید برای مثال تاریخ تولد دوستان را در ذهن داشته باشید، البته هرگز تظاهر به علاقه به دیگران نکنید این علاقه باید کاملاً صادقانه باشد تا تأثیر بگذارد.
شما میتوانید تنها در دو ماه با نشان دادن علاقه به دیگران دوستان بسیاری بیشتری از دو سال تلاش برای این که دیگران را به خود علاقهمند کنید، دوستان بیشتری داشته باشید.
برای این کار سیستمی در ذهن خود برای به یاد آوردن نام افراد داشته باشید، اکثر افراد در جهان وقتی برای این مسئله نمیگذارند و به دیگران توجه نمیکنند، اما اگر دوست دارید شخصیتی محبوب در میان بقیه داشته باشید به این توصیه امرسون (فیلسوف بزرگ امریکایی) توجه کنید.
“به یاد داشته باشید نام هر کس برای او مهمترین و دلنشینترین صداست.”
همه مردم بسیار به این که شنیده شوند علاقه زیادی دارند، اگر به حرفهایشان گوش دهید در میان آنها محبوب خواهید شد، اما اگر در مقابل میخواهید مردم از شما دور شوند با پشت سرتان صحبت کنند کافی است برای مدتی طولانی حرف خودتان را بزنید، به دیگران گوش ندهید و وسط حرفشان بپرید.
هرکس که به دیدار روزولت میرفت از حجم علم و دانشی که او داشت حیرت زده بود، از گاوچرانها تا نویسنده و سیاستمدار، روزولت در حقیقت از روز قبلی که متوجه ملاقاتهای فردا میشد در مورد آنها شروع به خواندن میکرد، او میدانست که
“برای راه یافتن به قلب هر کسی باید از مطلبی سخن گفت که مخاطب به آن علاقهمند باشد.”
اگر خودخواه باشید، احساس شادی را نتوانیم به دیگران انتقال دهیم و بدون انتظار از دیگران به آنها کمک کنید در ایجاد شخصیتی محبوب شکست خواهید خورد، شکستی که لایق آن هستید.
برای این که برای دیگران محبوب باشید، باید این احساس را داشته باشند که به آنها اهمیت میدهید و در کنار شما احساس مهم بودن بکنند.
برای ایجاد این احساس بهتر است از جملاتی مثل ” ببخشید مزاحم شدم”، ” مشکلی نیست” و “ممنونم” در جملات خود استفاده کنید.
اگر تمام آنچه که تا کنون تمام دانشمندان و اشخاص بزرگ طی قرون متمادی در باره نگرانی گفتهاند را بخوانید از این دو ضربالمثل مفیدتر نخواهید یافت: تا به آن نرسیدی تسلیم نشو و برای چیزی که از دست رفته فریاد نکش.
دیزرائلی یکی از امپراتورهای انگلستان میگوید: با مردم درباره خودشان حرف بزن. با مردم درباره خودشان حرف بزنید و آنها ساعتها به شما گوش خواهند داد.
افرادی که فقط به خودشان فکر میکنند و به طرز شگفتآوری فاقد تعلیم و تربیتاند این افراد حتی اگر تحصیلات دانشگاهی داشته باشند بی سواد هستند.
اگر بدانيد مردم هزار بار بيشتر به يك سردرد معمولى خود اهميت مى دهند تا به خبر مرگ من و شما، ديگر نگران نخواهيد شد كه درباره شما، چه فكرى مى كنند!
سالها بود که میخوﺍستم اﺯ فردﺍ شروع کنم، اما همیشه فردﺍ یک رﻭﺯ ﺍز من جلوتر بوﺩ.
سالها گذشت تا فهمیدم باید اﺯ همین الاﻥ شرﻭع کنم …
فراموش نکنید که پس از بحث و تفکر دقیق می توانید مقصود و هدف مطلوب خود را روشن سازید و با ایمان نسبت به پیروزی خود در راه رسیدن به آن قدم بردارید.
در اینصورت شکست محال است زیرا همه چیز در جهان هستی تابع قانون جاذبه است و به اثبات رسیده که این اصل، همانگونه که در عالم ماده موثر است در جهان معنویات نیز جاری است.
شما وقتی به پیروزی و توفیق خود اطمینان یافتید، حتما پیروز و موفق خواهید شد ولی وقتی نسبت بله پیروزی و توفیق خود مشکوک بودید و همواره ترسیدید که مبادا موفق نشوید، شکست ناکامی را به سوی خود کشیده اید!
تازگیها هرگاه از دیگران می رنجم،
یا حتی نگرانم، که چه قضاوت هایی پشتِ پرده ی تظاهرشان ، برایم می کنند
چشمانم را می بندم.. و این قسمت از جمله ی معروف “دیل کارنگی” را در ذهنم مرور می کنم
“دیگران به اندازه ی سردردشان حتی، به مردنِ من و تو اهمیت نمی دهند…”
و همین برایِ بیخیال شدنم کافیست..
و من نگرانِ قضاوتهایِ مردمی که به اندازه ی سردردشان هم برایشان مهم نیستم ، نخواهم بود…
یا حتی نگرانم که چه قضاوت هایی پشتِ پرده ی تظاهرشان ، برایم می کنند ؛
چشمانم را می بندم ، و این قسمت از جمله ی معروف ” دیل کارنگی ” را در ذهنم مرور می کنم ؛
” دیگران به اندازه ی سردردشان حتی ؛
به مردنِ من و تو اهمیت نمی دهند . “
و همین برایِ بیخیال شدنم کافیست !
و من نگرانِ قضاوتِ مردمی
که به اندازه ی سردردشان هم برایشان مهم نیستم ،
زندگی همین امروز است. امروز تنها چیزی است که به وجودش اطمینان دارید؛ پس به چیزی علاقهمند شوید. سرگرمی و فراغتی برای خود دستوپا کنید. بگذارید نسیم شور و اشتیاق بهسمت شما بوزد. طعم امروز را مزمزه کنید…
وقتی که یادگیری چیز جدیدی را شروع می کنیم. به تدریج در آن پیشرفت نمیکنیم. بلکه با یک جهش ناگهانی جلو میرویم. بعد مدتی دچار سکون میشویم وحتی ممکن است به عقب برگردیم و بعضی چیزها را از دست بدهیم
مخصوصا ببینید مردم چه قضاوتی دربارهی اشخاص دیگر میکنند و نسبت آن قضاوتی که کردند شخصیت خودشان را میتوانید بسنجید و نظر مردم را با حقیقتشان مقایسه کنید.
ما بهطور کلی از انتقاد بدمان میآید و از تعریف مسرور میشویم بیآنکه ببینیم کدامیک صحیح است.
عاطفه و احساسات ما همیشه قویتر از منطق ماست و آنچه از دور یا نزدیک، گوشهای از عاطفه و احساس ما را جریحهدار سازد، عقل ما بیم دارد که آن را مورد بحث و تحقیق قرار دهد و واقع امر را روشن سازد.
بعضی چیزها در جهان
خیلی مهمتر از دارایی هستند
یکی از آن ها
توانایی خوش بودن با چیزهای ساده است…
ما قبل از هر چیز گرفتار فقر اخلاقی، فقر روحی و فقر فکری هستیم. این نفاق و ریا که در محیط ما حکمفرماست نتیجه فقر اخلاقی و روحی ماست. اگر این درد را چاره کنیم، بسیاری از دردهای دیگر ما چاره خواهد شد.
پس اتلاف عمر چرا ؟ البته همه ما حماقتها و سهل انگاریهایی داشته ایم . خب که چه ؟ چه کسی نداشته است؟
حتی ناپلئون هم در یک سوم لشکرکشی های مهمش شکست خورد . چه کسی می داند، شاید آمار شکستهای شما بدتر از ناپلئون نباشد.و در هرحال ، اگر عالم و آدم جمع شوند،نمیتوانند گذشته را برگردانند،بنابراین سعی نکنید آب در هاون بکوبید.
بین خودت و گـذشته ات یک دیوار آهنین بکش
و خـود را از آن جدا کن و در حـال زندگی کن و
امیدوار آینده باش …
تازگی ها ؛
هرگاه از دیگران می رنجم ،
یا حتی نگرانم که چه قضاوت هایی پشتِ پرده ی تظاهرشان ، برایم می کنند ؛
چشمانم را می بندم ، و این قسمت از جمله ی معروف ” دیل کارنگی ” را در ذهنم مرور می کنم ؛
” دیگران به اندازه ی سردردشان حتی ؛
به مردنِ من و تو اهمیت نمی دهند . “
و همین برایِ بیخیال شدنم کافیست !
و من نگرانِ قضاوتِ مردمی
که به اندازه ی سردردشان هم برایشان مهم نیستم ،
نخواهم بود .
رازِ آرامش همین است !
ما به طور کلی از انتقاد بدمان می آید و از تعریف مسرور می شویم بی آنکه ببینیم کدامیک صحیح است. عاطفه و احساسات ما همیشه قویتر از منطق ماست و آنچه از دور یا نزدیک، گوشه از عاطفه و احساس ما را جریحه دار سازد، عقل ما بیم دارد که آن را مورد بحث و تحقیق قرار دهد و واقع امر را روشن سازد.
توسط افرادی بدست آمده که در زمانی که به نظر می رسید هیچ امیدی وجود ندارد،
به تلاش کردن ادامه دادند.
اگر دو ماه شیفتهی دیگران باشید،
دوستان بیشتری به دست خواهید آورد،
تا اینکه دو سال بکوشید دیگران را شیفتهی خود کنید.
برای آنکه از روح با نشاط برخوردار باشیم، باید به نیروی اراده و با اشتیاق تمام به تکامل و تهذیب روح خود بکوشیم و جنبه های مضحک تمام پیشآمدهای بد و ناراحتیهای روزانه را پیدا کنیم و به جای آنکه از جا دررویم، به این مشکلات پوزخند بزنیم.
جاذبه و رغبت جنسی که تنها مبتنی بر زیبایی صورت و دلکشی اندام است و یا حرکات مخصوصی که دیگران را تحت تاثیر قرار می دهد، از جمله احساسات و عواطف کاذبی است که فقط با یکبار رابطه جنسی اشباع می شود و کذب آن آشکار می گردد.
از این رو است که بسیاری از جوانان به سرعت دل به هر دختری می بندند و او را به نکاح خود در می آورند ولی هنوز چندی از زفاف نگذشته، متوجه می شوند که میل و رغبت ایشان نسبت به آن صنم خوش اندام، یک میل و رغبت آنی و صرفا جنسی بوده است و در نتیجه این تجربه ملتفت می شوند که باید میان تاثرات و خواهش های سطحی با تاثرات و عواطف عمیق و راسخ تفاوت گذاشت.
چگونه دوست پیدا کنیم و دیگران را تحت تاثیر قرار دهیم؟
درس اول:شما هرگز نمیتونید یک مشاجره رو ببَرید!
“دِیل” خودشو در هزاران مشاجره درگیر کرد و اونها رو بررسی کرد و به این نتیجه رسید که برای رسیدن به بهترین نتیجه از یه بحث، اینه که کلا از بحث کردن دوری کنید.
از هر 10 مشاجره،9تاش به این ختم میشه که طرفین هرکدوم بیشتر متقاعد میشن که کاملا حق با خودشونه.
شما حتی اگر بحثی رو ببَرید، بازنده اید!چرا؟ چون باعث شدین یه نفر دیگه احساس حقارت کنه و غرورش رو خدشه دار کردین…
از خودتون بپرسین آیا واقعا ارزشش رو داره که زمان و انرژیتون و صرف بُردن بحثی کنید که هیچ چیزی بهتون نمیده جز یه احساس پیروزی گذرا در برابر ایجاد احساس کم ارزشی در طرف مقابلتون…
درس دوم:هیچ وقت به یه نفر نگید که داره اشتباه میکنه.
“وِین” یه هیزم شکنه و متخصص چوب بلوط و “کارل” معماره و متخصص در چوب کاج. یه روز “کارل” سفارشِ چند تکه چوب به “وین” میده. وقتی برش های چوبهای بلوط و دید، به خاطر کیفیت پایین اونها خیلی ناراحت شد و نمیخواست که پول اونها رو بده. ولی “وین” فهمیده بود که “کارل” تو بررسیِ کِیفی خیلی سختگیری کرده و برداشتش در مورد کیفیتِ چوبها اشتباهه و میدونست که “کارل” داره اشتباه میکنه.
امروزه اکثر افراد خیلی عصبانی میشن و میگن :”کارل، تو کاملا داری اشتباه میکنی!” ولی “وین”به جاش شروع کرد سوال پرسین که چرا چوبها با کیفیت نیستن؟ و تاکید کرد که فقط به این خاطر میپرسه که دفعه ی بعد دقیقا همون چیزی رو که اون سفارش میده، تحویل بده.
اون با یه رویکرد دوستانه و توام با همکاری با موضوع برخورد کرد. در نهایت رفتار کارل تغییر کرد و گفت که قبلا هیچ تجربه ای از کار با چوب بلوط نداشته و شروع کرد از وین سوال کردن در مورد چوب بلوط. در نهایت فهمید که اشتباه میکرده و قضاوت درستی در مورد کیفیت اونها نکرده. وین هم در آخر با خوشحالی پولش رو گرفت.
این همون قدرتیه که میگه:”هیچوقت به کسی نگید که داره اشتباه میکنه.”
شما آزادین که این درس رو تو زندگی خودتون امتحان کنید.مطمئنم که متوجه میشین که مردم وقتی بهشون نمیگین که دارن اشتباه میکنن، خیلی مثبت تر پاسخ میدن.
درس سوم: به جای اینکه دستور بدید ،سوال بپرسید!
این کار دیگران رو مشتاق میکنه که باهاتون همکاری کنن.
وقتی میخواین به همخونه تون بگین که تو شستن ظرفها کمکتون کنه،اگه بگید “رفیق میتونی تو شستن ظرفها کمک کنی؟” ،قطعا پاسخ مثبت تری دریافت میکنید ازاینکه بگید: “همین الان بیا تو شستن ظرفها کمکم کن.”
شکل دادن درخواستتون بصورت یک “سوال” به جای “دستور” باعث میشه که دوستاتون احساس کنن که میتونن انتخاب کنن و در نتیجه بیشتر پاسخگوی درخواست هاتون خواهند بود.
درس چهارم: اسم ها رو به خاطر بسپارید.
“اَندرو کارنِگی” ،یکی از ثروتمندترین ها ی تاریخ، به اهمیت اسم ها پی برد. وقتی که بچه بود، چندتا بچه خرگوش به عنوان حیوون خونگی داشت ولی غذایی نداشت که بهشون بده.به پسر همسایشون گفت:اگر باهم برن بیرون و قاصدک کافی جمع کنن که بدن به خرگوشها، به افتخار اون، اسمشو میذاره روی خرگوشها. نقشه اش گرفت و اون همین قانون رو توی تجارتش هم داشت.
مردی به نام “پولمن” و کارنِگی سرِ بدست گرفتن صنعتِ راکدِ واگن سازی باهم رقابت داشتند. در یه ملاقات، کارنِگی پیشنهاد کرد که دو شرکت باهم ادغام بشن و باهم کار کنن. پولمن مشتاقانه گوش کرد و پرسید : حالا اسم شرکت جدید و چی میخوای بذاری؟
کارنگی جواب داد: معلومه که” شرکتِ واگن سازیِ پولمن”. پولمن خیلی خوشحال شد و گفت:”عالیه! بیا بریم اتاقم و بیشتر در موردش حرف بزنیم.”
خودِ من وقتی اولین بار که “اِیمی” رو دیدم، و اسمش رو بهم گفت من درست نشنیدم. ازش خواستم که دوباره بگه.حتی بار سوم هم سرِکلاس ازش پرسیدم! هرچی بذاریم از اون بگذره، پرسیدنش سخت تر و عجیب تر میشه.ممکنه خجالت بکشین بیشتر از یه بار بپرسین ولی بدونین که مردم واقعا خوشحال میشن که شما وقت صرف میکنید که اسمشون رو یاد بگیرین. یادم میاد با یه پسری چندبار سر کلاس حرف زدم که اسمش “تام” بود. هفته بعد اومدم گفتم :”سلام تام.اوضاع خوبه؟” گفتش:عجب!خیلی سورپرایز شدم که اسم منو یادت مونده!”
سلام دوستان
من ساعتهای خیلی زیادی را صرف خواندن کتاب کردم و الان میخواهم ٧ تا از ارزشمندترین درس ها را با شما در میان بگذارم كه از خواندن ١٣٤کتابی که تاثیر بسیار زیادی روی زندگی من داشتند حاصل شده و میدانم که روی زندگی شما هم خواهند داشت، پس ویدئو را تا آخر تماشا کنید.
١.اولین درسی که یاد گرفتم این بود که هورمون های شادی آور خود را تقویت کنیم.
فکر می کردم دیوانگی است كه١٣٤ کتاب خوانده باشم تا یک ذهنیت مثبت ایجاد کنم و با اين وجود هنوز بد اخلاق باشم.
من فهمیده ام که مواد شیمیایی مغز نقش خیلی مهمی در خوب بودن حال شما بازی میکنند، نکته ای که اغلب در کتابهای مثبت اندیشی ، از قلم افتاده. در مورد همه چیزهایی که دوست دارید مثبت فکر کنید ولی اگر هورمون هایتان در تعادل نباشند، شما احساس بی ارزشی می کنید. ٣ راه اساسی ای که من پیدا کردم تا تعادل هورمون های مغزیتان را حفظ کنید این است که حتما ٨ساعت بخوابید، منظم ورزش کنید و تغذیه ی سالم داشته باشید.
این کارها ممکن است کسل کننده به نظر بیایند ولی قدرت آن ها را دست کم نگیرید.خیلی از مردم این سه کار را هنوز درست رعایت نمی کنند و پول زیادی خرج آخرین و هوشمندترین داروها ، محلول های لاغری و خريد اطلاعات می کنند.
.دومین درس این است که خودياري را فراموش کنیم و اول از همه مهربان باشیم.
عبارتی که من را یاد کتابي کمتر شناخته شده ، اثر “دَن براون” فالگیر و شعبده باز انگلیسی” می انداخت.
بیشتر درس هایی که ما میتوانیم ازکتاب های خودیاری بیاموزیم به یک چیز ختم می شوند:مهربان باشیم. این موضوع هم خودتان و هم
اطرافیانتان را خوشحال تر می کند.دوستان بیشتری پیدا می کنید،کمتر مضطرب میشوید، بیشتر شکر گزارِ داشته هایتان خواهید بود و حتی از لحاظ فیزیکی هم سالم تر خواهید بود و فهرست مزایای مهربانی ادامه دارد….
چگونه میتوانیم مهربان باشیم؟ ساده است، لبخند بزنیم،به بچه ها در تکالیفشان کمک کنیم،قبل از اینکه ازما خواسته شود، زباله ها را بیرون بگذاریم ،دیگران را تحسین کنیم.
3.درس سوم: برای وقت خود ارزش قائل شوید
زمان باارزشترین دارایی شماست.می توانید پول را دوباره بازیابید ولی هیچ وقت نمی توانید زمان خود را پس بگیرید. بعضی از مردم،مخصوصا نوجوانان و بیست ساله ها وقت خود را تلف می کنند گویی که زمان هیچ ارزشی ندارد.این دیوانگی است که از ترس ناراحت کردن کسی، وقتتان را درحالی که واقعا دوست ندارید، صرف صحبت کردن با او کنید. یا به جای مرتب کردن امور زندگیتان هرروز این دست و آن دست کنید، با دستمزد کم کار کنید در حالی که ارزش وقت شما بیشتر است.
افراد بی شماری در بستر مرگ افسوس زمانی که با خانواده ی خود نگذرانده اند را می خورند،افسوس مخورند که چرا به نظر مردم درموردشان اهمیت داده اند. پشیمان اند که چرا در شغلی که از آن متنفر اند مانده بودند.
پس از همین الان شروع کنیم و برای وقت خود ارزش قائل شویم و قبل از اینکه در انتهای زندگی بیدار شویم و بگوییم زندگی من کجا رفت،زندگی ای را شروع کنیم که میخواهیم.
٤.درس چهارم :اصل ٨٠/٢٠
اصلی که مرتبا در کتابهای بازرگانی و خودیاری از آن استفاده می شود.این اصل میگوید که ٨٠% نتایج تنها از ٢٠% از علل حاصل می شوند.پس ٨٠% از خوشحالی شما نتیجه ی ٢٠%از کارهایی است که انجام می دهید.شما می توانید این را به همه جنبه های زندگی خود تعميم دهید و بیشترین استفاده را از این اصل بکنید. شما ٨٠٪از وقتتان را با ٢٠٪از دوستانتان سپري مي كنيد.
به عنوان مثال وقتی من برای این کانال ویدئو می سازم، هدفم اینست که آن ٢٠%از عناوين ویدئو ها را بسازم كه ٨٠%از نتیجه را به من بدهند.
وقتی صحبت از سلامت می شود،من تمرکز می کنم روی ٨ساعت خواب،تغذیه ی سالم و ورزش چون این سه عامل با آن٨٠%از سلامتی و احساس خوب در من مرتبط اند.
این موضوع را در همه ابعاد زندگی خود به کار گیرید و سریعتر پیشرفت کنید.
✨💫٥.درس پنجم :یاد بگیرید که دوستان بیشتری پیدا کنید و مردم را تحت تاثیر قرار دهید.🙋🏻🙋🏻♂️🙋🏻🙋🏻♂️
“چگونه دوستان بیشتری پیدا کنید و مردم را تحت تاثیر قرار دهید” اثر “دِیل کارنِگی” معروفترین کتابی است که من معتقدم حتما باید خوانده شود.
چقدر از زندگی شما حول افراد دیگر می چرخد؟خانواده،دوستان و همکاران همگی افرادی هستند که با یادگیری برقراری ارتباط با آنها، فرصت های بزرگی را به روی خودتان باز می کنید مثل: رابطه ی مستحکم تر با همسرتان،پیدا کردن دوستانی که افتضاح نباشند، افراد شما را استخدام خواهند کرد ، حرف هایتان را می شنوندو دوستتان خواهند داشت. هرکسی می تواند یاد بگیرد که فردی اجتماعی باشد.
یکی از علل اختلاف و بداخلاقی در خانواده این است که برای هیچ یک از افراد آن حق تنها ماندن و با خود خلوت کردن را محترم نمی دانیم. اگر ما به هر یک از افراد خانواده حق بدهیم که در بیست و چهار ساعت لااقل یک ساعت با خود باشند و تنها هر چه می خواهند بکنند، اصولا این کار خود تمهیدی برای تسویه امور و حل مشکلاتی خواهد بود که غالبا باعث بداخلاقی و کدورت افراد خانواده است.
چوپانی تعریف میکرد، گاهی برای
سرگرمی با یک چوبدستی دم در آغل گوسفندان می ایستادم و هنگام خارج شدن گوسفندان، چوبدستی را جلوی پایشان می گرفتم، طوری که مجبور به پریدن از روی آن می شدند.
پس از آنکه چندین گوسفند از روی آن می پریدند، چوبدستی را کنار می کشیدم، اما بقیه گوسفندان هم با رسیدن به این نقطه از روی مانع خیالی می پریدند.
تنها دلیل پرش آنها این بود که گوسفندان جلویی در آن نقطه پریده بودند!!!!!!
گوسفند تنها موجودی نیست که از این گرایش برخوردار است.
تعداد زیادی از آدمها نیز مایل به انجام کارهایی هستند که دیگران انجامش میدهند؛ مایل به باور کردن چیزهایی هستند که دیگران به آن باور دارند؛ مایل به پذیرش بی چون و چرای چیزهایی هستند که دیگران قبولش دارند. وقتی خودت را هم صدا با اکثریت می بینی، وقت آن است که بنشینی و عمیقا فکر کنی!!!!