جملات فلسفی تامل برانگیز و عمیق { 50 جمله کوتاه فلسفی زندگی }
در این بخش از سایت ادبی و هنری روزانه قصد داریم جملات فلسفی تامل برانگیز و عمیق را برای شما دوستان قرار دهیم. این متون بسیار عمیق و فلسفی هستند که تفکر بر روی آنها میتواند آغاز سیر طولانی مدتی از تفکر برای شما دوستان باشد. پس اگر دنبال چنین تفکر عمیقی هستید، در ادامه با روزانه همراه شوید.

متون فلسفی بسیار عمیق
همه اش آینه است،ولی برای پلک بسته چه فرقی میکنه.
در نیمه دوم زندگی کم و بیش به این واقعیت میرسیم که سعادت تقریبا افسانه، و رنج واقعی است. لذا انسانهای عاقل تنها به دنبال دوری از رنج و دستیابی به وضعیتی امناند تا به دنبال لذت.
نمی شه فرزند خوبی بود،برای پدر ،مادر بد

فقط مرگ،ابدی است.
گفت از کجا بدانم نیت درونی اش، در گفته هایش را؟
گفتم :از حالت پوزه ها
همانا انسان برای جبران افراطی درد عمیقش،خنده را ابداع کرد.
تعالی،بدونِ رقیب ، پژمرده می شود.
زبانشان خوب میچرخد
ظاهری زیبا دارند
اما
اما عمقی ندارند.
ضربه مغزیست نتیجه ی شیرجه زدن در حوضچه ی ذهن آنها.
مطلب مشابه: اشعار فلسفی خیام شاعر معروف ایرانی ( گلچین شعر فلسفی این شاعر)

متن کوتاه و عمیق فلسفی
شاید تو از شدت جست و جوست که چیزی ،نمیابی.
محدوده ی جهانمان ،همان محدوده ی زبانمان است، زبان خانه ی وجود است.
اینجوریه که تا زخمهای عمیقی نداشته باشی، دنبالش نمیری؛
برای اینکه بدستش بیاری، زخمهای عمیقی میخوری و قید خیلی چیزا رو میزنی؛
وقتی هم بدستش آوردی، متوجه میشی عالم و آدم میخوان خَفَت کنن؛ حس کینه و انتقام رو تو چشمای تکتک آدما میبینی.
آخرشم میفهمی اون خلائه و زخم عمیقه پر نشد و عین روز اولش سرجاشه، حالا با مشکلات جدید.
آناتومی ،هرگز برای تعیین آنچه زنانه یا مردانه است ،کفایت نمیکند.
مست خوشحال تر از هشیار است
و مومن خوشحال تر از شکاک

اولین و بهترین زمان برای کاشتن یک درخت ،۲۰ سال پیش بود ،و دومین زمان ،همین حالاست .
If you dont believe in god
You dont believe in nothing
You believe anything
پس از آنکه بودا مُرد، سایهی او را قرنها در غاری برای ترساندن مردم نشان دادند، سایهای ترسناک و عظیم.
خدا مرده است، آری طبیعت انسانها این چنین است که باز هم سایهی او را در غارها تا هزاران سال برای ترساندن نشان خواهد داد…
و ما باید بر این سایه نیز غلبه کنیم.
زیباست ،به این خاطر که خودش این را نمی داند،بخاطر اینکه تاثیر زیبایی اش بر دیگران را مطلقا نادیده میگیرد.
جنگها سخترین انتقامها را از بدن ها گرفته اند،شهرها و معماری ها بازسازی میشدند،ولی بدنها بازسازی ناپذیرند.
فمینیسم همان مارکسیسم است،فقط دامن صورتی به تن دارد.
مرگیدن که اینهمه بی تابی ندارد،آرام بگیر آدم…
وقتی یک حیوان وحشی را در سیرک به حیوانی بیآزار مبدل میکنند، آیا وحشی بودن آن را درمان کردهاند یا فقط آن را با توسل به تحمیل ترس و زخم و گرسنگی رام کردهاند؟ کلیسا هم دقیقاً همین کار را با انسان کرد: انسان را با زور و ترس و… رام کرد و اسم این کار را بهبود بخشیدن و درمان انسان نهاد، در حالی که انسان فقط ناتوان و بیمار شد.
از میان تمام امکان های تسلی بخشی،هیچ تسلایی در فرد موثرتر از آن نیست که بداند تسلایی وجود ندارد؛این فهمِ متمایزچنان است که فرد میتواند دوباره و ناگاه به حالت عادی خویش بازگردد.
مطلب مشابه: متن فلسفی + جملات فلسفی مفهومی به زبان انگلیسی و با ترجمه فارسی

جملات آموزنده و عمیف فلسفی زندگی
ای انسان برای رسیدن به فرا انسان خویش ،تورا دعوت میکنم به طویله گریزی .باگ انسانیت این است که طویله گریزی را هم معنا با اجتماع گریزی میداند.
زندگی چشمهیِ لذّت است. امّا آنجا که فرومایه نیز آب مینوشد، چاهها همه زهرآگیناند.
من دوستارِ پاکیهای ام. باری، خوش نمیدارم دیدارِ پوزههایِ گشاده به نیشخند را و تشنگیِ ناپاکان را.
آنان در چاه نگاه انداختهاند و اکنون لبخندِ نفرتانگیزِشان از تهِ چاه به سویِ من بَرمیتابد!
آبِ مقدّس را با شهوتبارگیِ خویش زهرآلود کردهاند و چون رؤیاهایِ پلیدِشان را «لذّت» نامیدند، واژهها را نیز به زهر آلودند.
ترندها و برندها، صرفا تلاشی ناموفق برای ایجاد غفلت نسبت به پوچی و بیهدفی انسان پُستمدرنند. از دست رفتگی هویت قومی، معدومیت امکان خانواده، نابودی مرجعیت علمی و حِکمی، منفردشدگی، بردگی سرمایهداری، مستی و نئشگی همگانی و… حیات انسانی را مدتهاست نابود کرده. بشر تا حدی دیوانه شده که صبح تا شب برای صاحبان سرمایه کار میکند تا دریافتیاش را به دیگر صاحبان سرمایه بدهد و از این تبادل، به خیال خودش احساس سرزندگی میکند.
حال آنکه ناخودآگاه، آگاه تر از آنست که فریب بخورد.
و همچنان،در جستجوی هیچ نیستم،مگر اندک هوای راستین زندگی
فرار از وضعیتی که نمیخواهی درآن باشی،باعث ماندن در همان وضعیت میشود.
چنین است سرنوشت انسان
نیرویی که کافئین به ما می دهد ،قرضی است .و قرض را هم دست آخر باید پس داد.
اگر زخمهایت را درمان نکنی
به کسانی زخم خواهی زد ،که نقشی در زخمی کردنت نداشتند.

آنچه مارا افسرده میکند ،تمام واقعیات و اتفاقات نیست،بلکه تفسیر ما از واقعیت و اتفاق و مقاومت ما برای زیستن و پذیرش درد است که افسردگی را منجر میشود
در واقع هر فرد بهنجاری،فقط نسبتا بهنجار است.
اما حق تا ابد هراکلتوس است که میگفت بود افسانهای پوچ بیش نیست. یگانه جهان واقعی جهان نمود است و بس
چه میشد اگر دنیا ،مملو از انسان هایی عین شما می شد؟
چگونه میتوانستم
تو را فاش کنم
وقتی حتی برهنگیات را
از تن درآورده بودی؟
مطلب مشابه: کپشن فلسفی با جملات کوتاه و زیبا + جملات خاص و ناب از بزرگان
خودکشی ، مسکن درد یا از بین برنده ی درد نیست،خودکشی انفجار بمب درد است ،که ترکش آن درد ها ،به دیگران منتقل میشود و نزدیکان سهم بیشتری از درد را دریافت میکنند.
بدبینم بخاطر آگاهی ام
خوش بینم بخاطر اراده ام .
آنچه که ما نهایتا بدان میرسیم ،فرم است.
و تمام جدال و بحث بشر بر محتواهایی است که فرم ندارند و فرم مشخصی ندارند،مثل خدا ،مثل عشق،مثل روان و مثل رنج و…

متن زیبای خاص فلسفی
رنج را از آدمی بگیرید،آیا لذتی باقی می ماند؟
انسان بر قانون مقدم است .
جنون کمیت گرایی
وقتی میان انبوه سوالات کمیتی در زندگی ، سوالات کیفی مدفون میشود ،دیگر احساسات و ارزشها کمرنگ تر میشوند .
به عنوان مثال در سوال درآمد من چقدر است؟،انبوهی از سوال های کیفی وجود دارد که از یاد می رود،اینکه این درآمد کافی است؟این کار حس ارزش میدهد؟در طول کار چه احساساتی تجربه میکنم ؟ و….
زیباترین نمود قدرت و هیولای درون آدمی آنجایی نمود پیدا میکند که توانایی ظلم کردن داشته باشد ولی ظلم نکند..
شاید عشق،فریب طبیعت برای بقای نسل است.
آنچه از فرد یک هنرمند میسازد،لحظاتی است که خودرا فراتر از بشر حس میکند……..
فلسفیدن ،یعنی نبردی علیه جادو شدن شعور ما به وسیله ی زبان و کلیشه .
وقتی دیگر ممکن نیست با افتخار زندگی کنی،دیگر باید با افتخار بمیری.
انگشتم را در هستی فرو می برم- بوی پوچی می دهد. من کجا هستم؟ این چیزی که آن را جهان می خوانند چیست؟ چه کسی مرا به این دام انداخته و اکنون مرا وانهاده است؟ من کی هستم؟ چگونه به جهان آمده ام؟ چرا با من مشورت نشد؟
مطلب مشابه: متن حرف حساب + جملات حرف حساب فلسفی و با معانی زیبا

شاید نقش ها مقدس باشند ،اما افراد مطلقا نه
وقتی چیزی موجودیت می یابد که با جهان پیرامون خود ارتباط می گیرد و اثر می گذارد.
گمان نمیکنم که از دستِ خدا رها شویم، زیرا هنوز به دستورِ زبان باور داریم.
چه کسی از میان ما به زندگی آری گفت و بالغ شد؟
آنکه جدیتی یافت به مانند جدیتِ در کودکی به هنگام بازی
برای مرد شدن یک پسر ،مرگ پدر نمادین و تولد قهرمان فراخود، نیاز است.
ناظر بخشی از حقیقت است.
تشویش،سرگیجه ی ناشی از آزادی است.
مطلب مشابه: جملات تاریک و فوق سنگین فلسفی؛ متن های سنگین فلاسفه معروف

جملات با معنی فلسفی
آنگاهان که تن آدمی جای مناسبی برای زیستن نباشد ،ترجیح میدهد در افکار خویش زندگی کند.
خوشا به آری گویان به تن
خوشا به آری گویان به زندگی
انسان والا ،چه حرمتی برای دشمنان خویش میگذارد.
معنا و مفهوم برای آدمی چیزی نیست جز استعاره.
کار فلسفه شاید همین است ،که در هر برهه ای با استعاره ای جدید ،شعری تازه برای زندگی بسراید.
اقتصادی ترین سیستم جهان ،کارکرد مغز است ،تا جایی که شاید تنبل ترین سیستم در جهانِ کثرتِ داده ها،مغز باشد.
مردم چنان از رنج دیروزشان صحبت میکنند انگار امروز ،روز تازه ای نیست.
وه که چه نیکبخت توانیم بود ما،ما اهل شناخت،اگر که خاموش ماندن بیاموزیم و بس،چندان که باید.
پذیرش ۱۰۰ درصدی و ایمان به یک مفهوم،یک ایده و محتوای یک کتاب ،نشان از نفهمیدن آن دارد.
مطلب مشابه: متن زیبای فلسفی + جملات فلسفی سنگین کوتاه و بلند با جملات زیبا

چه کسی از میان شما آگاه تر است ؟
آنکه نمیدانم تکیه کلامش باشد .
ما خود برای خود ناشناخته ایم،ما اهل شناخت.
تو به تنهایی خدایی یا با من خدایی؟
شاید واقعی ترین نسخه ی آدمی ،تصورش از تصور دیگران در مورد او است.
لحظه ی حال ،نزدیک ترین موجودیت برای آدمی است. وقتی عدم در آن جریان دارد ،لذت بخش است و وقتی ذهن در آن جریان دارد رنج احساس میشود.
راستی در حوضچه ی لحظه ی اکنون
رَخت برمیکنی تا آب تنی لحظه بودن را به تمام آدمیان روی زمین بشارت بدهی ؟
من سزاوار موسیقی خوب زمینم
که تمامش هست پر از نت های سکوت
تو سزاوار اندیشه ی پاکی که به هیچ جریان دارد .
راستی با اینهمه سائیدگی روح در جسم ضعیف در پی کوبش رخداد های تلخ زمین جشن میگیری بودش سرشار خودت از غم و شادی را ؟
تنها عذر خدا برای بخشش این است که اصلا وجود ندارد.

به اعتبار خود دیوانه باشم ،به از این است که به اعتبار دیگران فرزانه باشم ،این است ارزشمندی فردیت .
ادیان مثل کرم شب تابند ،تا تاریکی نباشد نمیدرخشند.
فلسفه و هنر غذای روح آدمی است.
آنچه برای من رنج است،فقط برای من رنج است،نه برای جهان.
تمامی حقایق بزرگ ،در ابتدا توهین به مقدسات تلقی میشوند.
تنهایی برای کسی که از لحاظ فکری بلند مرتبه است ،مزیتی مضاعف دارد نخست اینکه با خویشتن است و دوم اینکه با دیگران نیست.
وقتی اکثریت سلولهای بدن انسان، آرزوی مرگ یک سلول رو دارن ولی اون سلول هنوز زنده است، ما بهش میگیم سرطان.
مطلب مشابه: جملات ناب فلسفی بزرگان فلسفه؛ 100 متن قشنگ آموزنده از شخصیت های مهم

تو شرایطت نیستی
تنها چیزی که به حساب می آید،این است که انسان در جمعیت دنیا دخالت نکند.جمعیت مثل پول است ،هر قدر بیشتر چاپ شود،ارزشش کم میشود،شاید همین علت شکوه و شکایت پیران از جوانیِ بی ارزششان است.
طبع انسان چنین است که اگر صد بار هم اعتقاداتش را با دلیل و منطق رد کنی ،هر گاه بدان نیاز داشته باشد باز هم برمیگردد به نقطه ی اول و آنها را واقعیت و حقیقت می پندارد.
ادیان و هنر مُسَکن درد های آدمی اند،فلسفه و علم درمان این درد ها.
چه بسیار میدانند و چه ژرف میفهمند،آنان که غرایزشان را دوست میدارند و همچون کودک همسایه ی دیوار به دیواری که همبازی کودک درون آدمی است و گاهگاهی به خانه ی تن می آید، با آن رفتار می کنند.
آنکه رنج نکشید،تربیت نشد
انسان زیرک در پی لذت نمیکوشد،بلکه در پی از میان برداشتن درد است.
به راستی انسان رودی است آلوده .دریا باید بود تا رودی آلوده را پذیرا شد و آلودگی پذیرفت .
خودکشی کردن یا ادامه دادن به زندگی ،هر دو نشات گرفته از ترس اند.
ما شکاکان هم دشمنان خود را داریم،شیاطینی که تردید ما را ضعیف می کنند و دانه های ایمان را به ماهرانه ترین شکل می کارند.
لذت جایی پدیدار میشود که قدرتی درکار باشد،انسان خواست قدرت است.
به میزانی که به اخلاقیات باور داریم ،زندگی را محکوم میکنیم ،چون آنچه را با نام اخلاق به خوردمان دادند،بیش از اینکه اخلاق باشد چیزی نیست جز تفسیر شخصی اخلاق .
دلیل اینکه دوست داریم در دامان طبیعت باشیم ،این است که طبیعت هیچ نظری در مورد ما ندارد..

مبادا تنها خودرا تکثیر کنی
بلکه چیزی والاتر بساز
ترس ،مادر اخلاق است.
ترجیح میدهم جسمم گرسنه به رختخواب برود،تا اینکه روانم گرسنه صبح را شب کند.