جملات آموزنده حسین پناهی؛ دلنوشته های احساسی حسین پناهی

در این بخش سخنان و جملات آموزنده حسین پناهی را با مفاهیم مختلف گردآوری کرده ایم و امیدواریم از خواندن این متن ها لذت ببرید.

دلنوشته های حسین پناهی

حسین پناهی، بازیگر، نویسنده و شاعر ایرانی که در سال 1335 متولد شد و در سال 1383، در سن 48 سالگی در منزل شخصی اش و به دلیل سکته قلبی دار فانی را وداع گفت. دلنوشته های حسین پناهی، جملات سنگین و مفهومی احساسی هستند که مخاطب را به عمق معنای جمله می برد. در اینجا گلچینی از بهترین و ماندگارترین جملات و دلنوشته های حسین پناهی گرد آورده ایم و امیدواریم که از خواندن آنان لذت ببرید.

جملات حسین پناهی، دلنوشته های احساسی و معنی دار مرحوم حسین پناهی

جملات زیبا و آموزنده از حسین پناهی

پنجره را باز کن

و از این هوای مطبوع بارانی لذت ببر

خوشبختانه

باران ارث پدر هیچکس نیست

****

کودکی ام را دوست داشتم

روز هایی که به جای دلم

سر زانوی هایم زخمی بود …

****

من تعجب می کنم

چطور روز روشن

دو ئیدروژن

با یک اکسیژن؛ ترکیب می شوند

و آب از آب تکان نمی خورد !

****

سخنان بازیگر و شاعر ایرانی حسین پناهی

نیم ساعت پیش ،
خدا را دیدم قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش
سرفه کنان در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت
و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد ،
آواز که خواند تازه فهمیدم ،
پدرم را با او اشتباهی گرفته ام !

****

ما چیستیم؟

جز مولکولهای فعال ذهن زمین

که خاطرات کهکشان ها را

مغشوش می کند

****

جملات حسین پناهی، دلنوشته های احساسی و معنی دار مرحوم حسین پناهی

اجازه … ! اشک سه حرف ندارد … ، اشک خیلی حرف دارد!!!

****

متن و جملات آموزنده

لنگه های چوبی درب حیاطمان گرچه کهنه اند و جیرجیر می کنند
ولی خوش به حالشان که لنگه ی همند…

****

بهزیستی نوشته بود:

شیر مادر, مهر مادر, جانشین ندارد  ، شیر مادر نخورده مهر مادر پرداخته شد
پدر یک گاو خرید
و من بزرگ شدم
اما هیچکس حقیقت من را نشناخت
جز معلم ریاضی عزیز ام
که همیشه می گفت:
گوساله ، بتمرگ

****

جملات حسین پناهی، دلنوشته های احساسی و معنی دار مرحوم حسین پناهی

دلنوشته های مرحوم حسین پناهی

صـدای پای تو که می روی  ، صـدای پای مــرگ که می آید . . . .

دیـگر چـیـزی را نمی شنوم …!

****

این جهانی که همش مضحکه و تکراره

تکه تکه شدن دل چه تماشا داره

****

شب در چشمان من است

به سیاهی چشمهایم نگاه کن

روز در چشمان من است

به سفیدی چشمهایم نگاه کن

شب و روز در چشمان من است

به چشمهای من نگاه کن

چشم اگر فرو بندم

جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت

****

می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!

****

و اما تو! ای مادر!

ای مادر!

هوا  همان چیزی ست که به دور سرت می چرخد

و هنگامی تو می خندی

صاف تر می شود…

****

بعضی ها خیلی فقیرند.

تنها داراییشان پول است !

****

جملات زیبا و دلنشین حسین پناهی

 من اگه خـــــــــــــــــــدا بودم …

 یه بار دیگه تمـــــــــــــــوم بنده هام رو میشمردم

 ببینم که یه وقت یکیشون تنــــــــــــها نمونده باشه …

و هوای دو نفره ها رو انقدر به رخ تک نفره ها نمی کشیدم!!!!

****

چیزی دارد تمام می شود

چیزی دارد آغاز می شود

ترکِ عادت های کهنه

و خو گرفتن به عادت های نو

این احساس چنان آشناست

که گویی هزار بار زندگی اش کرده ام

می دانم و نمی دانم.

****

جملات حسین پناهی، دلنوشته های احساسی و معنی دار مرحوم حسین پناهی

جملات احساسی و مفهومی حسین پناهی

به خوابی هزار ساله نیازمندم

تا فرسودگی گردن و ساق ها را از یاد ببرم

و عادت حمل دارای کهنه ی دل را

از خاطر چشم ها و پاها پاک کنم

دیگر هیچ خدایی

از پهنه مرا به گردنه نخواهد رساند

و آسمان غبار آلود این دشت را

طراوت هیچ برفی تازه نخواهد کرد

****

خوشا به حال لک لکا که خوابشون واو نداره

خوشا به حال لک لکا که عشقشون قاف نداره

خوشا به حال لک لکا که مرگشون گاف نداره

****

ما چیستیم ؟!
جز ملکلولهای فعال ذهن زمین ،
که خاطرات کهکشان هارا
مغشوش میکند!

****

این روزها به جای” شرافت” از انسان ها فقط” شر” و ” آفت” می بینی !

****

جمله کوتاه مفهومی خاص

می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ………!

****

میزی برای کار

کاری برای تخت

تختی برای خواب

خوابی برای جان

جانی برای مرگ

مرگی برای یاد

یادی برای سنگ

این بود زندگی…..

****

  مگه اشک چقدر وزن داره…؟

که با جاری شدنش ، اينقدر سبک می شيم…

****

می‌دونی”بهشت” کجاست ؟ یه فضـای ِ چند وجب در چند وجب ! بین ِ بازوهای ِ کسی که دوسـتش داری…

****

جملات حسین پناهی، دلنوشته های احساسی و معنی دار مرحوم حسین پناهی

سخنان حسین پناهی

گز میکند خیابانهای چشم بسته از بر را
میان مردمی که حدودا میخرند و
حدودا میفروشند
در بازار بورس چشمها و پیشانی ها
و بخار پیشانیم حیرت هیچ کس را بر نمی انگیزد…

****

خوشا به حالتان که می توانید

بخندید

گریه کنید

همین است

برای زندگی

بیهوده به دنبال معنای دیگری نگردید

****

چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک میکنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
و اندکی سکوت……

****

اکبرعبدی تعریف میکند:
یک روز سر سریال بودیم. هوا هم خیلی سرد بود. از ماشین پیاده شد بدون کاپشن. گفتم: حسین این جوری اومدی از خونه بیرون؟ نگفتی سرما می‌خوری؟! کاپشن خوشگلت کو؟ گفت: کاپشن قشنگی بود،نه؟ گفتم: آره! گفت: من هم خیلی دوستش داشتم ولی سر راه یکی را دیدم که هم دوستش داشت و هم احتیاجش داشت. ولی من فقط دوستش داشتم……

****

ماندن به پای کسی که دوستش داری

 قشنگ ترین اسارت زندگی است !

می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما

 بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند …

****

جملات زیبای زندگی

مگه اشک چقدر وزن داره ، که با جاری شدنش ، اینقدر سبک می شیم..!؟!

“حسین پناهی”

جملات حسین پناهی، دلنوشته های احساسی و معنی دار مرحوم حسین پناهی

می‌خواهم برگردم به روزهای کودکی..
آن زمان‌ها که پدر تنها قهرمان بود
عشق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه‌ى زمین، شــانه‌های پـدر بــود
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند
تنــها دردم، زانوهای زخمـی‌ام بودند
تنـها چیزی که می‌شکست، اسباب‌بـازی‌هایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود!

****

به من بگویید

فرزانگانِ رنگ بوم و قلم

چگونه خورشیدی را

تصویر می کنید

که ترسیمش

سراسر خاک را

خاکستر نمی کند؟

****

جملات حسین پناهی، دلنوشته های احساسی و معنی دار مرحوم حسین پناهی

جملات زیبا و آموزنده مرحوم حسین پناهی

با قطار بیا جنوب و آن جا پیاده شو…. !

هر کجا بابونه‌یی دیدی بو کن من اونجام …!

****

این روزها “بــی” در دنیای من غوغا میکند!

بــی‌کس ، بــی‌مار ، بــی‌زار ، بــی‌چاره بــی‌تاب ، بــی‌دار ، بــی‌یار ،

بــی‌دل ، بـی‌ریخت، بــی‌صدا ، بــی‌جان ، بــی‌نوا

بــی‌حس ، بــی‌عقل ، بــی‌خبر ، بـی‌نشان ، بــی‌بال ، بــی‌وفا ، بــی‌کلام

،بــی‌جواب ، بــی‌شمار ، بــی‌نفس ، بــی‌هوا ، بــی‌خود،بــی‌داد ، بــی‌روح

، بــی‌هدف ، بــی‌راه ، بــی‌همزبان

بــی‌تو بــی‌تو بــی‌تو……

****

دیوار ها برای کوبیدن سر ناز کند

گریزی نیست

اندوه به دل ما گیر سه پیچ داده است

باید سر را به بیابان ها گذاشت !!

****

بی تو
نه بوی خاک نجاتم داد
نه شمارش ستاره ها تسکینم
چرا صدایم کردی
چرا ؟
سراسیمه و مشتاق
سی سال بیهوده در انتظار تو ماندم و نیامدی
نشان به آن نشان
که دو هزار سال از میلاد مسیح می گذشت
و عصر
عصر والیوم بود
و فلسفه

****

اشکهای من از غصه نیست، فقط

چشمهای من خجالتیست

چشمانم به وقت دیدنت عرق می کند

اما

تو این را باور نکن

غصه از اشکهای من می بارد

****

پابرهنه با قافله به نامعلوم می روم

با پاهای کودکی ام !

عطر برکه ها

مسحور سایه ی کوه

که می برد با خود رنگ و نور را.

آه سوزناک سگ

پولک پای مرغ

کفش نو

کیف نو

و جهان هراسناک و کهنه !

سالهای سال است که به دنبال تو

می دوم پروانه زرد !

و تو از شاخه  روز

به شاخه شب

می پری

و

همچنان …

****

و اما تو! ای مادر!
ای مادر!
هوا
همان چیزی ست که به دور سرت می چرخد
و هنگامی تو می خندی
صاف تر می شود…

****

اشعار حسین پناهی

در انتهای هر سفر
در آیینه
دار و ندار خویش را مرور می کنم
این خاک تیره این زمین
پاپوش پای خسته ام
این سقف کوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خدای دل
در آخرین سفر
در آیینه به جز دو بیکرانه کران
به جز زمین و آسمان
چیزی نمانده است
گم گشته ام ‚ کجا
ندیده ای مرا ؟

****

جملات حسین پناهی، دلنوشته های احساسی و معنی دار مرحوم حسین پناهی

بهترین جملات و دلنوشته های حسین پناهی

شناسنامه

من حسین ـَـم

پناهی ام

من حسینم , پناهی ام

خودمو می بینم

خودمو می شنفم

تا هستم جهان ارثیه بابامه….

سلاماش و همه عشقاش و همه درداش , تنهائیاش

وقتی هم نبودم مال شما…

اگه دوست داری با من ببین , یا بذار باهات ببینم

با من بگو یا بذار باهات بگم

سلامامونو , عشقامونو , دردامونو , تنهائیامونو

ها؟!

****

اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند دیگر گوسفند نمی درند به نی چوپان دل می سپارند و گریه میکنند……

****

 وقتی کسی اندازت نیست

 دست بـه اندازه ی خودت نزن…

****

دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد
خوابمان برد بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردها یش شده ایم

****

می دانی … !؟

به رویت نیاوردم …! از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما ”
فهمیدم پای ” او ” در میان است ………..

****

از آجیل سفره ی عید

چند پسته ی لال مانده است

آنها که لب گشودند؛ خورده شدند

آنها که لال مانده اند؛می شکنند

دندانساز راست می گفت:

پسته لال، سکوت دندان شکن است !

****

در

سلام،

خداحافظ

چیز تازه اگر یافتید

بر این دو اضافه کنید

تا بل

باز شود این در

گم شده بر دیوار

****

راســــــتی،

دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خـــــــــوب یاد گـــرفتــه ام…!

“حــــال مـــن خـــــــوب اســت” … خــــــوبِ خــــوب

****

جملات حسین پناهی، دلنوشته های احساسی و معنی دار مرحوم حسین پناهی

جمله های احساسی از حسین پناهی

سیاه سیاهم
با زرد هماهنگم کن استاد!
گاه حجم یک کلاغ
کنتراست یک تابلو را حفظ میکند

****

رخش گاری کشی می کند !

رستم، کنار پیاده رو سیگار می فروشد!

سهراب، ته جوب به خود می پیچد !

گرد آفرید، از خانه زده بیرون !

مردان خیابانی برای تهمینه بوق می زنند !

ابوالقاسم برای شبکه ی سه سریال جنگی می سازد !

وای …

موریانه ها به آخر شاهنامه رسیده اند !

****

آن لحظه که دستهای جوانم در روشنایی روز

گلباران سلام و تبریکات دوستان نیمه رفیقم میگشت

دلم

سایه‌ای بود ایستاده در سرما

که شال کهنه‌اش را گره میزد

****

کهکشان ها، کو زمینم؟!

زمین، کو وطنم؟!

وطن، کو خانه ام؟!

خانه، کو مادرم؟!

مادر، کو کبوترانم؟!

…معنای این همه سکوت چیست؟

من گم شده ام در تو… یا تو گم شده ای در من… ای زمان؟!

… کاش هرگز آن روز از درخت انجیر پایین نیامده بودم …

کـــاش !

****

با اجازه محیط زیست در دریا دکل می کاریم
ماهی ها به جهنم ! کندوها پر از قیر شده اند
زنبورهای کارگر به عسلویه رفته اند ، چه سعادتی !
داریوش به پارس می نازید ، ما به پارس جنوبی !

****

و رسالت من این خواهد بود
تا دو استکان چای داغ را
از میان دویست جنگ خونین
به سلامت بگذرانم
تا در شبی بارانی
آن ها را
با خدای خویش
چشم در چشم هم نوش کنیم

****

صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم ، از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم
این جهانی که همش مضحکه و تکراره  ، تکه تکه شدن دل چه تماشا داره….

****

مگسی را کشتم

نه به این جرم که حیوان پلیدی است، بد است

و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

طفل معصوم به دور سر من میچرخید

به خیالش قندم

یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به این حد گندم

ای دو صد نور به قبرش بارد

مگس خوبی بود …

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد

مگسی را کشتم

****

دم به کله میکوبد و شقیقه اش دو شقه میشود
بی آنکه بداند
حلقه آتش را خواب دیده است
عقرب عاشق…….

****

درختان می گویند بهار
پرندگان می گویند ، لانه
سنگ ها می گویند صبر
و خاک ها می گویند مصاحب
و انسان ها می گویند «خوشبختی»
امّا همه ی ما در یک چیز شبیهیم ،
در طلب نور !
ما نه درختیم
و نه خاک .
پس خوشبختی را با علم به همه ی ضعف هامان در تشخیص ،
باید در حریم خودمان جستجو کنیم …

****

مگه اشک چقدر وزن داره ، که با جاری شدنش ، اینقدر سبک می شیم..!؟!

****

ایجا در دنیای من ،

گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند !

دیگر گوسفند نمی درند!

به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند …!

****

نیازی نیست اطرافمان پر از آدم باشد

همون چند نفری که اطرافمون هستند

آدم باشند کافیه

 

مطالب مشابه را ببینید!

تعریف هنر از دیدگاه بزرگان ( سخنان بزرگان و فلاسفه درباره هنر ) متن در مورد کار + سخنان و جملات زیبا از بزرگان در مورد کار کردن جملات ناب شهدا | نقل قول های زیبا | سخنان شهیدان بزرگ سخنان شیخ بهایی و جملات آموزنده زیبا از شیخ بهایی سخنان آموزنده از 15 کار آفرین برتر دنیا + جملات انگیزشی مالی و سرمایه گذاری جملات انگیزشی کارآفرینی؛ متن انگیزه دهنده و سخنان کارآفرینان موفق سخنان مارلون براندو + سخنان آموزنده از اسطوره بازیگری جملاتی از آرتور میلر نویسنده و نمایش نامه نویس؛ 50 سخنان ارزنده جملات کوروش درباره ایران، عشق، زن؛ سخنان ارزشمند پادشاه ایرانی عکس نوشته سخنان حضرت علی (ع) + سخنان و جملات ناب آموزنده از امام علی (ع)