بهترین فیلم های دیوید لینچ؛ ۱۲ اثر پربیننده و معروف کارگردان بزرگ

دیوید لینچ یکی از بزرگترین فیلمسازهای تاریخ است که همین چند وقت پیش درگذشته و تاریخ سینما پیوست. اما چیزی که او را به یاد ماندنی کرد، فیلمهای روانشناختی و فلسفی او بود که طرفداران این نوع از فیلمها را حسابی خوشنود کرد. در این بخش از سایت ادبی و هنری روزانه قصد داریم بهترین فیلم های دیوید لینچ را به شما دوستان معرفی کنیم. پس اگر به دنبال تماشای فیلمهای این کارگردان بزرگ هستید، با ما همراه شوید.
فهرست موضوعات این مطلب
کلهپاککن

- نام انگلیسی: Eraserhead
- کارگردان: دیوید لینچ
- سال ساخت: 1977
- بازیگران: جک نانس، شارلوت استوارت، جین بیتس
اولین فیلم از لیست امروز ما یکی از فلسفیترین آثار او یعنی کله پاک کن است. در آغاز جمعیت کوچکی فیلم را دیدند و توجه چندانی بدان نشد. کلهپاککن پس از چندین پخش طولانی بهصورت فیلم نیمهشب مورد توجه قرار گرفت. از زمان پخش فیلم، این اثر با نقدهای مثبتی روبرو شده و از لحاظ تجاری نیز موفق بوده و فیلمی کالت در نظر گرفته میشود. تصاویر سوررئال و گرایشهای جنسی نهفته در درونمایه فیلم عناصری کلیدی محسوب میشوند. در سال ۲۰۰۴، کتابخانه کنگره، فیلم را برای حفظ و نگهداری در فهرست ملی ثبت فیلم قرار دارد.
خلاصه داستان این فیلم
چهره هِنری اسپنسر بر روی سیارهای در فضا دیده میشود. او دهانش را باز میکند و موجودی مانند اسپرماتوزون ظاهر میشود. مردی در سیاره اهرمها را میکشد و آن موجود به طرفی شنا میکند. در چشمانداز شهری صنعتی، هنری با خواربار خود به سمت خانه میرود. دختر زیباروی آنسوی راهرو جلوی هنری را در خارج آپارتمانش گرفته و به وی می گوید که دوستدخترش، مری، هنری را برای صرفِ شام با خانوادهاش به خانهشان دعوت کردهاست. هنری خواربارش را در آپارتمانش که پر از انباشتههای خاک و گیاهان مرده است، رها میکند. آن شب، هنری به خانه مری میرود و مُعذب و ناشیانه با مادر او صحبت میکند…
جاده مالهالند

- نام انگلیسی: Mulholland Drive
- کارگردان: دیوید لینچ
- سال ساخت: 2001
- بازیگران: نائومی واتس، لورا هرینگ، جاستین ثرو
فروید با نظریههای بنیان کن خود، رواشناسی و شناخت ما را از خود دگرگون کرد. این فیلم از لینچ بزرگ دقیقا چنین فیلمی است. سورئال، فسلفی و بسیار پیچیده. جاده مالهالند فیلمی در ژانر نئو نوآر و معمایی محصول سال ۲۰۰۱ کشور ایالات متحده است. نویسنده و کارگردان این اثر دیوید لینچ بوده که در این فیلم عناصر فراواقعگرایی را به تصویر میکشد. بازیگران این فیلم نیز عبارتند از جاستین ثرو، نائومی واتس، لورا هرینگ، ان میلر، و رابرت فورستر. این فیلم مورد تحسین فراوان منتقدین قرار گرفت و علاوه بر نامزدی بهترین کارگردان از آکادمی اسکار جایزه بهترین کارگردان را از جشنواره کن برای لینچ به ارمغان آورد.
خلاصه داستان این فیلم
داستان این فیلم به صورت پیوسته نمیباشد به طوری که داستان این فیلم در چند وهله اتفاق میافتد. زنی سیاه موی (لورا النا هرینگ) که در اثر تصادفی مجروح شده بهطور پنهانی به خانه پیرزنی که در حال رفتن به مسافرت است وارد میشود. هنرپیشه جوان و بلند پروازی به نام بتی (نائومی واتس) که برای بازی در هالیوود از کانادا به لس آنجلس آمده هنگام ورود به خانه خاله اش که برای ضبط فیلمی به کانادا رفته با زن سیاه مو روبرو میشود. زن سیاه مو که حافظه خود را در اثر تصادف از دست داده در اثر دیدن پوستر فیلم گیلدا (۱۹۴۶) که در بالای آینه قرار دارد خود را به اسم هنرپیشه اصلی یعنی ریتا معرفی میکند…
مطلب مشابه: بهترین فیلم های هیچکاک (لیست 13 فیلم بی نظیر این کارگردان)
مخمل آبی

- نام انگلیسی: Blue Velvet
- کارگردان: دیوید لینچ
- سال ساخت: 1986
- بازیگران: کایل مکلاکلن، کایل مکلاکلن، ایزابلا روسلینی، لورا درن
یکی از مطرحترین آثار دیوید لینچ که آن فضای سورئالی همیشگی را دارد، مخمل آبی است. مخمل آبی ابتدا نقدهای متفاوتی از منتقدان دریافت کرد و بسیاری مضمون قابل اعتراض آن را در تضاد با ارزشهای هنری توصیف کردند. در هر صورت، لینچ با این فیلم برای دومین بار کاندید اسکار بهترین کارگردانی شد و مخمل آبی هم به فیلم کالت بین طرفداران تبدیل شد. لینچ به عنوان کارگردانی که بر خلاف اصول همیشگی گام برمیدارد باعث بازیابی حرفهای دنیس هوپر بعد از این فیلم شد و برای روسلینی نیز بستری به مراتب بزرگتر از کارهای قدیمی او فراهم آورد که کار او به عنوان مدل و طراح لوازم آرایشی را رونق بخشید.
خلاصه داستان این فیلم
داستان این فیلم، دربارهٔ پسر جوانی به اسم جفری (کایل مک لاکلن) است که در زمینی یک گوش بریده شده پیدا میکند؛ این آغاز ماجرای عجیبی است که او در آن درگیر میشود. ا اینکه مخمل آبی در نگاه اول فیلمی رازآلود به چشم میآید اما فیلم در سطوح مضمونی مختلفی خود را به نمایش میگذارد. مخمل آبی بسیار وامدار سینمای نوآر دهه ۵۰ است و مفاهیمی از جمله زن اغواگر و فتانه (دوروتی والنز)، شرور غیرقابل کنترل (فرانک بوث) و اخلاقیات شکبرانگیز قهرمان (جفری بیمونت) را در کنار فیلمبرداری پر از سایه و گاه سیاه در خود گنجانده است. مخمل آبی شیوهی تثبیتشدهی لینچ در «نگاه کج» را نیز نمایان میکند و عناصر معمول کارهای لینچ، که بعدها تبدیل به مشخصه و امضای او شدند، مانند شخصیتهای ناهمگون، دنیای دو قطبی و جراحات مشخص به مغز و جمجمه را در خود دارد.
مرد فیلنما

- نام انگلیسی: The Elephant Man
- کارگردان: دیوید لینچ
- سال ساخت: 1980
- بازیگران: آنتونی هاپکینز، جان هرت، آن بنکرافت
لینچ علاقه فراوانی به فروید داشت و این فیلم او برخلاف دیگر آثارش که بازی با ذهن مخاطب است، روایتی از یک روان درمانی است. مرد فیلنما یک فیلم زندگینامهای و درام آمریکایی-انگلیسی به کارگردانی دیوید لینچ که در سال ۱۹۸۰ منتشر شد. فیلم روایت زندگی تلخ جوزف مریک (در فیلم با نام جان مریک) را نشان میدهد. فیلم در زمان خود نامزد دریافت هشت جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم شد که موفق به دریافت هیچکدام نشد. این فیلم سیاه و سفید فیلمبرداری شدهاست و فیلمنامه آن هم اقتباسی از داستان «مرد فیل نما و خاطرات دیگر» نوشته سِر فردریک تروس بود.
خلاصه داستان این فیلم
جان مریک از بیماری عجیبی رنج میبرد که به سبب آن، پوستش ضخیم و ناصاف شده و برآمدگیهای بزرگی روی بدنش پیداست. او زندگی سختی داشته و همانند یک حیوان با او رفتار میشود تا اینکه دکتری به نام «فردریک ترویس» را ملاقات میکند و …
تلماسه

- نام انگلیسی: Dune
- کارگردان: دیوید لینچ
- سال ساخت: 1984
- بازیگران: استینگ، پاتریک استوارت، ماکس فون سیدو، سیلوانا مانگانو
تلماسه یکی از معروفترین فیلمهایی است که در همین چند سال اخیر دست خوش اقتباسی تماشایی شد. اما شاید برای شما جالب باشد تا بدانید که دیوید لینچ نیز اثری بسیار خاص را از این مجموعه رمان بر روی پرده برده است. تلماسه فیلمی علمی تخیلی به کارگردانی دیوید لینچ محصول سال ۱۹۸۴ است. فیلم که بر اساس رمانی به همین نام از فرانک هربرت ساخته شده بود، یک شکست کامل سینمایی و تجاری تلقی میشود. هربرت داستان این فیلم را در سال ۱۹۶۵ منتشر ساخت.
خلاصه داستان این فیلم
خاندان آتریید جزو محبوبترین خاندانهای حکومتی عالم هستند. «پادشاه» امپراتور صدام چهارم از قدرت آترییدها هراسان شدهاست زیرا آنان به تکمیل نوعی فناوری دست یافتهاند که نیروی نیت ذهنی انسان را به کمک دستگاهی تبدیل به امواج صوتی متمرکزی میکند که قادر است هر شیئی را متلاشی سازد. لیکن امپراتور به خاطر ترس از رسوایی سیاسی در برابر اعضای خاندانهای لندزراد نمیتواند خود مستقیماً علیه آنها وارد عمل شود؛ بنابراین حیلهای میاندیشد و کنترل منابع ملانژ در آراکیس را از بارون ولادیمیر هارکونن (بزرگ خاندان هارکونن و دشمن قدیمی دوک آتریید) میگیرد و به آترییدها میسپارد. دوک لیتو آتریید (سرور خاندان آتریید) حاکمیت بر آراکیس را با وجود آب و هوای خشک و بی رحمی که دارد فرصتی مناسب میبیند، زیرا امید دارد ارتشی از فرمنها (که زندگی در آراکیس آنها را سخت و خشن و شکستناپذیر کرده) بسازد تا با گارد ترسناک پادشاه امپراتور، ساردوکار، برابری کنند. امپراتور خشنود است که…
مطلب مشابه: معرفی بهترین فیلمهای مارتین اسکورسیزی؛ ۱۳ فیلم معروف و دیدنی
از ته دل وحشی

- نام انگلیسی: Wild at Heart
- کارگردان: دیوید لینچ
- سال ساخت: 1990
- بازیگران: نیکلاس کیج، لورا درن، ویلم دفو
دهه نود سالهایی درخشان برای سینما بوده و به راستی شاهکارهای بیشماری بر روی پرده رفت. یکی از فیلمهای خوب این دهه که لینچ آن را ساخته، از ته دل وحشی نام دارد. از ته دل وحشی فیلمی است به کارگردانی دیوید لینچ ساخته شده به سال ۱۹۹۰. لورا درن و نیکلاس کیج بازیگران اصلی فیلم هستند. این فیلم بر پایه رمانی به همین نام نوشته بری گیفورد ساخته شدهاست. نخل طلای جشنواره فیلم کن ۱۹۹۰ به این فیلم تعلق گرفت.
خلاصه داستان این فیلم
در ابتدای فیلم شاهد آن هستیم که سیلور (نیکلاس کیج) در جلوی چشمان معشوقه اش به نام لولا (لارا درن) مردی را که از طرف مادر لولا اجیر شده تا سیلور را بکشد، میکشد و بعد از سپری کردن ۲۲ ماه در زندان آزاد میشود و دوباره پیش لولا بازمیگردد. حالا دوباره مادر لولا فردی (هری دن استانتون) را برای کشتن سیلور اجیر میکند…
بزرگراه گمشده

- نام انگلیسی: Lost Highway
- کارگردان: دیوید لینچ
- سال ساخت: 1997
- بازیگران: بیل پولمن، پاتریشا آرکت، بالتازار گتی
دنیای یک روانپریش از دید دیوید لینچ. اینها تنها کلماتی هستند که میتوانند Lost Highway را توصیف کنند. بزرگراه گمشده فیلم مهیج روانشناسانهای با نشانههایی از ژانر وحشت و نئو نوآر ساخته دیوید لینچ کارگردان آمریکایی به سال ۱۹۹۷ است. فیلمی سوررئال که روانپریشیهای انسان و نمود آن در واقعیت را بیان میکند و در طول فیلم دوگانگی شخصیت و موقعیت، بیننده را در فضایی معماگونه غوطهور میکند. بزرگراه گمشده با وجود اینکه در زمان انتشار با نقدهای متفاوتی از سوی منتقدان مواجه شد، هواداران کالت خود را کسب کرده و از سوی برخی منتقدان بسیار تحسین شدهاست. در سال ۲۰۰۳ اپرایی از این فیلم اقتباس شد.
خلاصه داستان این فیلم
داستان فیلم دربارهٔ نوازنده ساکسیفونی به نام فرد مادیسون است که در آغاز فیلم در آیفون خانهاش میشنود که «دیک لورنت مردهاست». این پیام در ابتدا برای او بی مفهوم است. او ضمناً به همسرش مشکوک است که به او خیانت میکند و با شخصی به نام اندی رابطه پنهانی دارد. روزی همسرش بستهای زرد رنگ حاوی یک کاست ویدئو در جلوی خانه پیدا میکند، وقتی در خانه با هم به تماشای آن مینشینند نمای بیرونی خانه خود را میبینند. آن دو حدس میزنند که فیلم را یک بنگاه معاملات ملکی فرستادهاست. بعدتر فیلمی دیگر پیدا میکنند که اینبار علاوه بر نمای بیرون، وارد خانه شده و آنها را خوابیده در اتاق خواب نشان میدهد. نگران از این موضوع، به پلیس آگاهی میدهند. مأموران پلیس ناتوان از حل معما از آنها میخواهند ضریب امنیتی خانه را بالاتر ببرند…
داستان استریت

- نام انگلیسی: The Straight Story
- کارگردان: دیوید لینچ
- سال ساخت: 1999
- بازیگران: ریچارد فارنزورث، سیسی اسپیسک، هری دین استنتون
این فیلم قطعا متفاوتترین اثر دیوید لینچ است. فیلمی که در آن خبری از فلسفه، روانکاوی و پیچیدگی نیست. فیلمی انسانی درباره تنهایی، پیری و زندگی. داستان استریت فیلمی به کارگردانی دیوید لینچ محصول سال ۱۹۹۹ است. فیلم داستان سفر واقعی الوین استریت را در پهنای ویسکانسین و آیووا بر روی ماشین چمن زنی روایت میکند. در نام فیلم (The Straight Story) ایهام وجود دارد، استریت هم میتواند نام شخص باشد و هم کنایهای از ساختار خطی فیلم. این فیلم از دید منتقدان و بینندگان با موفقیت روبرو شد. گرچه فروش فیلم در گیشه در مجموع کمتر از حد انتظار بود. منتقدان به قوهٔ بازی شخصیتها و به ویژه دیالوگهای واقعگرایانهٔ این فیلم توجه نشان دادند. راجر ایبرت دیالوگهای این فیلم را با کارهای ارنست همینگوی مقایسه کرده است. این فیلم نامزد دریافت نخل طلایی در جشنواره فیلم کن سال ۱۹۹۹ و ریچارد فارنزورث نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
خلاصه داستان این فیلم
در لورنس، آیووا، آلوین استرایت نتوانسته به جلسه معمول خود با دوستانش در بار حاضر شود و در نهایت پس از یک سقوط، در کف آشپزخانهاش پیدا میشود. دخترش، رز، پدر reluctant خود را به نزد پزشک میبرد، که با جدیت او را نصیحت میکند تا از تنباکو دست بکشد، رژیم غذایی خود را بهبود بخشد و از واکر استفاده کند، اما آلوین تمام این توصیهها را رد میکند. زمانی که برادر آلوین، لایل، دچار سکته مغزی میشود، آلوین تصمیم میگیرد به دیدن لایل برود، حتی اگر آنها در طول ده سال گذشته با یکدیگر صحبت نکرده باشند.
از آنجا که نه آلوین (به دلیل سنش) و نه رز (به دلیل یک ناتوانی نامشخص) گواهینامه رانندگی دارند، آلوین تصمیم میگیرد ۲۴۰ مایل را به سمت مانت زیون، ویسکانسین با چمنزن سوار شده و یک تریلر مسافرتی کوچک دستساز را به دنبال خود بکشد. این تصمیم نگرانی و تردید را در ذهن خانواده، دوستان و همسایگانش ایجاد میکند…
مطلب مشابه: بهترین فیلمهای چارلی چاپلین (۱۲ فیلم دیدنی و معروف هنرپیشه معروف)
امپراتوری درون

- نام انگلیسی: Inland Empire
- کارگردان: دیوید لینچ
- سال ساخت: 2006
- بازیگران: لورا درن، جرمی آیرونز، جاستین ثرو
از آخرین آثار لینچ که همان فضای سورئال همیشگی او را دارد، امپراتوری درون نام دارد. امپراتوری درون فیلمی تجربی در ژانر دلهرهآور روانشناختی به کارگردانی دیوید لینچ کارگردان آمریکایی محصول سال ۲۰۰۶ است. فیلمبرداری این فیلم سوررئال دو سال و نیم طول کشید و کاملاً با دوربین دیجیتال فیلمبرداری شده است.
خلاصه داستان این فیلم
اگر بخواهیم روند این فیلم پیچیده را که بر اساس آن فیلمساز این پازل پیچیده، به اسم امپراتوری درون را شکل داده است، بگوییم، شاید نزدیکترین جریان اینگونه است که شخصیت محوری فیلم زنیست به اسم نیکی گریس. نیکی در اصل هنرپیشه است و در فیلم با توجه به صحبتهای کارگردان فیلمی که برای آن انتخاب شده است، مدتیست که از دوران اوج بازیگری خود فاصله گرفته است و بازی در این فیلم میتواند دوباره او را به اوج برگرداند. همسر نیکی هم بازیگر است ولی در این فیلم نقشی به او واگذار نشده است. آنها از طبقه مرفه جامعه هستند و در یک خانه بزرگ و زیبا و با خدمتکاران زیادی زندگی میکنند. شوهر نیکی مرد عجیبیست و در یک مهمانی که در خانه آنها برگزار میشود، به مرد بازیگر مقابل همسرش هشدار میدهد تعهد به ازدواج بسیار برای خانواده او مهم است و او را از عواقب عبور از این مرزها آگاه میکند….
توئین پیکس

- نام انگلیسی: Twin Peaks
- کارگردان: دیوید لینچ
- سال ساخت: 1990
- بازیگران: کایل مکلاکلن، لارا فلین بویل، جک نانس
برخلاف آثار لیست امروز، این دو اثری که قرار است به شما عزیزان معرفی کنیم، سریال هستند. سریالی سورئال و فلسفی که ساعتها شما را درگیر خود خواهد کرد. توئین پیکس یا چکاد های دوقلو نام مجموعه تلویزیونی درام آمریکایی است که اولین بار در آوریل ۱۹۹۰ به دست دیوید لینچ و مارک فراست تهیه و ساخته شد. مجلهٔ تایم این مجموعه را در لیست ۱۰۰ مجموعه تلویزیونی برتر تاریخ قرار دادهاست.
خلاصه داستان این سریال
داستان این مجموعه در شهر خیالی توئین پیکس در ایالت واشینگتن آغاز می شود که با آمدن مأمور افبیآی دیل کوپر، برای بررسی قتل دختری با نام لورا پالمر که تازه در شهر اتفاق افتاده داستان ادامه پیدا می کند. مجموعه از سه فصل به ترتیب ۸، ۲۲ و ۱۸ قسمتی تشکیل شدهاست. همچنین دیوید لینچ برای توئین پیکس یک فیلم سینمایی ساختهاست به نام با من بر آتش برو که ماجرای قبل از قسمت اول سریال را نشان میدهد و یک فیلم دیگر هم منتشر کرد که در آن قسمتهای حذف شده و منتشر نشده سریال را نمایش میدهد. فصل سوم سریال پس از یک وقفهٔ ۲۵ ساله، در ماه مه سال ۲۰۱۷ توسط شبکه تلویزیونی شوتایم پخش میگردد. فصل سوم ۱۸ قسمت را دربردارد که به وسیله دیوید لینچ و مارک فراست نوشته شده و دیوید لینچ آن را کارگردانی کردهاست.
توئین پیکس: بازگشت

- نام انگلیسی: Twin Peaks
- کارگردان: دیوید لینچ
- سال ساخت: 2017
- بازیگران: کایل مکلاکلن، ال استروبل، جسی جانسون
این سریال دقیقا ادامه سریال بالایی است که با توجه به سال ساخت، از کیفیت تصویری بالایی برخوردار است. توئین پیکس: بازگشت مجموعه تلویزیونی رمزآلود ترسناک آمریکایی به کارگردانی دیوید لینچ و نویسندگی مارک فراست و دیوید لینچ محصول سال ۲۰۱۷ است.
خلاصه داستان این سریال
فصل سوم سریال “Twin Peaks” که به عنوان “Twin Peaks: The Return” نیز شناخته میشود، داستان را 25 سال پس از حوادث فصلهای قبلی ادامه میدهد. این فصل به صورت یک مینیسریال 18 قسمتی ساخته شده است و با سبک خاص دیوید لینچ، ترکیبی از واقعیت و خیال، معما و سوررئالیسم را ارائه میدهد.
داستان با شخصیتهای مختلفی در مکانهای متفاوت آغاز میشود. یکی از محورهای اصلی داستان، بازگشت دال (Agent Cooper) است که پس از سالها در دنیای دیگری گرفتار شده و باید به دنیای واقعی بازگردد. او تلاش میکند تا هویت خود را بازیابی کند و در عین حال به حل معماهای پیچیدهای که در Twin Peaks وجود دارد، بپردازد.
در این فصل، شخصیتهای جدید و قدیمی معرفی میشوند و داستانهای مختلفی به هم پیوند میخورند. موضوعات اصلی شامل هویت، زمان، و تأثیرات گذشته بر حال است. همچنین، عناصر فراطبیعی و نمادگراییهای عمیق در طول فصل حضور دارند.
فصل سوم به دلیل ساختار غیرخطی، تصاویر زیبا و پیچیدگیهای رواییاش مورد تحسین قرار گرفته و به عنوان یک اثر هنری منحصر به فرد در تلویزیون شناخته میشود. در نهایت، داستان به یک پایان باز و مبهم ختم میشود که بینندگان را به تفکر و تفسیر دعوت میکند…
مطلب مشابه: معرفی فیلم های فلسفی؛ 22 فیلم برای علاقمندان به فیلم های فلسفی عمیق
خرگوشها

- نام انگلیسی: Rabbits
- کارگردان: دیوید لینچ
- سال ساخت: 2002
- بازیگران: اسکات کوفی، لورا هرینگ، نائومی واتس
اگر میخواهید با فلسفه سورئالیسم و هنر آن آشنا شوید، خرگوشها بهترین گزینه برای شماست. خرگوشها مجموعهای از فیلمهای ویدئویی کوتاه آوانگارد در سبک معمایی به کارگردانی دیوید لینچ است که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد. از بازیگران آن میتوان به اسکات کوفی، لورا هرینگ و نائومی واتس اشاره کرد.
خلاصه داستان این فیلم
“خرگوشها” کاملاً در یک جعبه مجموعه که نمایانگر نشیمن یک خانه است، اتفاق میافتد. در این صحنه، سه خرگوش انساننما وارد، خارج و گفتگو میکنند. یکی از آنها، جک، مذکر است و کت تیرهای به تن دارد. دو خرگوش دیگر، سوزی و جین، مؤنث هستند؛ دومی لباسی به تن دارد و اولی یک گلبند پوشیده است که هر دو به رنگهای صورتی هستند.
تماشاچیان از حدود موقعیت یک تلویزیون به تماشا مینشینند. در هر قسمت، خرگوشها در گفتگوهایی به ظاهر بیربط صحبت میکنند. جملات آنها حس رمز و راز را برمیانگیزد و شامل موارد زیر است: “آیا تو بلوند بودی؟”، “چیزی اشتباه است.”، “فقط آرزو میکنم که آنها به جایی بروند.”، “این به نحوه گفتن زمان مربوط میشد.” و “هیچکس نباید از این موضوع باخبر شود.” جملات نامرتب اما به ظاهر مرتبطی که خرگوشها بیان میکنند، نشان میدهد که دیالوگها میتوانند به گفتگوهای منطقی تبدیل شوند، اما تفسیرهای قطعی از آنها دشوار است…
مطلب مشابه: فیلم های روانشناسی؛ لیست 13 فیلم روانشناسی پرطرفدار با داستان عمیق روانی